مسکو تا کجا رفیق تهران میماند؟
روسیه، خاورمیانه و ما
آرمان محمودیان، کارشناس ارشد دانشگاه دوستی ملل روسیه
دیپلماسی ایرانی: بنیادگرایی، نفت، اختلافات مذهبی - قومی، بحران رژیم اسراییل - فلسطین ، همه و همه عباراتی هستند که تا اسمی از خاورمیانه به میان می آید، همچون سایه به دنبال آن در ذهن مخاطب تداعی می کنند. اما همین خاورمیانه روزگاری محل رویارویی امپراطوری های مختلف بود، رویارویی که پادشاهی ایرانیان، عثمانی، بریتانیا و روس ها را مشغول به خوده کرده بود؛ مشغولیتی که در آن روس ها خاص ترین جایگاه را به خود اختصاص داده بودند.
در حقیقت خلاف ایران و عثمانی که اهدافی واقع بینانه داشتند و به جهت حفاظت از قلمروی خود، مشغول لشکرکشی بودند یا بریتانیا که دغدغه های واقع بینانه برای حفاظت از مستعمراتش در هند را داشت، روسیه در پی آمال بلند مدت و دست نیافتی همچون رسیدن به آب های گرم خلیج فارس یا هندوستان بود. لشکرکشی ای که البته به واسطه حکام بی لیقات وقت ایران و عهد نامه های گلستان و ترکمنچای برای روسیه منافع عمده ای هم داشت، اما هیچ گاه موجب نشد که روسیه به اهداف نهایی خود دست نیابد. پس از سقوط نظام سلطنتی روسیه و روی کار آمدن رژیم به اصلاح ضد امپریالیستی شوروی، مسکو از حضو و ماجراجویی در منطقه باز نماند. ماجراجویی های که اشغال بخش شمال ایرانی و برپایی رژیم های جعلی همچون جمهوری مهاباد یا تسلیح دولت های پان عربیست به ویژه رژیم بعثی عراق و مصر فقط چشمه های از آن بودند. با سقوط شوروی و آغاز ناآرامی های گسترده در داخل روسیه، کرملین برای مدت ها خاورمیانه را به فراموشی سپرده بود تا این که درآمدهای نفتی سرسام آور و سیاست های ضعیف آمریکا فضای مطلوب را برای بازگشت خرس روسی به خاورمیانه فراهم آورد؛ بازگشتی که کشور ما نیز در شرایط فعلی به طور گسترده برای تامین منافع ملی و امنیت ملی خود، مشغول تعامل با آن است.
عصر جدید تعامل با روسیه که دولت یازدهم آن را آغاز کرده، تاکنون برای ایران منافع قابل توجه ای داشته است، به دنبال حضور گسترده نیروی هوایی روسیه در جنگ داخلی سوریه، ایران و قوای متحد آن، موفق شده اند که با هزینه انسانی بسیار کمتر جایگاه خود را تحکیم کنند، در عین حال حضور گسترده هوایی روسیه مانع هر گونه عملیات گسترده آمریکایی-عربی برای برپایی منطقه پرواز ممنوع در سوریه شده، مانعی که برای حفظ نظام سوریه کاملا ضروری و اجتناب ناپذیر است. در ادامه نیز در جریان مذاکرات کشورهای بزرگ صادرکننده نفت، روسیه موفق شد که با مذاکرات فشرده و میانجی گری هدف اصلی ایران را محقق کند، هدفی که عدم توقف رشد صادرات نفتی ایران در پی توافق بود، هرچند که شنیده می شود تحقق این هدف مشروط به راه ننداختن جنگ تبلیغاتی از سوی تهران بوده است. ژ
ورای مسائل منطقه ای، امور دو جانبه نیز بین ایران و روسیه در حال توسعه یافتن هستند. تحویل پدافند هوایی اس 300 هر چند با تاخیر طولانی مدت، تعدیل مقررات ویزا بین دو کشور، افزایش مراودات تجاری و ... از شواهد موثر و موثق این توسعه روابط هستند. اما سوال اصلی اینجاست که با توجه به سابقه رابطه ایران و روسیه، این توسعه رابطه تا کجا ادامه خواهد داشت؟ سوالی که ساختار تصمیم گیری ایران نبایدی از آن غافل شود. برای مثال هر چند که نیروی هوایی روسیه مانع از ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه شده، اما به هیچ وجه مانعی علیه رژیم اسراییل در مسیر بمباران نیروهای حزب الله، سوری و حتی ایرانی نبوده است، نکته ای که ثابت می کند دشمن جبهه مقاومت به رهبری ایران در منطقه لزوما دشمن روسیه نخواهد بود.
