سیاست ترامپ در بیت المقدس؛ بازخورد منفی بر آمریکا
نقطه تاریک دیگری در سیاست خارجی ترامپ
پاتریک لاورنس
دیپلماسی ایرانی: تصمیم ترامپ مبنی بر انتقال سفارت ایالات متحده از تل آویو به بیت المقدس حرکتی ناگهانی و حساب نشده بود. اما تقریبا تمامی تصمیم هایی که ترامپ درباره خاورمیانه می گیرد همین ویژگی را دارند. با اینکه این اقدام، کاملا اشتباه است، اما حداقل نیت واشنگتن بر همه آشکار شد.
می توانیم ریشه این تصمیم ها را در سال 1957، زمانی که دوایت آیزانهاور، رئیس جمهور آمریکا، به بهانه امنیت ملی، حق دخالت در خاورمیانه را برای ایالات متحده قائل شد پیدا کنیم. تصمیم 60 سال پیش آیزانهاور، رابطه مستقیمی با آنچه امروز شاهد آن هستیم، دارد.
اولین هدف ترامپ، بازتاب وسواس فکری آمریکا درباره ایران و ظهور آن به عنوان قدرت برتر خاورمیانه است. ایران یکی از دو چالش جدید نفوذ طولانی مدت آمریکا در خاورمیانه محسوب می شود. دومین چالش، روسیه است و هر دو کشور، نقش بزرگی در بیرون راندن داعش از عراق و سوریه بازی کرده اند. دولت ترامپ با انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس، جایگاه خود را در اتحاد کشورهای ملی گرای سنی، به رهبری عربستان سعودی با اسرائیل، با هدف محدود کردن ایران، تحکیم می کند. با این کار ترامپ می تواند به وعده زمان انتخابات خود عمل کرده و حامیان مالی کمپینش را راضی نگه دارد.
محدود کردن ایران، تحمیل یک آپارتاید قانونی به فلسطینیان، تصفیه بدهی های ارزان قیمت به قیمت آرمان های فلسطینیان، این ها سه هدف اصلی ترامپ از اقدام اخیر خود است. اما نباید تنها ترامپ را مسئول این وضعیت جدید دانست. ترامپ در توضیح تصمیم خود در چهارشنبه گذشته گفت: "این امر، چیزی به جز شناخت واقعیت نیست." برخلاف تمایل آمریکا، حرف ترامپ کاملا درست است.
در زیر به چهار مورد از این واقعیت ها اشاره می کنیم:
• "واسطه بی طرف"، شبهه ای که دهه ها است دیپلماسی خاورمیانه را تحت کنترل خود در آورده است، دیگر وجود نخواهد داشت. البته آمریکا همچنان ادعا خواهد کرد این نقش را بر عهده دارد، اما طرفداری بدون شبهه وی از اسرائیل در مناقشات، کاملا گویای همه چیز خواهد بود.
• دیگر روند صلحی برای تضعیف کردن وجود نخواهد داشت.
• ترامپ، بیماری اسلام هراسی دارد و رد پای آن را در اقدام اخیر ترامپ نمی توان نادیده گرفت. این مورد در تمام سیاست های ایالات متحده دیده می شود و آمریکا نه فقط امروز، بلکه مدت هاست به نحوی جمعیت فلسطینیان را نادیده گرفته است.
• با این اقدام ترامپ کاملا آشکار شد که هدف سیاست ایالات متحده، پیشرفت فرآیند دموکراتیک در منطقه، حقوق بشر، رفع نیازهای اساسی انسان، یا حتی ثبات در منطقه نیست. منافع واشنگتن در خاورمیانه برتری، قدرت و نفوذ است.
واشنگتن در حال حاضر به طور آشکار با وهابیون حاشیه خلیج فارس و اسرائیل تحت رهبری بنیامین نتانیاهو که هر دو از افراطیون هستند، متحد شده است. مشخصا این استراتژی شکست خواهد خود و شکست های دیگری نیز پس از آن دامن ایالات متحده را خواهد گرفت.
* * *
همان طور که پیش بینی شد، تصمیم ترامپ بلافاصله باعث اعتراضات در کرانه غربی، غزه و دیگر نقاط خاورمیانه شد. حماس که حوزه غزه را اداره می کند، روز پنج شنبه علیه اسرائیل، اعلام انتفاضه کرد.
هیچ شکی وجود ندارد که بیت المقدس و سرنوشت فلسطینی ها اهمیتی نمادین برای مسلمانان سراسر جهان دارد. همچنین شکی نیست که اخیراً نظام های حاکم در خاورمیانه، آنطور که باید به مسئله فلسطین توجهی نشان نداده اند.
به نظر می رسد دولت ترامپ، بر ادامه یا حتی افزایش بی توجهی کشورهای عرب متحد با آمریکا حساب کرده است. اما آیا این استراتژی موفق خواهد بود؟
ممکن است ترامپ درست بگوید و کشورهای متحد آمریکا هرگونه طرفداری از فلسطینیان را سرکوب کنند، اما نخواهند توانست نظر مردم را عوض کنند. آمریکا تنها با این کار، دشمنان بیشتری برای خود ساخته و باعث گسترش افکار ضد آمریکایی می شود که این خود نوعی شکست تلقی می شود.
* * *
ده روز پیش از آنکه ترامپ بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل بشناسد، دولت اعلام کرد که اگر سازمان آزادی بخش فلسطین، مذاکرات جدید را قبول نکند، دفتر آن در واشنگتن را خواهد بست. می توان حدس زد اتفاقات آینده چه خواهد بود. فیلیس بنیس نویسنده و فعال سیاسی، می گوید که احتمالا تا چند ماه آینده دولت ترامپ دور جدیدی از مذاکرات را آغاز خواهد کرد و اگر فلسطینیان با آنچه او می خواهد موافقت نکنند، به سادگی نظرات خود را بر آنان تحمیل خواهد کرد. بنیس می گوید این امر، نشان دهنده شکست سیاست ایالات متحده است، البته موضوع جدیدی نیست.
ترامپ نقطه سیاهی دیگر در سابقه سیاست امور خارجه آمریکا برجای خواهد گذاشت.
منبع : سالن / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 33
نظر شما :