پیام هایی که در متن فیلم ها نهفته اند
فیلم های ضدایرانی هالیوود، از 300 تا آرگو
بشیر اسماعیلی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی
دیپلماسی ایرانی: درباره ایران پس یازده سپتامبر، به عکس دوره های قبل، فیلم هایی متعددی در هالیوود تولید شدند؛ فیلم اسکندر که در سال 2004 به کارگردانی الیور استون، کارگردان نامدار هالیوود و جمعی از ستارگان سینما با هزینه بسیار ساخته شد، فیلمی تاریخی درباره کشورگشایی اسکندر مقدونی و لشگرکشی او به قلمرو ایران باستان است. در این فیلم، اسکندر مقدونی، سرداری بر حق تصویر می شود که در کودکی تحت تأثیر استاد فرزانه اش، ارسطو به ظلم بی حد ایرانیان واقف می شود و می کوشد تا عزت سرزمینش را با شکست آنان احیا کند.
فیلم دیگر، سنگسار ثریا میم ساخته سال 2008، روایت هولناک و منضجر کننده ای ازایران به نمایش می گذارد. داستان فیلم که بر گرفته از کتاب فریدون صاحب جم است، به داستانی مجعول از سنگسار زنی در یکی از روستاهای ایران اختصاص دارد که به حکم روحانی روستا به خاطر مبادرت به روابط نامشروع به سنگسار محکوم و حکم در موردش اجرا و روزنامه نگاری فرانسوی به طور اتفاقی از این ماجرا با خبر می شود. فیلم جزئیات دلخراش سنگسار ثریا را به وسیله مردم روستا (از جمله کودکان خردسال او) و جان کندنش تا مرگ را به تصویر می کشد. این فیلم در این سال در کشور های زیادی به نمایش درآمد و برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در سال 2009 از جشنواره فیلم لس آنجلس شد.
در سال 2006، فیلم «یک شب با پادشاه»، بر اساس داستان «استر مقدس» از کتاب عهد قدیم ساخته شد. استر در این فیلم دختری یهودی است که موردخای، پسرعمو و قیم او به حساب می آید. استر با رخنه به دربار خشایارشا او را از قتل عام یهودیان که به توصیه هامان، وزیر پادشاه، در شرف وقوع است، منصرف می کند. فیلم سرشار از حس همدلی نسبت به یهودیان و نگرانی از قتل و آزار آنان توسط ایرانیان است. در صحنه های آخر این فیلم، استر پس از نطقی در دفاع از قوم یهود و اسرائیل و در جهت اثبات یهودی بودن خود گردنبد خویش را بالای شعله شمع می گیرد و ستاره های داوود بر پرده های کاخ پادشاه پارسیان می درخشند و در آخر هم خشایار شاه در دفاع از همسر «فهیم» خویش در برابر هامان، وزیر که هدفی جز کشتار و محو یهودیان از جهان را نداشت بر می خیزد.
اما فیلم بسیار پرحاشیه و جنجالی این دوران «300» به کارگردانی زک اسنایدر و تولید سال 2007 است. 300 که بر اساس کمیک استریپی از طراح مورد علاقه هالیوود فرانک میلر در سال 1998 منتشر شده بود، بدون هیچ صحنه خارجی و با تکنیک پرده آبی فیلمبرداری و تولید شد. فیلم روایتی تحریف شده و خلاف مستندات تاریخی از نبرد معروف ترموپیل است که در سال 480 قبل از میلاد میان خشایارشا پسر داریوش کبیر و شاه لئونیداس رخ داد. در فیلم " 300 "، 300 نفر از اسپارت ها، فقط با تکیه بر شجاعت، اعتقاد راسخ و جنگ آوری سپاه بیشمار و تجهیز شده خشایارشا را در تنگه ترموپیل متوقف می کنند. این فیلم انتقاد بسیاری از ایرانیان را در سر تا سر جهان علیه سیاست های فرهنگی آمریکا بر انگیخت. منتقدان و تحلیلگران نیز ایرادات جدی چه در زمینه تحریف های تاریخی – اسنادی و چه بازنمایی موجود در فیلم 300 مطرح کردند.
در فیلم های دیگری «همچون کشتی گیر: 2008»، « دیکتاتور: 2012 » و« تصادف:2004 » نیز به موضوع ایران نه به طور محوری، اما مابین مضامین فیلم پرداخته شده است. در فیلم کشتی گیر، میکی رورک در نقش کشتی گیری بازنشسته و تضعیف شده، بار دیگر به میدان کشتی می رود. در این فیلم که هم زمان با شروع دوران رکود اقتصادی آمریکا به نمایش گذاشته شد، حریف میکی رورک در فیلم، فردی است که با اسم ورزشی «آیت الله » به مبارزه با او می پردازد. در این فیلم همچنین به پرچم ایران در طول مسابقه، به انحای مختلف تعرض و بی حرمتی می شود.
