تضاد منافع داخلی و تنش منطقه ای در پروژه گاپ
تنش آبی سوریه و عراق با ترکیه شدیدتر از ایران است
عبدالرحمن فتح الهی – با توجه به شرایط نه چندان خوب وضعیت بارندگی در سال گذشته شرایط آبی کشور در سال پیش رو با دشواری هایی همراه است که می توان یکی از عوامل تشدید کننده آن را رفتار و دیپلماسی آبی کشورهای همسایه من جمله ترکیه دانست؛ یقینا تاثیر سد سازی ترکیه و ارتباط آن با پدیده گرد و غبار در ایران، یک نظریه است که باید فارغ از مرزهای سیاسی کشور نیز بررسی شود، زیرا سد سازی ها همواره باعث بیابان زایی در اراضی پایین دست خود خواهند شد. از همین رو پیگیری جدی تر دیپلماسی زیست محیطی و به خصوص مطالبه حق آب کشور از ترکیه در قبال رودخانه های بین المللی باید در دستور کار جدی دستگاه سیاست خارجی کشور قرار گیرد. به خصوص که نقش سوء پروژه "گاپ" در آینده محیط زیست ایران و بهره برداری ترکیه از آب به عنوان سلاح جدید، بحران ریزگردهای داخلی و خارجی، نابودی مراتع و کشاورزی و خشک شدن هورها در سایه وضعیت آبی سال 97 انکارناپذیر است. دیپلماسی ایرانی شرایط و اقتضائات پرونده آبی ایران و ترکیه را در گفت وگویی با رحمن قهرمانپور، کارشناس مسائل ترکیه پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
در سایه وضعیت نه چندان مناسب آبی سال پیش یقینا مساله رفتار آبی کشورهای همسایه در خصوص منابع آبی مشترک بیش از پیش مورد توجه خواد بود که یکی از این کشورها ترکیه است که با سدسازی هایی که از دهه 80 میلادی روری رودخانه های بین المللی انجام داده وضعیت حق آب ایران و حتی عراق و سوریه را هم دچار تشتت کرده است؛ ارزیابی شما از اقتضائات وضعیت آبی ایران و ترکیه به خصوص در سال پیش رو چیست؟
مسائل آبی برای خاورمیانه که جزء مناطق گرم و خشک جهان به شمار می آید از جمله مسائل مهم این منطقه به شمار می آید که در چند سال اخیر هم بر شدت و اهمیت آن افزوده شده است. در این راستا بسیاری پیش بینی کرده اند که جنگ های آتی خاورمیانه بر سر آب خواهد بود. اما در شرایط کنونی و در سایه وضعیت امنیتی خاورمیانه و مضافا جنگ ها و تنش های متعدد ریز و درشت مساله آب علیرغم اهمیت آن به حاشیه رفته است. در نتیجه اگر شرایط خاورمیانه به حالت عادی بازگردد و جنگ ها و ناامنی ها فروکش کند، یقینا اولویت مسائل منطقه به اهمیت و نقش آب در دیپلماسی و سیاست خارجی این کشورها باز می گردد. البته اولویت لزوما به معنای تخاصم و تنش بر سر آب نیست، بلکه به معنای رسیدن به ساز و کار مناسب برای کاهش تخاصم بر سر مساله آب و کاهش تهدیدات خشک سالی خواهد بود. در سایه این نکات مطرح شده اکنون هم یکی از کشورهایی که می تواند با ایران مساله آبی و تنش دیپلماتیکی در این خصوص پیدا کند، ترکیه است، آن هم در سایه پروژه ای مانند گاپ که تاثیرات سوء آن برمحیط زیست ایران روشن و آشکار است. البته باید میان چالش و تنش از نظر لغوی تفکیک قائل بود. اگر منظور از اختلاف آبی ایران و ترکیه، چالش آبی است؛ بله من هم معتقد به چالش در این خصوص همستم. اما هنوز با بحران فاصله زیادی وجود دارد. اکنون بروژه های سدسازی ترکیه به نام گاپ در جنوب شرقی آناتولی و بیست و دو سدی که بر روی رودخانه های دجله و فرات احداث شده، سبب چالش آبی ترکیه با ایران، عراق و سوریه هم شده است. همه این رفتارها هم سبب شده تا مساله آب در ترکیه از حالت داخلی به بعد حساسیت منطقه ای تغییر حالت یابد. خشک شدن مناطقی از سوریه و عراق و نیز برخی مناطق ایران و متعاقبش هم برخاستن گرد و خاک که اکنون چند سال متوالی است کشور را درگیر خود کرده، سبب جدی تر شدن این چالش در چند سال اخیر شده است. این اختلاف نه تنها به تهران – آنکارا بلکه به بغداد - آنکارا و دمشق – آنکارا هم کشیده شده است.
