نتایج و پیامدهای نشست چهارجانبه باکو
موانع همگرایی منطقهای در قفقاز چیست؟
نویسنده: افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران در آذربایجان
دیپلماسی ایرانی: اخیرا پیش نویس اولین نشست چهارجانبه وزرای امور خارجه کشورهای ایران، ترکیه، گرجستان و آذربایجان در شهر بندری باکو پایتخت کشور حاشیه خزر و همسایه ایران برگزار و در پایان این اجلاس بیانیه ای سه صفحه ای با تایید وزرای امور خارجه چهار کشور تحت عنوان "بیانیه باکو" منتشر شد. محورهای عمده و مهم این بیانیه عبارتند از:
- تاکید بر ارتقای همبستگی میان ملت های ۴ کشور بر پایه پیوندهای عمیق فرهنگی و تاریخی که منجر به تقویت صلح، ثبات و سعادتمندی آنها در منطقه شود.
- ابراز خرسندی از روند رو به رشد همکاری ها میان این کشورها و تاکید بر علاقمندی مشترک خود برای تقویت صلح و ثبات منطقه ای
- توافق پیرامون توسعه همکاری ۴ جانبه در کلیه زمینه های ممکن، با هدف ارتقاء سعادتمندی ملت های خود
- توافق در زمینه استفاده از پتانسیل های موجود برای افزایش سرمایه گذاری ها، تجارت و حمایت از اجرای برنامه ها و پروژه های مشترک، در حوزه های انرژی، حمل و نقل، امور مالی، ارتباطات، فن آوری اطلاعات، صنعت، کشاورزی، گردشگری و محیط زیست
- تاکید بر اهمیت اتصال ظرفیت های ترانزیتی ۴ کشور به کریدورهای ترانزیتی بین المللی، افزایش همکاری ها برای توسعه زیرساخت های حمل و نقلی و افزایش ظرفیت ترانزیتی ۴ کشور از طریق اتصال خط آهن از «بنادر عباس و چابهار» در خلیج فارس، «رشت - آستارا» و «باکو- تفلیس- قارص»
- تاکید بر اهمیت افزایش همکاری ها در زمینه هوانوردی، علاقمندی به افزایش همکاری ها در حوزه های نفت، گاز و پتروشیمی، تشویق روابط بین بانکی ۴ کشور
- تاکید بر اهمیت تقویت همکاری ها برای کاهش و جلوگیری از آسیب های محیط زیستی و تقویت همکاری ها در زمینه مبارزه با تروریسم، افراط گرایی، قاچاق مواد مخدر و اسلحه و جنایت علیه میراث تاریخی و فرهنگی، جنایت سایبری، قاچاق انسان و انتقال غیرقانونی مهاجران
همانگونه که ملاحظه می شود تهیه کنندگان و امضاکنندگان بیانیه باکو تقریبا موضوعی را از قلم نیانداخته اند و هر آنچه در زمینه همکاری ها تصور می شود در این بیانیه درج شده است.
این نشست درحالی برگزار شده است که هنوز نتایج روشن و عملیاتی از اجلاس های سه جانبه ایران، ترکیه و آذربایجان و همینطور ایران، آذربایجان و روسیه را شاهد نیستیم.
از نگاه دیپلماتیک و سیاست خارجی برگزاری نشست های دوجانبه و چندجانبه حداقل با هدف رایزنی پیرامون مسائل مهم مورد علاقه و توسعه مناسبات همه جانبه ای و رفع موانع پیش رو، اقدامی ضروری و پسندیده است، اما طبیعتا برگزاری دیدارها و مذاکرات چندجانبه اهدافی والاتر نیز دارد و از آن جمله ایجاد و افزایش همگرایی منطقه ای با توجه به تاثیرات نظام بین الملل، دوری از واگرایی و افزایش ثبات و امنیت منطقه ای، رشد اقتصادی کشورهای منطقه، ارتقا همکاری های فرهنگی و افزایش سطح رفاه ملت های منطقه با بهره گیری از اشتراکات دیرینه تاریخی و فرهنگی و دیدگاه ها و منافع مشترک کشورهای منطقه را می توان برشمرد.