در فیلم «دیکتاتور» نیز همان گونه که در فهرست فیلم های ضد اعراب نیز از آن یاد شد، نظام سیاسی کشور های شمال آفریقا و خاورمیانه را به سخره می گیرد و به زعم خود فساد، غیر دموکراتیک بودن و استبداد این نظام ها را تلویحا با دموکراسی و توسعه سیاسی در غرب مقایسه می کند.این فیلم کمدی، در بخش هایی از خود کنایه های آشکار و نهانی هم به جمهوری اسلامی ایران و به ویژه برنامه هسته ای آن دارد. دیکتاتور این فیلم طی حادثه ای مجور می شود مدتی را در ایالات متحده سپری کند و در این مدت شیفته دموکراسی آمریکا شده و در بازگشت به خاورمیانه، مبادرت به برگزاری انتخابات آزاد می کند. در فیلم «تصادف » که فیلمی درباره اقلیت ها در جامعه آمریکا و حاشیه های پیرامون آنهاست، یک خانواده ایرانی نیز به تصویر کشیده شده اند.هر چند موضوع اصلی این فیلم درباره ایرانیان نیست، اما بعضی از صاحب نظران و منتقدین فیلم، تصویری که از این خانواده ایرانی مقیم آمریکا ارایه شده است را در راستای بازنمایی هالیوود بر ضد ایران قلمداد می کنند. به ویژه که این فیلم در سال 2004 و تحت تأثیر فضای حاکم بر آمریکا بعد از یازده سپتامبر ساخته شد و توانست اقبال منتقدین و تماشاگران را به خود جلب کند .
در ادامه ژانر تاریخی – باستانی که با موضوع تمدن کهن ایران در هالیوود به وجود آمد و تولید فیلم هایی مثل 300 و شبی با پادشاه از مشخصه های آن بود، فیلم جاودانه ها Immortals)) در سال 2011 به کارگردانی«تارسیم سینک» تولید شد و به طرز بی سابقه ای، مملو از نشانه ها و پیام های آشکار و نهان در راستای اسلام هراسی و ایران و هراسی است. داستان این فیلم جنگ افسانه ای و اسطوره ای میان یونانیان و سپاه جاودانه ها را روایت می کند. فیلم از آن جایی شروع می شود که «هایپریون» فرمانده سپاه جاودانه ها به دنبال سلاح قدرتمندی است که در یونان پنهان شده، این سلاح به او کمک می کند تا او به قدرت خارق العاده ای برای جهان گشایی خود دست یابد. در این بین یکی از اساطیر یونانی یعنی «تیتیوس» که از نظر فرهنگ چند خدایی المپیا، یک نیمه خدا محسوب می شود، در اثر کشته شدن مادرش به دست هایپریون وارد جنگ با او می شود. این ورود او به جنگ با سپاه جاودانه ها در حالی رخ می دهد که «اوراکل» پیشگوی افسانه ای پیشاپیش این مسأله را پیش بینی می کند که فقط «تیتیوس» نیمه خدا، می تواند هاپیریون را شکست دهد. در این بین هایپریون در این فیلم شخصی به نمایش گذاشته می شود که فقط به بدترین شکل ممکن سرزمین ها را ویران و خون ریزی می کند و مردم کشورش هم در این راه با عضو شدن در سپاه «جاودانه ها:Immortals» او را در این موج خون و وحشت، همراهی می کنند.
این ترسیم و کلیت داستان فیلم در حالی مطرح می شود که در تاریخ غرب به ویژه در اسناد تاریخ نویسانی مانند «هرودوت»، سپاه جاودانه ها به فرمانده هایپریون فقط در مورد ایران بیان شده و در واقع تنها تمدنی که در زمان افسانه ها یی مانند تیتیوس وجود داشته، ایرانیان بوده اند. هایپریون و سپاه جاودانه ها همه را از ابتدای فیلم به خاک و خون می کشند و بدون توجه به هیچ معیار اخلاقی تمام دنیا به ویژه یونان که به نوعی نماد غرب تلقی می شود را ویران می کند. در این میان شخیت هایپریون هم که نماد شیطانی ایرانی در این فیلم محسوب می شود، فوق العاده ددمنش و وحشی به نمایش در می آید و در مقابل کاراکتر تیتیوس که از افسانه های نیمه خدایی یونان است فردی قهرمان و سلحشور که در پی نجات جهان می کوشد به تصویر کشیده شده است.
