هیتلرهای کوچک در کنار میلیاردرها
خطر جنگ در دولت ترامپ چقدر جدی است؟
دیپلماسی ایرانی: نشریه گلوبال ریسرچ روز دوشنبه ادعا کرد که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا از پنتاگون، وزارت دفاع این کشور، خواسته است که خود را آماده جنگی جهانی کند. در سایه پروپگاندای رسانه ای که این روزها علیه ترامپ به راه افتاده است و به واسطه جنجال های رسانه ای اش که باعث شده در معرض همه نوع تبلیغات منفی قرار بگیرد، معلوم نیست این خبر تا چه حد درست باشد. البته روشن است که ترامپ با کابینه ای که تشکیل داده، تندروترین کابینه امریکا دست کم در دو دهه اخیر را به وجود آورده است. کابینه ای متشکل از جنگ طلب هایِ افراطیِ جمهوریخواه که در پیش زمینه ذهن خود در هر مساله ای گزینه نظامی را دارند. در عین حال دونالد ترامپ نشان داده که فردی است می خواهد متفاوت از روسای جمهور سابق امریکا باشد، به آن چه فکر می کند بی پروا عمل می کند، در پی تحقق وعده هایش بدون هر گونه اغماضی است و اگر چیزی را به تعویق انداخته، به این معنا است که هنوز زمان آن نرسیده و منتظر فرصتی است تا سراغ تحقق آن برود. صدور 18 دستور اجرایی ظرف 10 روز از آغاز به کار او در کاخ سفید در حالی که هنوز کابینه اش از سوی مجلس سنا رای اعتماد نگرفته است نشان از جدیت او در پیگیری شعارهایش دارد.
با توجه به رویکرد تندی که ترامپ در پیش گرفته و بی پروایی که به خرج می دهد، بسیاری از این نگران هستند که واقعا او به سراغ جنگی تازه در نقطه ای از دنیا برود. با توجه به موج پشتیبانی گروه های افراطی و جنگ طلب از او بیم آن می رود که وی دست به چنین خطری بزند.
در حالی که ترامپ گفته است که دیگر به دنبال جنگ نخواهد رفت و در هیچ جای دنیا با هدف سرنگونی حکومت ها وارد جنگ نخواهد شد، و این اظهارات او با استقبال بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای متخاصم با امریکا مواجه شده است، اما بسیاری می پرسند تا چه اندازه می توان به حرف های ترامپ در این زمینه اعتماد کرد؟ آیا چون ترامپ می گوید دنبال جنگ نیست واقعا می توان گفت پس جنگی در پیش نخواهد بود؟
زمانی که جورج بوش در سال 2001 به قدرت رسید، بسیاری از تحلیل ها بر این بود که وی هوش کافی برای اداره امریکا را ندارد، از تجربه سیاسی برخوردار نیست و دولت او نمی تواند وارد بحران های سخت شود و از ورود به بحران خودداری می کند چون از پس بحران ها بر نمی آید. اگر به مطالب روزنامه ها در آن موقع رجوع کنیم این گونه تحلیل ها را زیاد می بینیم. اما دیدیم که بوش وارد جنگ شد، دو جنگ بزرگ به راه انداخت و کلی هزینه به دوش ملت امریکا گذاشت. در آخر دیدیم که هزینه های این جنگ ها چگونه بحران مالی جهانی سال 2008 را رقم زدند. بوش هیچ گاه گمان نمی کرد جنگ هایش تا این اندازه هزینه بر باشد تا آن جا که کشور در لبه پرتگاه ورشکستگی قرار بگیرد. حتی نشانه های بسیاری وجود دارد که ثابت می کند او در حمله به عراق مردد بود. کنعان مکیه، از چهره های فعال اپوزسیون عراق در زمان صدام حسین و استاد دانشگاه ماساچوستس که از افراد نزدیک به احمد چلبی بود در جایی می گوید: «چند روز قبل از حمله امریکا به عراق در کلاس درس در حال تدریس بودم که به من پیام دادند باید به واشنگتن بروم، برای این که رئیس جمهور بوش می خواهد با من ملاقات کند. گفتم باید کارم را تنظیم کنم تا زمانی بیابم نزد آقای رئیس جمهور بروم. گفتند نه فورا باید بروی. گفتم فورا یعنی کی؟ گفتند یعنی همین امروز. همان روز به واشنگتن رفتم و مرا به دیدار بوش بردند. بعد از خوش و بش های معمول بوش از من پرسید اگر همین الآن به عراق حمله کنیم، مردم عراق چگونه از ما استقبال می کنند؟ گفتم: با گل. گفت یعنی حمله کنیم؟ گفتم: شک نکنید.» همه می دانند که دونالد رامسفلد، وزیر دفاع اسبق امریکا تا چه اندازه در حمله به عراق موثر بود. تا آن جا که کاولین پاول و ریچارد آرمیتاژ در اعتراض به عملکرد امریکا در ادامه جنگ در عراق مجبور شدند از سمت های خود استعفا دهند.
