به بهانه حملات اخیر موشکی آمریکا به دمشق
تاثیر تفاوت رویکردهای روسیه و غرب در امنیت بین الملل
نویسنده: حمید کریم نیا، دیپلمات پیشین
مقدمه: طی دهه اخیر تضاد غرب و روسیه روندی رو به رشد داشته که امروز این نشان از یک جنگ تازه دیگر از توع جنگ سرد و شکلی از ساختار تازه امنیتی را می دهد. آیا جهان بار دیگر به سمت یک دو قطبی شدن دیگر است؟ نشانه ها حاکی از آن است که حداقل روند چنین فضایی به وجود آمده است.
گرچه عده ای چنین اعتقادی ندارند و معتقدند که جنگ سردی در کار نیست. دلیل آنان این است که در دوره جنگ سرد، رقابت شوروی و آمریکا یک رقابت کاملا ایدئولوژیک بود، ولی امروز رقابت بر سر تقسیم منافع و گسترش حوزه نفوذ است. در چنین شرایطی، دو کشور در مناطقی با یکدیگر همکاری و در حوزه هایی به رقابت جدی و تقابل می پردازند. در هرحال هرچه باشد روسیه و غرب در چالشی سخت در مقابل هم قرار گرفته اند.
امریکا سیطره امنیت جهانی خود را در خطر می بیند زیرا روسیه در مناطقی از جهان مقابله با غرب را آغاز کرده و این در حالی است که هر یک دیگری را متهم به آغاز مسابقات تسلیحاتی و مداخله در مناطق بحرانی می کند. به همین ترتیب دو طرف در حوادث گوناگون یگدبگر را متهم می سازند. در این مقاله تلاش داریم تا رویکرهای هریک از دو طرف را از جنبه های نظری و استراتژیک بطور مختصر با توجه به رویدادهای جاری منطقه ای مورد بررسی قرار داده و رفتارهای تاکتیکی شان را در قبال این رویدادهای مختلف نشان داده و از آنجا تأثیر این تعاملات را بر کشورهای منطقه مورد ارزیابی قرار دهیم.
نگاه به مولفه های قدرت جهانی با جهانی سازی و سبطره ابر قدرتها:
بطور کلی در حوزه حهانی شدن می توان از حوزه های فرهنگیِِِ؛ اقتصادی و نظامی نام برد به طوری که امروزه اغلب کشورهای بزرگ تلاش دارند در این حوزه ها به شکلی حضوری مستقل داشته باشند. بنابراین اگر کشورهایی در این سه حوره بتوانند دارای موقعیت برتر و سیطره جهانی یابند می توان از آنها بعنوان قدرتهای بزرگ یاد کرد.
در مورد غرب آمریکا و ارویا در این سه حوزه دارای موقعیت قوی تری هستند و شرایط نظامی اقتصادی و فرهنگی تا حدودی وضعیت برتر در سطح جهانی دارد در مورد روسیه که تنها در حوزه نظامی با این کشورها می تواند رقابت کند شرایط تا حدودی متفاوت است ریرا در حوزه نظامی نیز که به شکلی به اقتصاد و توان آن بستگی دارد دچار مشکلاتی است در نتیجه باید با تاکتیهای سخت و ویرانگرانه جبران کند. بودجه نظامی این کشور قابل مقایسه با آمربکا نیست، بودجه ۷۶۰ میلیاردی آمریکا در برابر ۷۵ میلیارد دلاری روسیه نشان از این اختلاف دارد. با این حال روسیه دارای تاکتیک خاص خود در حوزه نظامی و امنیتی است که همین موجب شده است تا غرب در برابر آن چندان از نظر تاکتیکی توفیقی در ایجاد ثبات به مفهوم عام خود نداشته و در مناطقی از جهان به نحوی دست باپین تر از روسیه را داشته باشد.
مبنا و ماموریت اصلی سیاست خارجی این کشور، احیای موقعیت بین المللی آن به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی است. برای نیل به این هدف روسیه باید توان هسته ای و موقعیت انحصاری خود را به عنوان کشور اصلی صادر کننده سلاح و انرژی حفظ کند. اروپا نسبت به روسیه وضعیت وحشت و گریز را دارد. در حالی که از نظر انرژی تا حدودی به آن وابسته است. روسیه رقبای اصلی خود را در اروپا و آمریکا می بیند و آنها عنوان تهدید اصلی دیده شده که در پی تضعیف موقعیت و بیرون راندن آنها از مناطقی هستند که بطور سنتی حوزه منافع و نفوذ مسکو محسوب می شوند.