آیا می توان گفت که اکنون آنکارا از شرایط بالادستی آب های بین المللی به دنبال نوعی سوء استفاده در حوزه سیاسی و امنیتی است؟
بعد از اشغال عراق توسط آمریکا در سال 2003 آنکارا از این وضعیت کمال سوء استفاده خود در حوزه آبی برد. در این راستا ترکیه تعداد سدهای زیادتری را بر رودخانه های دجله و فرات احداث کرد. در این رابطه نبود دولت چندان قدرتمند در بغداد به واسطه شرایط آشفته عراق سبب شد تا هیچ اعتراضی به این اقدامات آنکارا نشود. در این سال ها تنها در 2009 و2010 بود که بغداد به رفتارهای آبی آنکارا اعتراض کرد. اکنون هم به دلیل شرایط نا به سامان در سوریه وعراق دولت های مرکزی در این کشورها توان محدود کردن آنکارا در خصوص شرایط بد رودخانه های دجله و فرات را ندارند. همین مساله هم سبب شده که عواقب و تبعات آن دامن ایران را هم بگیرد. اکنون هم مساله سد "ایلیسو" در مرز ترکیه وعراق می تواند چالش ها را پررنگ تر کند.
پس چالش آبی ایران و ترکیه در آینده آوردگاه تنش خواهد شد؟
بله؛ اما مساله اینجا است که تنش آبی ایران و ترکیه بیش از این که منحصر به ایران باشد به عراق و سوریه مربوط می شود. یقینا هر چه رفتارهای انحصار طلبانه ترکیه روی دجله و فرات بیشتر شود متعاقب آن شرایط محیط زیستی عراق و سوریه به سمت وخیم تر شدن پیش می رود در این صورت هم وضعیت محیط زیستی ایران هم دستخوش اتفاقات ناخوشایندی خواهد شد که می تواند روابط ایران و ترکیه را هم درگیر کند.
به سوء استفاد ترکیه از سوریه و عراق به عنوان اهرم فشار آنکارا از رودخانه دجله و فرات اشاره شد؛ آیا اساسا دیپلماسی زیست محیطی و به خصوص مساله آب باید به عنوان یک مساله جداگانه و بدون تاثیر پذیری از مسائل و تنش های سیاست خارجی بررسی شود یا این که دیپلماسی آبی هم ذیل دیپلماسی عمومی و مناسبات بین کشورها تعریف می شود؛ در سایه این مساله آیا تنش سیاسی ایران و ترکیه در خصوص سوریه هم می تواند آب را به اهرم فشار آنکارا بدل کند؟
به مساله مهمی اشاره کردید. این که آب چه جایگاهی در دیلماسی یک کشور می تواند ایفا کند، به شرایطی مانند منابع آبی و روابط با همسایگان بستگی دارد. امروز در صحنه عمل دیپلماسی آبی تحت الشعاع مناسبات و روابط کشورها قرار گرفته است و بیش از همه بحران ها و تنش ها ی منطقه تاثیرات سوء خود را بر این قضیه داشته است. چنانی که پیشتر هم گفتم امروز متاسفانه به دلیل تنش ها وبحران امنیتی وجنگ های نظامی در خاورمیانه مساله آب به حاشیه رفته است. باید پذیرفت که در روابط ایران و ترکیه هم اکنون آب به اندازه وزن دیپلماسی امنیتی و سیاسی خود را نشان نداده است. علیرغم این که کشورهای منطقه از بحران آبی جدی رنج می برند، اما آب هنوز اهمیت خود را به اندازه دیپلماسی امنیتی مطرح نکرده است و کار را به جایی هم نرسانده که بسترهای تنش دیپلماتیک را هم فراهم آورد، چه رسد به جنگ وتنش نظامی؛ در همین راستا شما در سال گذشته شاهد برگزاری همه پرسی کردستان عراق بودید، اما به دلیل این که تهران و آنکارا این همه پرسی را تهدیدی علیه خود می دانستند به سرعت همکاری ها در این خصوص شکل گرفت. اما مساله آب به اندازه تهدیدهای امنیتی در دیپلماسی پررنگ نشده است تا به تنش وحتی جنگ برسد. لذا اکنون تنش در خصوص مساله سوریه می تواند محل فشار ترکیه از هر طریق ممکن به ایران باشد، حتی مساله آب. اما این که کار به جنگ حتی در وضعیت نه چندان مطلوب آبی سال 97 برسد، بسیار بعید است. در این راستا امکان دارد میزان گفت وگوهای دیلماتیک تهران با آنکارا بیشتر شود و یا امکان دارد که ایران تلاش های خود را برای توقف پروژه "گاپ" در ترکیه به دلیل تاثیرات سوء محیط زیستی آن افزایش دهد، اما تنشی صورت نخواهد گرفت. در این راستا اکنون بارها مصر تهدیدات جنگ نظامی را به واسطه رفتارهای سودان بر روی رود نیل داشته اما کار به جنگ نرسیده است، چرا که هیچ کشوری هنوز ارزش آب را به اندازه ای نمی داند که به خاطر آن وارد جنگ شوند.