در سال 2012، فیلم هایی با موضوعیت ایران و خاورمیانه ساخته شدند که بیشتر از هر زمان دیگر مورد توجه قرار گرفتند. دو فیلم «آرگو، ساخته بن افلک» با موضوع تسخیر سفارت آمریکا در تهران و تلاش یک مامور سی آی ای برای نجات تعدادی از کارکنان آن که در سفارت کانادا پنهان شده اند، و« سی دقیقه پس از نیمه شب، ساخته کاترین بیگلو» بر پایه داستان شناسایی مخفیگاه اسامه بن لادن در پاکستان و دستگیری و قتل وی توسط نیروهای آمریکایی، در این سال ساخته شدند و در اسکار 2013 به نمایش در آمدند.
آرگو
آرگو در مناظره های انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری هم بازتاب یافت؛ سعید جلیلی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در مناظره فرهنگی درباره تاثیر ساخت فیلم در جامعه بیان کرد: "هالیوود با ساخت فیلم های «آرگو»، «سی دقیقه نیمه شب» و «لینکلن» توانست سیاست های خود را نشان دهد." تسخیر سفارت آمریکا در ایران اگرچه تا مدت ها تیتر خبرگزاری ها و رسانه های سرتاسر جهان بود، اما اتفاقی دیگر هم در جریان تسخیر سفارت آمریکا در تهران به وقوع پیوسته بود که در آن دوران، به صورت وسیع به آن پرداخته نشد و آن این بود که تعداد 6 نفر از کارمندان سفارت آمریکا در هنگام تسخیر این سفارت به دست دانشجویان خط امام، موفق شده بودند از آن جا فرار کرده و خود را به محل اقامت سفیر کانادا در تهران برسانند و برای مدت 2 ماه در آن جا مخفی شوند.
آن چه به عنوان شرح این واقعه تاریخی برای اذعان عمومی در آمریکا و کانادا منتشر شده این هست که یکی از جاسوسان سازمان سی آی اِی (CIA) برای نجات این شش نفر تصمیم می گیرد تا خود را به عنوان سازنده یک فیلم علمی - تخیلی به نام «آرگو» جا بزند و به همراه چند نفر به ایران بیایند تا بتوانند به بهانه تصویربرداری بخشی از فیلم که در صحرا باید انجام شود، این شش نفر را از ایران خارج کنند و همین طور هم می شود. ظاهرا این مامور سازمان سی. آی.اِی با افرادش به ایران می آیند و موفق می شوند با شش کارمند سفارت آمریکا که از سفارت گریخته بودند، دیدار کرده و در نهایت آنها را با پاسپورت جعلی کانادایی از ایران خارج کند.
این که این روایت تا چه حدی به واقعیت نزدیک هست، هنوز کسی به درستی نمی داند. از طرفی دولت آمریکا پس از مطرح شدن این موضوع از دولت کانادا برای همکاری صمیمانه با آنها در جریان این اتفاق تشکر کرده و از طرف دیگر ایران بعد از این اتفاق، ناگهان رابطه اش را با سفارت کانادا به حالت تعلیق در آورد که همه این مسائل دست به دست هم داد تا وقوع چنین اتفاق مهمی علناً تایید شود. صادق قطب زاده، وزیر امور خارجه وقت ایران نیز در طی اظهار نظری درباره این ماجرا بیان کرده بود: «کانادا با این اقدام خود، قوانین بین المللی را که مدعی دفاع از آن هست و همچنین حق حاکمیت ملی ایران را نقض کرده است». «آرگو Argo:» به کارگردانی بن افلک، فیلمی است که قرار است به شرح وقایع خروج شش نفر از کارمندان سابق سفارت آمریکا از ایران بپردازد. این فیلم اولین بار در جشنواره فیلم «تورنتو» در کانادا به نمایش در آمد و هم زمان با نمایش «آرگو»، کانادا بلافاصله اعلام کرد که سفارتش را در تهران تعطیل کرده است.این اقدام شاید به سبب اتفاقاتی باشد که در سال های اخیر مابین طرفین پیش آمده بود، اما این که در خلال جریان جشنواره تورنتو و همزمان با این فیلم، این اقدام صورت بگیرد کمی تا حدودی جنبه تصادفی بودن قضیه را تحت شعاع قرار می دهد.