ریشه برخوردهای نژادی در امریکا
افکار نژادپرستانهای که به ترامپ ختم شده است
نویسنده: ایبرام کِندی
دیپلماسی ایرانی: «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور جدید آمریکا در طول سخنرانی مراسم تحلیف خود عنوان کرد: «زمانی که آغوش خود را برای میهن پرستی باز می کنید، دیگر هیچ جایی برای تعصب وجود ندارد». اما باز کردن آغوش برای میهن پرستی و پذیرش این موضوع مشکل ایده های نژادپرستانه را حل نمی کند. برخی از پرافتخارترین میهن پرستان آمریکا در عین حال کینه توزترین نژادپرستان این کشور نیز بودند. اصول سازماندهی «کو کلوس کلان» نیز همه را به وفاداری به پرچم قرمز، سفید و آبی ایالات متحده تشویق می کرد.
ریشه اصلی عقاید نژادپرستی، عدوم وجود میهن پرستی نیست. حتی ریشه این نژادپرستی وجود جهل و نفرت - موضوعی که در تاریخ سیاه پوستان آمریکا همواره درباره آن صحبت می شود - نیز نیست. برخلاف تصور و باور عمومی، نادانی و نفرت منجر به تولید و بازتولید نظرات نژادپرستانه در آمریکا نشده است، بلکه نظرات نژادپرستانه معمولاً از درخشان ترین و مکارترین اذهان آن دوران تولید شده است. این مردان و زنان نیز عموماً این ایده ها را به علت تنفر از سیاه پوستان تولید نکرده اند.
من در کتاب جدیدم تحت عنوان «مهر و موم شده از همان آغاز»، تاریخچه کل تاریخ عقاید نژادپرستانه همچون ریشه های این موضوع در قرن پانزدهم در اروپا، ورود این عقاید از طریق مهاجران بریتانیایی به آمریکا در دوران استعمار و تمام راه های ظهور و تداوم آن تا قرن 21 در ایالات متحده را تشریح کرده ام. در این کتاب من بین تولیدکنندگان با نفوذ ایده های نژادپرستانه و مصرف کنندگان آنها تمایز قائل شده ام و انگیزه ها و شرایط تاریخی پشت تولید ایده های نژادپرستانه را مطالعه کرده ام. سوال اصلی تحقیق این بود که چرا این ایده های نژادپرستانه در زمانی خاص تولید می شد و چگونه این ایده ها آمریکایی ها را تحت تاثیر قرار می داد، نه این که صرفاً تولید این نظرات چقدر تاثیرگذار بوده است.
چه چیزی باعث شد که «توماس جفرسون»، یکی از متفکرین اصلی و بنیانگذاران آمریکا موضوع «آمیزش با رنگی دیگر» را در سال 1814 تقبیح کند، آن هم پس از آن که وی و همسرش، «سالی همنیگز» سرپرستی چند کودک دو رگه را پذیرفتند؟ چه چیز موجب شد که «جان کلون»، سناتور کارولینای جنوبی در سال 1837 به تولید ایده های نژادپرستانه برده داری با عنوان «خوب مثبت» بپردازد؛ آن هم در زمانی که او از وحشت ناشی از شکنجه های برده داری آگاه بود؟ چه چیزی باعث شد که «تئودور روزولت»، رئیس جمهور آمریکا در سال 1906، بزرگترین مجازات کشور را عمل شنیع تجاوز بداند، با وجود آن که او به خوبی می دانست که بر طبق اطلاعات، تجاوز بزرگترین جنایت موجود در آن زمان نبود؟ چه چیزی باعث شد که اتاق های فکر، اندیشکده ها و روزنامه نگاران پس از انتخاب «باراک اوباما» در سال 2008 در میان تمام خشونت های انتخاباتی صورت گرفته علیه سیاه پوستان، دست به تولید ایده های نژادپرستانه در یک جامعه پسانژادی بزنند؟
دوباره باید به این موضوع اشاره کرد که نظرات و عقاید نژادپرستانه در اذهان نادان، متنفر یا غیرمیهن پرست متولد و پرورش داده نمی شوند. باید اشاره کرد که قدرتمندترین و هوشمندترین مردان و زنان ایده های نژادپرستانه را به منظور توجیه سیاست های نژادپرستانه عصر خود، تغییر مسیر سرزنش های عمومی در قبال نابرابری های نژادی دوران خود و سوق دادن آنها به سمت مردم سیاه پوست تولید می کنند.
