امریکا از صنعت سینما در روابط بین‌المللی استفاده می‌کند

هالیوود و بازنمایی در سیاست خارجی

۱۴ دی ۱۳۹۵ | ۱۷:۳۰ کد : ۱۹۶۵۹۶۴ اخبار اصلی آمریکا
بشیر اسماعیلی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد: بازنمایی برتری و هژمونی آمریکا در رسانه، برای « دیگری » ( بلوک شرق در دوران جنگ سرد یا خاورمیانه پس از یازده سپتامبر ) تداعی کننده کلیشه های سیاه - سفید فیلم ها است.
هالیوود و بازنمایی در سیاست خارجی

بشیر اسماعیلی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد

دیپلماسی ایرانی: پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، پروژه بازنمایی و دیپلماسی رسانه ای آمریکا معطوف به شوروی و اقمار آن بود؛ به بیان دیگر  پیش از مطرح شدن مفاهیمی همچون بنیاد گرایی اسلامی و تروریسم، لیبرال دموکراسی در تقابل ایدئولوژیک با کمونیسم قرار داشت. این دوره نسبتا طولانی، پیشینه ای از عملکرد رسانه ای آمریکا در قبال بسط هژمونی از طریق بازنمایی و محدود کردن جذبه ایدئولوژیک رقیب را ارایه می کند. اما آن چه در این جا لازم به  اشاره است این است که حتی پیش از آن که ایالات متحده وارد رقابت ایدئولوژیک با شوروی در عرصه روابط بین الملل شود، از بازنمایی در هالیوود برای نیل به اهدف فرهنگی در داخل کشور استفاده می کرد.

به طور دقیق، نخستین نمونه های تحلیل گفتمان انتقادی هالیوود در خصوص بازنمایی کاراکتر ساکنان اولیه قاره آمریکا (سرخپوستان) و پس از آن سیاهان در سینمای آمریکا صورت پذیرفته است. درباره سرخپوستان، بسیاری از فیلم های هالیوود به صورت مستقیم و عیان مانند «دلیجان» (ساخته جان فورد: 1939) و «یونیون پاسیفیک» (ساخته سیسیل. ب. دومیل: 1939) یا در قالب اشارات مستتر و پیچیده مثل فیلم برنده جایزه اسکار «رقصنده با گرگ» (ساخته کوین کاستنر: 1990)، سرخپوستان را مهاجمانی نیمه وحشی و مرگ آفرین تصویر می کند. جیمز موناکو در کتاب چگونگی درک فیلم از کلیشه ها و قالب هایی سخن می گوید که چهره ای نادرست از سرخپوستان در فیلم ها ارایه کرده است.

اما درباره بازنمایی سیاهان آمریکا در فیلم های هالیوود، از پیروزی جنبش های مدنی تاکنون پژوهش های بیشماری در محافل علمی ایالات متحده صورت پذیرفته است. در این جا به عنوان نمونه می توان به اثر ریچارد دایر تحت عنوان «سفید» اشاره کرد که در آن به بررسی نحوه بازنمایی سفیدپوستان (تحت عنوان کلی سفید) در سینمای هالیوود پرداخته شده است. دایر، سه نمونه از فیلم های ساخته شده در دوره های مختلف تاریخی در هالیوود را مورد بررسی قرار می دهد: "Simba", "Night of Living Dead" و "Jezebel". هر کدام از این فیلم ها از نظر ژانر و زمان ساخت، متفاوت از یکدیگرند، دایر (2005) معتقد است این فیلم ها به اشکال گوناگونی به بازنمایی سفید پوستان می پردازند؛ اما شکی نیست که در راستای تقویت کلیشه های ساخته شده درباره گروه های فرو دست عمل می کنند. کلیشه ها هرگز به شکل ناب و خالص ارایه نمی شوند، بلکه قسمتی از فرآیندی هستند که به واسطه آن، کلیشه ها طبیعی جلوه داده می شوند و حیاتشان تضمین می شوند. بر این اساس دایر کلیشه های ساخته شده در این فیلم ها را به شرح ذیل دسته بندی می کند:

الف) هر سه فیلم دیدگاهی را که در آن سفیدپوستان افراد منظم، عقلانی و ساعی هستند در تضاد با سیاهپوستان (به عنوان افرادی بی نظم ، غیر عقلانی و بی بند و بار) به تصویر کشیده اند. فیلم Simba بر مبنای تقابل دوگانه ساده و آشکار سفید - سیاه پیش می رود. Jezeble مبهم تر عمل می کند و سیاهان را در تضاد با زنانشان نشان می دهد و فیلم Night of Living dead با ایما و اشاره به ساخت کلیشه ها کمک می کند.

 ب) بازنمایی سیاهان در این سه فیلم امکان دیدن سفیدپوستان به مثابه سفیدپوست را فراهم می کند ...این روشی است که با روانشناسی اگزیستانسیالیستی مفهوم "دیگری" در هویت سازی گره خورده و ریشه در آرای «ژان پل سارتر» دارد .

ج) در هر سه فیلم سفید پوستان در موضع قدرت اند، اما به لحاظ جسمانی به سیاه پوستان وابسته هستند. هر فیلم با شدت و حدت متفاوتی این وابستگی را به تصویر می کشند. در Simba این وابستگی ضعیف، در Jezeble وابستگی قوی و شدید اما هنوز در حالت پوشیده و ضمنی و در فیلم سوم وابستگی شدید و واضح به تصویر کشیده شده است.*

در سال های 2013 و 2014 فیلم های «جانگوی آزاد شده» و «دوازده سال بردگی» با محوریت ستمی که بر سیاهان در دوره برده داری آمریکا تحمیل شده بود، در آکادمی اسکار و از دیدگاه منقدین مورد اقبال واقع شدند. به علاوه در سال های پیش از دو تاریخ مذکور نیز فیلم های زیادی از این دست در هالیوود ساخته شده اند؛ اما برخی از صاحبنظران همانند استوارت هال (در کتاب تاریخ تفسیری سیاهان در آمریکا) معتقدند با وجود تحول دیدگاه به سیاهان در هالیوود که ناشی از فشار نهادها و رسانه های مختلف هستند، اما اصل مساله بازنمایی «دیگری» در قالب کلیشه های رسانه ای و طبیعی سازی ها پابر جا مانده است .

اساس نظری مبحث سیاهان و بازنمایی در هالیوود را می توان نوعا به حوزه روابط بین الملل تعمیم داد. بازنمایی برتری و هژمونی آمریکا در رسانه، برای «دیگری» (بلوک شرق در دوران جنگ سرد یا خاورمیانه پس از یازده سپتامبر) تداعی کننده کلیشه های سیاه - سفید فیلم های مذکور است. کلنر می گوید: «نمایش رسانه ای که ما بررسی می کنیم ، همچون اسطوره شناسی رولان بارت، پدیده های فرهنگی مهمی هستند که نظم موجود اجتماعی را بازتولید کرده، آن را طبیعی و ایده آل جلوه می دهند ». این نقطه نظر کلنر درباره بازتولید  نظم اجتماعی را می توان با نظام بین الملل و نظم مد نظر قدرت هژمون تطابق داد که از مجرای تولیدات فرهنگی انحصاری اعمال می شود. در بخش بعدی به مبارزه هالیوود با کمونیسم در خلال سال های جنگ سرد پرداخته می شود.

*ترجمه تقسیم بندی دایر از عبدالله گیویان و محمد سروی زرگر 

کلید واژه ها: هالیوود آمریکا بشیر اسماعیلی


( ۲ )

نظر شما :