نگاهی به دولت ترامپ بیندازیم در می یابیم که پست های کلیدی او را چهره های جنگ طلب و به شدت افراطی پر کرده اند. مشاور امنیت ملی او مایک فلین معتقد است که ایران عامل اصلی بی ثباتی در خاورمیانه است، آبروی امریکا را در منطقه برده و دولت های امریکا هیچ کدام کاری جدی علیه حکومت ایران انجام نداده اند. رسانه ها می گویند وی در زمانی که در دولت اوباما هنوز بازنشسته نشده بود آن قدر در ضدیت با ایران تندروی می کرد که در حمله به سفارت امریکا در لیبی نیروهای تحت امر خود را موظف کرده بود که به دنبال بهانه ای برای متهم کردن ایران در آن حادثه بگردند. یا جیمز متیس، وزیر دفاع دولت ترامپ اعتقاد دارد که قصه جعلی تلاش ایران برای ترور عادل جبیر، سفیر سابق عربستان در امریکا که در حال حاضر وزیر امور خارجه عربستان است، تصمیم به اجرای آن توسط مقامات ارشد ایران اتخاذ شده بود. قصه ای که آن قدر مضحک بود که حتی خود امریکایی ها دیگر پی آن را نگرفتند. حتی عربستانی ها نیز توجهی به آن نکردند و حتی الآن که اوج تیرگی روابط ایران و عربستان است، عربستانی ها به این موضوع اصلا اشاره ای نمی کنند. اما متیس همچنان معتقد است که دولت اوباما در برخورد با ایران بر سر این قضیه کوتاهی کرده است. یا مایک پمپئو، رئیس سازمان امنیت امریکا، سی آی ای، که اعتقاد دارد ایران خطرناک تر از داعش است در حالی که خود خوب می داند تنها کشوری که به طور جدی با تروریسم از نوع داعش و جبهه النصره و مانند اینها در منطقه مبارزه می کند، ایران است. حالا تصور کنیم ترامپ که می گوید قصد آغاز جنگ در هیچ جا را ندارد، در پی اتفاق یا حادثه ای به دنبال دریافت گزارش از آن حادثه باشد. آن حادثه را چه کسانی به او گزارش خواهند داد؟ غیر از همین افراد تندرو که دنبال بهانه ای برای جنگ هستند؟ برای درک این موضوع به یاد باراک اوباما بیفتیم که بعد از سقوط موصل در گفت وگو با روزنامه وال استریت ژورنال اعتراف کرد که بیش از اندازه به گزارش های سی آی ای اعتماد کرده بود در حالی که بعدا فهمید بسیاری از گزارش های آن نادرست بوده است. یا به یاد مقاله سیمور هرش بیفتیم که می گفت دونالد ترامپ به استناد گزارش های سی آی ای اجازه داد سلاح های امریکایی از لیبی به سوریه بار شوند، چرا که سی آی ای می گفت با این کار ظرف دو سه ماه بشار سرنگون می شود و کار به دست مخالفان میانه روی سوری می افتد.
دولت ترامپ، حداقل تا الآن، بر سر برجام از شعارهایش عقب نشسته است. در اظهارات اخیر مقام های امریکایی نیز می شنویم که می گویند با جدیت با دنبال اجرایی شدن برجام هستند. البته دلیل آن روشن است، اجماع جامعه جهانی و تصویب برجام در شورای امنیت سازمان ملل متحد نمی تواند بهانه ای در اختیار دولت ترامپ بگذارد که بخواهد به برجام عمل نکند. اما مساله این است که اگر دولت ترامپ بخواهد اقدام ایذایی علیه ایران یا هر کشور دیگری در منطقه انجام دهد، نیاز به توافقاتی مثل برجام ندارد. همان طور که وقتی بوش خواست به عراق حمله کند توجهی به قطعنامه ها و مخالفت های سازمان ملل و اروپایی ها نکرد.
اکنون در خبرها می شنویم که نیروهای امریکایی آرام آرام در حال بازگشت به عراق هستند. حتی مقامات کردستان عراق پیشنهاد داده اند که امریکا فرودگاه اربیل را تبدیل به پایگاه نظامی خود کند. ترامپ همچنین پیشنهاد ایجاد منطقه امن در سوریه به بهانه بازگرداندن آوارگان سوری داده که در کمال تعجب با موافقت روسیه هم مواجه شده است. بازگشت نیروهای امریکایی به عراق در حالی که ایران قدرت اول را در این کشور دارد و نیروهای مسلح عراقی نزدیک به ایران به هیچ وجه تمایلی به بازگشت نیروهای امریکایی به عراق ندارند یا اصرار ترامپ به تشکیل منطقه امن در سوریه که اتفاقا قبل از آن که پیشنهاد او باشد پیشنهاد کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است، همگی اتفاقات و اظهارات نگران کننده ای هستند.
دولت ترامپ جمعی از هیتلرهای کوچک ثروتمند را دور خود جمع کرده است که از جنگیدن ابایی ندارند، چرا که جنگ را هم نوعی داد و ستد می بینند که در آن کارخانه های اسلحه سازی رونق می گیرند. قرارداد 600 میلیون دلاری روز دوشنبه دولت ترامپ با کارخانه اسلحه سازی لاکهیدمارتین را در همین راستا می توان تصور کرد.
نظر شما :