نمونه های منطقه ای
در این رابطه می توان مناطقی از جهان را برشمرد که با وجود همه مولفه های قدرت غرب روز به روز وضعیت در این مناطق بحرانی ترمی شود. از جمله مناطقی که امروزه غرب با آن در برابر روسیه دچار بجران و کمبود شده است؛ مناطق خاورمیانه و جنوب آسیا، ارویإی شرقی و اوکراین و تا حدودی کره شمالی.
۱-چالش جتوب آسیاو خاور میانه
منطقه جنوب آسیا و خاورمیانه بعنوان مهم ترین حوزه چالش برانگیز برای غرب و اخیراً روسیه بوده است. روسها بعد از فروپاشی شوروی بکلی از این منطقه خارج شدند. با شروع جنگ آمریکا در عراق و افغانستان و تحولات بعدی که منجر به شکست نظامی و سیاسی آمریکا شد فصل تازه ای ایجاد شد که در این فضا تروریسم داعش همراه با جریان بهار عربی یک بار دیگر می رفت تا خاورمیانه را دچار آشوب و هرج مرج کند. تروریسم و آشوب های منطقه ای موضوعی بود که همه کشورهای جهان روی آن حساس و در مهار آن اتفاق نظر داشتند. از این جهت آمریکابیها بهه هر ترتیب فرصت را برای تقویت حضور نظامی خود بدست آوردند. عراق، سوریه و افغانستان سه کشوری بودند که تروریسم در آنجا ریشه دوانید و کشورهای منطقه نیز هر یک بنا به فرا خور حال با این پدیده واکنش نشان می دادند. غرب با این پدیده بشکلی موردی برخورد می کرد. زمانی روسها تصمیم به حضور جدی در سوریه گرفتند که احساس بر این شد که غربی ها از پدیده تروریسم بعنوان حربه ای دیگر برای توسعه نفود خود در خاورمیانه و در برابر روسیه استفاده می کنند. از این رو با چند هدف در سوریه حضور جدی پیدا کردند.
۱-بر هم زدن روابط ترکیه و اخلال در پیمان تاتو.۲- خلق موقعیت مناسب برای آزمایش و فروش سلاحهای روسی. 3- تبلیغات ضد آمریکایی و ضد ناتو در همکاری غرب با داعش. تا اینجا جنگ در سوریه برای همه طرفهای دیگر جنبه حیاتی و استراتژیک دارد. پیروزی روسها در سوریه به معنی آغاز تحولات استراتژیک در خاورمیانه است و آمریکا و اروپا در این رابطه نمی خواهند فرصتی را به روسها بدهند. در این رابطه با شکست تقریباً قطعی داعش روسیه دست بالا را دارد. به همین جهت روسها آمریکاییها را متهم می کنند که در سوریه بدنبال تجزیه این کشور هستند. واشنگتن از جدایی طلبان که از اقلیت های جامعه سوریه هستند، حمایت می کند. در جنوب آسیا نیز روسها بدنبال جای پا هستند. در حالی که روابط آمریکا و پاکستان در سالهای اخیر رو به سردی گذارده و روابط افقانستان و پاکستان نیز بلحاظ مسایل امنیتی دچار مشکل شده است روسیه داعش را در منطقه جنوب و مرکز آسیا و چین و روسیه یک تهدید می داند آمریکا در مواضع حود چنین تحلیلی را ندارد. نگرانی روسیه از خطر بالقوه تروریسم در آسیای مرکزی و جنوب آسیا دقیقا یکی از نقاط حساس و قابل درک است. این کشور دارای ظرفیت تیدیل شدن به نقطه بحرانی از داخل است و به همین جهت با این گروه ها هم در داخل و هم در خارج کشور بشدت برخورد دارد و با هیچ یک از این گروه ها سازگاری و یا استفاده ابرازی سیاسی نخواهد داشت.