همچنین بن افلک کارگردان این فیلم در جریان برگزاری همین جشنواره، گریزی هم به سفارت تعطیل شده کانادا در تهران زد و این اقدام دولت کانادا را تحسین برانگیز بیان کرد. بعد از تمامی این حواشی، «آرگو» سرانجام به اکران عمومی درآمد تا داستانش را برای مخاطبان عام سینما روایت کند. ماجرای فیلم از این قرار است: "سال 1979 است و پس از برکنار کردن محمدرضا پهلوی از سلطنت و برچیده شدن نظام شاهنشاهی در ایران، در یک اقدام غیرمنتظره، عده ای از دانشجویان تحت عنوان " دانشجویان خط امام " تصمیم می گیرند به سفارت آمریکا در تهران حمله کنند و تمام کارمندان آن را دستگیر کنند و نهایتاً در این راه موفق هم می شوند. اما شش نفر از اعضای سفارت، موفق می شوند تا از در پشتی این محوطه پا به فرار بگذارند و در خانه سفیر وقت کانادا در تهران و همسرش، پناه بگیرند. دولت آمریکا با اطلاع از این موضوع تصمیم می گیرد هر طور شده این شش نفر را از خاک ایران خارج کند تا امنیت جانی آنها به خطر نیفتد، آنها به خوبی می دانند که در شرایط بحرانی کنونی روابط بین دو کشور، امکان استرداد گروگان ها به این راحتی امکان پذیر نیست، از این رو تصمیم به اجرای نقشه ی خطرناکی می گیرند که ریسک انجام آن بسیار بالاست. نقشه از این قرار است که یک مامور سازمان اطلاعات آمریکا (CIA ) به نام تونی مندز ( بن افلک ) تصمیم می گیرد خود را با عنوان یک فیلمساز که قصد ساخت یک فیلم تخیلی به نام « آرگو » را دارد، جا بزند تا از این طریق بتواند وارد ایران شود و به ملاقات کارمندانی که حالا در سفارت کانادا مخفی شده اند برود. وی در راه سفر به ایران یک اکیپ سینمایی با حضور جان چمبرز ( جان گودمن ) و ( آلن آرکین ) را با خود همراه می کند. سرانجام این گروه موفق می شوند، از خاک ایران متواری شده و به آمریکا بازگردند. " آرگو توانست در سه جشنواره مهم بین المللی در سال؛ اسکار، گلدن گلوب و بفتا جایزه بهترین فیلم را از آن خود کند و در چندین زمینه دیگر هم جایزه گرفته یا نامزد دریافت جایزه شود. چنین موفقیتی تا آن زمان، فقط نصیب شاهکارهای سینمایی شده بود، اما آرگو که فیلمی متوسط تلقی می شد، خلاف پیش بینی بسیاری توانست حایز چنین جایگاهی شود. به اعتقاد نگارنده، آنچه آرگو را مورد اقبال و توجه جشنواره ها و منتقدین قرار داد، پیام ها و نشانه های بیشماری است که به طور پنهان و ظریف در فیلم گنجانده شده اند. در واقع آرگو را می توان یکی از پیچیده ترین فیلم ها به لحاظ بازنمایی ایران در سینمای هالیوود و در عین حال موفق ترین آنها به حساب آورد. کما این که راجر ایبرت، منتقد نامدار سینما، به فیلم نمره کامل (چهار ستاره) داده و هنر به کار رفته در فیلم را نایاب توصیف کرد. تاد مک کارتی، منتقد هالیوود ریپورتر نوشت که فیلم آرگو یک فیلم دلهره آور سیاسی عالی است که جزئیات را هوشمندانه روایت می کند. منتقد یواس ای تودی نوشت که آرگو یک فیلم دلهره آور سیاسی واقعی و هیجان انگیز با طراحی عالی است .
همچنین شیوه اعطای جایزه به آرگو، سازو کار سیاسی حاکم بر روند فیلمسازی در آن سال را برجسته تر کرد. در جشنواره گلدن گلوب، پس از آن که بیل کلینتون، رییس جمهوری اسبق آمریکا برای معرفی فیلم «عشق» بر صحنه حاضر شد، تونی مندز، عضو سابق «سیا» که فیلم آرگو بر اساس عملیات او ساخته شده است، در مراسم حاضر شد و برای جمع صحبت کرد. اما در اقدامی دیگر، به شیوه ای که پیشتر سابقه نداشته بود، جایزه اسکار بهترین فیلم برای آرگو، نه از محل برگزاری مراسم که در تماسی تصویری با کاخ سفید و توسط میشل اوباما اعلام شد. در این هنگام دست اندرکاران فیلم ازجمله «بن افلک» بازیگر اصلی و کارگردان و «جورج کلونی» تهیه کننده، با سیمای جدید و با محاسن بلند ( به شکل ایرانی های فیلم آرگو) روی صحنه حاضر شدند. بدین ترتیب چنان چه ذکر شد، پس از سکوت بیست ساله هالیوود درباره ایران، آرگو اوج توجه هالیوود نسبت به این کشور محسوب می شود؛ روندی که پس از یازده سپتامبر، با تمرکز بر موضوعات مرتبط با خاورمیانه و ایران تکوین شده است.
* در معرفی فیلم آرگو از بخشی از مطلب میثم کریمی در نقد این فیلم استفاده شده است
انتشار اولیه: جمعه 27 اسفند 1395 / انتشار مجدد: شنبه 12 فروردین 1396
نظر شما :