نباید فراموش کرد که روسیه در رابطه رژیم اسراییل ملاحظات گسترده ای دارد. ورای جمعیت گسترده اتباع سابق شوروی در رژیم اسراییل که ولادیمیر پوتین به صراحت اعلام کرده، خود را موظف به تامین امنیت آنان می داند، روسیه همواره مراقب این است که بازی اش در خاورمیانه موجب تحریک اسراییل نشود، زیرا مسکو خواهان این مسئله نیست که اسراییل مجددا اقدام به آغاز صادرات تسلیحات به منطقه قفقاز و آسیای مرکزی کند. صادراتی که ضربه کلیدی به نفوذ انحصاری روسیه در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی خواهد زد. زیرا در نبود حضور سلاح های آمریکایی-اروپایی، روسیه با وابسته کردن دو کشور ارمنستان و آذربایجان در قفقاز و قزاقسستان و ازبکستان در آسیای میانه به تسلیحات خود، اهرم نفوذ قدرتمندی را به دست آورده؛ اهرمی که در گذشته با صادرات تسلیحات اسراییل به جمهوری آذربایجان ضربه جدی دید و آخرین سفر نتانیاهو نیز به دو کشور آذربایجان و قزاقستان بی ارتباط با آن نبوده است.
جدای این مسائل باید بیان داشت روسیه در منطقه ملاحظات جدی در تعامل با دولت های عربی خلیج فارس دارد. اقتصاد روسیه به طور مطلق به صادرات گاز و نفت وابسته است و دولت های عربی به خصوص عربستان سعودی ثابت کرده اند که اگر اوضاع در منطقه کاملا در تضاد با منافع آنان باشد، آنان نیز حاضرند با افزایش سیل آسای صادرات نفت، به اقتصاد کشورهایی همچون ایران و روسیه لطمه بزنند. عامل دیگری که باید در نظر داشت، انتقال قدرت قریب به الوقوع در ایالات متحده است. تا کنون شواهد بر این بوده اند که خلاف اوباما، ترامپ گرایش ضد روسی ندارد. گرایشی که روسیه هم قصد تحریک آن را ندارد. بی معنا نیست با وجود این که مقامات بلندپایه اروپایی و حتی شرق دور به ترامپ در مورد برهم زدن "برجام" هشدار داده اند، مقامات عالی رتبه روسیه در این موضوع سکوت مطلق اختیار کرده اند.
در ادامه باید در نظر داشته باشیم که روسیه فصل جدیدی از روابط را با ترکیه آغاز کرده است. البته این همکاری تا کنون به معنی دور زدن ایران نبوده، بلکه حتی موجب افزایش همکاری های سه جانبه بر سر تخلیه حلب شده اند؛ اما حواشی همچون همکاری نکردن موثر طرف تُرک و سکوت مسکو در موضوع تخلیه ساکنان شهرهای در محاصره "فوعه" و " کفریا" شاهد این موضوع است که همکاری های سه جانبه، لزوما مشمول تمام دغدغه های سه جانبه نخواهد شد.
در نهایت باید بدانیم که در شرایط فعلی اولویت اول برای روسیه " مسئله کریمه" و "لغو تحریم ها علیه مسکو"است و این که بسیاری از ناظران معتقدند که بازگشت روسیه به منطقه بیش از هر چیز اهرمی برای امتیاز گیری روس ها از طرف غربی در بحران اوکراین است. امری که لزوما به معنی خباثت سیاست خارجی مسکو نیست؛ بلکه مهر تاییدی بر همان چیزی است که ولادیمیر پوتین در آخرین کنفرانس مطبوعاتی خود گفت: "هدف من فقط یک چیز است و آن تامین منافع روسیه."
نظر شما :