نفت ارزش دیپلماتیکی بیشتری از آب برای کشورها دارد؟
متاسفانه که شرایط و تحولات منطقه و جهان ارزش نفت را بیشتر از آب می داند. جنگ های متعددی با کشته های بی شمار برای تسلط بر همین منابع نفتی در منطقه وجهان صورت گرفته است. اما آب تا کنون نتوانسته در حد واندازه های نفت خود را مطرح کند. شاید در آینده آب حتی به مراتب از نفت هم با ارزش تر شود چرا که پیشتر هم گفتم بسیاری معتقدد که جنگ آینده جنگ آب است نه نفت. البته از سوی دیگر هم کشورها اکنون به دغدغه های محیط زیستی به عنوان تهدیدهای بسیار مهم پیش روی جهان معترفند که یکی از جدی ترین این چالش ها، بحران کم آبی، خشک سالی و آلوده شدن منابع آبی است. این مساله هم می تواند به عنوان تشدید کننده اهمیت آب به اندازه نفت در دیپلماسی آینده کشورها کمک کند.
یقینا رفتارهای دیپلماتیک آبی انحصارطلبانه ترکیه با پروژه ای مانند گاپ و نیز اقدام به سد سازی های آنکارا بر دجله وفرات می تواند به عنوان تشدید کننده برخی تنش های سیاسی و امنیتی عمل کند به خصوص با عراق و سوریه؟
بله. اکنون ترکیه با حضور در عفرین تنش های خود را با کردها و دمشق بالا برده است. حساسیت به جایی رسیده که می تواند مساله آب هم دور تنش ها را افزایش دهد. همین سدهای ترکیه بر روی دجله و فرات زندگی 4 میلیون عراقی را در معرض خطر قرار داده است. از سوی دیگر هم ترکیه با این سد سازی ها در قالب پروژه گاپ به دنبال جابه جایی و تغییر بافت قومیتی کردهای ترکیه است. اکثر 9 استان ترکیه که پروژه گاپ در آن اجرا می شود کردنشین هستند. آنکارا از آب و پروژه گاپ به دنبال پروژه سیاسی محو بافت قومیتی در داخل و ایجاد اهرم فشار در کشورهای سوریه وعراق است. نکته مهم اینجا است که اگر چه گاپ می تواند در داخل به سود ترکیه عمل کند اما در سطح کشورهای منطقه می تواند باعث نارضایتی و بروز تنش شود. قبلا هم اشاره کردم اکنون در بغداد و دمشق دولت های قدرتمندی که آنکارا را وادار به پاسخ گویی و محدودیت درعمل کند وجود ندارد. البته در این رابطه فشارهای بین المللی می تواند موثر عمل کند. مانند فشارهای انگلستان، اتریش و آلمان بر ترکیه در خصوص ساخت سد ایلیسو. پس تلفیقی از دیپلماسی منطقه ای و بین الملی می تواند ترکیه را وادار به محدود کردن رفتارهای انحصار طلبانه کند.
آیا از منظر حقوق بین الملل می توان پیگیر این مسائل هم بود؟
متاسفانه در حوزه حقوق بین الملل مشکلی که وجود دارد این است که مرزبندی و حدود حق آب کشورهای در خصوص دجله و فرات چندان مشخص نیست. همین مساله هم کار را با دشواری همراه کرده است. این عدم شفافیت هم بستر سوء استفاده ترکیه را فراهم آورده است. مساله مهم دیگر منافع داخلی پروژهایی مانند گاپ و سد ایلیسو است که دارای منافع فراون داخلی و در عین حال مضرات منطقه ای است. این دو از هم جدا نیستند. لذا ترکیه باید میان منافع داخلی و تنش منطقه ای به نوعی انتخاب و یا مدیریت دست بزند. ترکیه نمی تواند بگوید که من تنش داخلی خود را کردها حل خواهم کرد اما رفتار انحصار آبی من اگر به دیگر کشورها آسیب زد ارتباطی به آنکارا ندارد. مسائل در سطح جهانی این گونه تعبیر نمی شود. روابط داخلی و منطقه ای در هم پیچیده شده است. پس مدیریت در این خصوص باید به دستور کار انکارا باز گردد.
نظر شما :