۲-اروپا و اوکراین چالش های دیرین:
در اروپا چالشهای امنیتی خاصی از گذشته بعد از جنگ سرد وجود دارد و اکنون بار دیگر می رود تا سایه تهدیدات بالا می گیرد. روسیه تلاش دارد که اروپا را زیر فشارهای خود از همراهی با آمریکا جدا کند. بدنبال اشغال شبه جزیره کریمه این اقدام در روسیه به عنوان نمادی از غرور ملی مورد استقبال قرار گرفت، آمریکا و اتحادیه اروپا آن را تجاوز آشکار به اوکراین قلمداد کرده و بلافاصله تحریم های شدیدی را علیه مسکو اعمال کردند. تحریم های اقتصادی تا کنون اثراتی را بر روسیه گذارده اما نه به میزاتی که انتظار غرب هست. اروپا امروز دچار نوعی سردر گمی است و روسیه بدنبال گسست بیشتر در اروپاست همچنان که در جریان برگزیت از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا استقبال کرد زیرا افزایش موج تردید و تکثرگریی کشورهای این حوزه بنفع خود می دانست. این را همه اروپاییها می دانند اما بدنبال راه حلی هستند.
در واقع اروپا از یک سو در ائتلاف با آمریکا همواره خواهان مقایله با خطر تهدیدات نظامی روسیه و از سمت دیگر بدلیل جایگاه استراتژیک خود و نیازهای اقتصادی نوعی همکاری باروسیه را نیاز دارد. روسها این موضع را بخوبی می دانند و بنوعی در تلاشند تا میان بلوک غرب فاصله بگذارند. اوکراین اکنون نقطه صفر تلاقی میان شرق و غرب تلقی می شود. اگر ابن منطقه مهار نشود بیشترین خسارت متوجه اروپاپیها خواهد شد. روسها تلاش دارند از طریق فشارهای سیاسی و غیره در این منطقه حضور خود را مانند قبل افزایش دهند.
3- کره شمالی نقطه ضعف آمریکا:
در کره شمالی بحران امنیتی می رود تا آمریکا و متحدین منطقه ای اش را دچار یک فلج سیاسی کند. روسها نیز از همین ناحیه آمریکا را دچار یک ایستایی کرده اند.
روسها تلاش کرده اند با همسایگان شرقی خود یعنی ژاپن و کره جنوبی به نوعی تفاهم در توسعه همکاری و ایجاد امنیت منطقه ای برسند که به هیچ روی مورد نظر آمریکا نیست. نوع صلح و امنیت مورد نظر آمریکا در این منطقه با نگاه روسها مطابقت ندارد آنچه را که آمریکاییها بدنبال آن هستند حفظ موقعیت خود در منطقه شبه جزیره کره و شرق آسیاست. گرچه با تحولات تازه و غیر قابل پیش بینی اخیر گشایشی در حال انجام است لیکن نمی توان روی این حساب کوتاه مدت و جدی باز کرد. در آینده اگر چنین اتفاقی منجر به روند پایان کاهش تنش میان آمریکا و شبه جزیره کره شود شابد روسها یک فرصت مانور برای تضعیف حضور آمریکا را از دست بدهند. در صورت روند رو به جلوی مذاکره می تواند الگویی برای نزدیک تر شدن ترامپ به روسها باشد چیزی که مخالفان ترامپ مانع می شدند. و در حالت دوم اینکه اگر هم چتین اتفاقی صورت نگیرد حداقل بازی روسها با کارت کره شمالی را کم رنگتر خواهد ساخت. اگر هم این مذاکرات نتیجه نداشته باشد روسها در این منطقه به همراه چینی ها فشارهای خود را بیشتر خواهند کرد.
نتیجه:
در شرایط سیال امنیت جهانی آمریکا و روسیه تلاش دارند تا در مناطقی از جهان که دارای بار ارزشی استراتژیک هستند یکدیگر را به چالش گرفته و جایگاه خود را مستحکم تر از قبل کنند. پدیده هایی مانند تروریسم و بی ثباتی در روشها و کنش و واکنش های تاکتیکی هر طرف ارزش و معنای خاصی دارد. برای غربیها برخورد با آن بعنوان یک ابزار و موقعیتی برای نحوه مقابله با حریف خواهد بود آن زمانی که تهدید جدی برای حوزه امنیتی غرب به حساب نیاید.
از این جهت می توان گفت که روسیه و غرب بدنبال حل بحران موقعیت خود پاره ای ملاحظات منطقه ای شان را از این جایگاه می بینند و کشورهای منطقه ای که در این حوزه ها قرار دارند نمی توانند در این روند از موقعیت خود غافل باشند.
https://www.businessinsider.nl/British-security-services-vs-russian-counterintelligence-threat-2017-12/?international=true&r=UK
The Military Balance 2017
The Military Balance 2017
نظر شما :