در شرایطی که قفقاز جنوبی با دو بحران حل نشده قره باغ کوهستانی و آبخازیا و اوستیای جنوبی مواجه است و روسیه نیز با استراتژی استمرار این بحران ها و دیگر بحران های پیرامونی مانند جدایی طلبی در اوکراین در پی حفظ سلطه خود بر منطقه قفقاز جنوبی است و ترکیه و ارمنستان نیز در شرایط قطع روابط سیاسی و انسداد مرزها بسر می برند، برقراری ثبات و امنیت در این منطقه و اجرای پروژه های استراتژیک اقتصادی با چالش هایی مواجه خواهد بود.
روسیه همواره در برابر تقویت حضور ایران و ترکیه در قفقاز جنوبی موانع ایجاد نموده و سهم این موانع برای ایران بیشتر از موانع ایجاد شده برای ترکیه است. روسیه در برابر احداث خط لوله انتقال گاز ایران به گرجستان و ترکیه از طریق ارمنستان مانع ایجاد کرد، در شرایطی امکان ممانعت از انتقال نفت و گاز آذربایجان از طریق گرجستان به ترکیه را نداشت و از سال 2004 خطوط لوله نفت و گاز باکو- تفلیس - جیهان و باکو-تفلیس –ارض روم فعالیت خود را آغاز و ادامه داده است.
از سوی دیگر هنوز امکان صدور گاز ایران به گرجستان از طریق آذربایجان فراهم نشده است، این درحالیست که از زمان شوروی سابق خط لوله انتقال گاز ایران به روسیه که از اراضی آذربایجان و گرجستان عبور می کند معطل مانده است.
در این میان عدم تحقق کامل بخش ریلی مسیر کریدور شمال- جنوب در محور قزوین - رشت - آستارا و ظرفیت اندک و گران بودن هزینه های حمل در دریای خزر مانع از استفاده حداکثری از این کریدور شده است.
تفاوت رویکردهای منطقه ای و جهانی کشورهای روسیه، قفقاز جنوبی و ایران و ترکیه در عین رویکردهای مشترکی که دارند در کنار اختلافات سیاسی، عقیدتی و مرزی و ارضی میان برخی از این کشورها با یکدیگر و وجود سایه آمریکا و غرب بر سیاست خارجی اکثریت این کشورها، مانع از همگرایی حداکثری و تحقق مدل همکاری های چندجانبه ای و رسیدن به یک پیمان منطقه ای شده است و تا زمانی که این اختلافات مرتفع نگردد نمی توان انتظار همگرایی حداکثری و همکاری های همه جانبه از طریق این گونه نشست های چندجانبه داشت و تا آن موقع این اجلاس ها و صدور بیانیه ها صرفا ظاهری دیپلماتیک خواهد داشت که در چارچوب آن رایزنی ها و همکاری های مقطعی و موردی امکان پذیر خواهد بود و با سنگینی کفه واگرایی بر کفه همگرایی مناسبات منطقه ای، شاهد همکاری های استراتژیک منطقه ای نخواهیم بود و این نشست ها و بیانیه های چندجانبه مصداق آفتابه لگن ده دست، شام و ناهار هیچی خواهد بود.
پرواضح است که سه منطقه قفقاز جنوبی و سه کشور پیرامون آن باید بسوی حل بحران های منطقه ای و جمع شدن در قالب یک پیمان منطقه ای حرکت کنند و تمامی همکاری های مقطعی و موردی باید در مسیر رسیدن به این پیمان صورت پذیرد تا همگرایی منطقه ای شکل بگیرد و متعاقبا می توان این روند را در ارتباط با کشورهای آسیای مرکزی و پیرامون و همینطور کشورهای دریای خزر استمرار بخشید، هرچند شرایط موجود منطقه ای و جهانی نشان می دهد برای رسیدن به این نقطه فاصله زیادی وجود دارد. لذا در شرایط کنونی دایر کردن دبیرخانه چرخشی در پایتخت چهار کشور با هدف پیگیری تفاهمات براساس اولویتها اقدامی معطوف به هدف در راستای افزایش همگرایی و رسیدن به هدف تشکیل پیمان استراتژیک قفقاز جنوبی خواهد بود.
نظر شما :