این مفهوم مشترک و رایج که جهل و نفرت منجر به ایده های نژادپرستانه می شوند و این نظرات نژادپرستانه به ایجاد سیاست های نژادپرستانه منتهی می شوند، تا حد زیادی غیرتاریخی است. در واقع رابطه ای معکوس وجود دارد: تبعیض نژادی به ایده های نژادپرستانه منجر می شود که این ایده ها موجب ایجاد جهل می شوند.
«مهر و موم شده از همان آغاز» نشان می دهد که کارکرد اصلی ایده های نژادپرستانه در تاریخ آمریکا سرکوب مقاومت در برابر تبعیض نژادی و نتیجه آن یعنی نابرابری های نژادی بوده است. ذی نفعان برده داری، تبعیض نژادی و حبس همگانی ایده های نژادپرستانه را تولید کرده اند؛ ایده هایی که مردم سیاه پوست را مستحق برده داری، تبعیض نژادی یا سلول های انفرادی زندان می دانستند. مصرف کنندگان این ایده ها باور داشتند که چیزی غلط در مورد خود سیاه پوستان وجود دارد و سیاست هایی که بردگی را توجیه کرده و سیاه پوستان زیادی را مورد ستم قرار داده و محدود می کند دارای هیچ اشکال و ایرادی نیستند.
از همان آغاز آمریکایی ها در تلاش بودند تا توضیحی برای نابرابری های نژادی و علل تداوم آن بیایند. ایده های نژادپرستانه نابرابری نژادی را امری طبیعی در نظر گرفته و آن را برابر ایده های ضدنژادپرستی قرار می دهند. ایده های ضدنژادپرستانه به دنبال عدالت و برابری هستند، درحالی که ایده های نژادپرستانه به قانون تکیه می کنند و نابرابری ایجاد می کنند.
در سال گذشته مشخص شد که مردان جوان سیاه پوست 9 برابر دیگر شهروندان سفیدپوست آمریکایی توسط پلیس کشته می شوند اما با وجود این آمار، دونالد ترامپ، رئیس جمهور جدید آمریکا ت اکنون هیچ اظهارنظری درباره حفاظت جان سیاه پوستان از خشونت پلیس نگفته است. او هیچ دستور اجرایی برای ممنوعیت برخوردهای نژادپرستانه پلیس یا نژادپرستان سفید مسلح با جوامع سیاه پوست، صادر نکرده است. ترامپ کاملاً روشن کرده که تنها موضوع مهم برای او وبسایت جدید کاخ سفید است.
در ورود به وب سایت کاخ سفید می توانید موضوعاتی با عنوان «دولت ترامپ دولت نظم و قانون خواهد بود» یا «ایستادگی برای حقوق اجرایی جامعه ما» را بخوانید. در یکی از این صفحات نوشته شده است: «رئیس جمهور جدی آمریکا به مردان و زنان یونیفورم پوش این کشور افتخار می کند و از مأموریت آنها برای حفاظت از مردم حمایت خواهد کرد. جو خطرناک ضدپلیس در آمریکا اشتباه است. دولت ترامپ به آن پایان خواهد داد».
ترامپ در مراسم تحلیف خود اعلام کرد که اتحاد نژادی می تواند بر اساس نظم و قانون آمریکا ایجاد شود. او به نقل از کتاب مقدس گفت: «چقدر خوب و دلپذیر است که مردمان خدا با یکدیگر در وحدت زندگی کنند.» یک موضوع در تحقیقات من روشن است: تا زمانی که نابرابری نژادی توسط سیاست های نژادپرستانه ایجاد و حفظ می شوند، وحدت نژادی غیرممکن است. سیاست های نژادپرستانه نیز با ایده های نژادپرستانه توجیه می شود. ایده های نژادپرستانه همیشه مانند دیوارهایی هستند که توسط آمریکایی های قدرتمند ساخته شده اند تا ما را از یکدیگر جدا نگه دارند؛ دیوارهایی که موجب می شوند تا اختلافات و نابرابری های نژادی در نظر ما عادی شوند.
آمریکایی ها دیگر به قانون و نظمی که به نابرابری، فقر و مرگ سیاهان بیانجامد، نیاز ندارند، آمریکایی ها دیگر به دیوار ایده های نژادپرستانه نیاز ندارند. آمریکایی ها به عدالت، برابری و قوانینی نیاز دارند که مردان و زنان سیاه پوست و سفید پوست را یکسان ببیند. تنها در آن صورت می توان باور داشت که مردمان خداوند فرصتی برای زندگی متحد در کنار یکدیگر خواهند داشت.
منبع: نشریه «سالن»/ مترجم: زهره شهریاری
نظر شما :