گفت‌و‌گو با الکساندر آزادگان، استاد اقتصاد سیاسی بین‌المللی دانشگاه‌های کالیفرنیا:

ترامپ می‌خواهد غرور اقتصادی آمریکا را برگرداند

از لحاظ مسائل اقتصادی امکان دارد دونالد ترامپ خیلی بهتر از هیلاری کلینتون عمل کند. اگر «غرور ملی» سرمایه‌گذاران آمریکایی برگردد، اثر بسیار مثبتی بر جامعه آمریکا خواهد گذاشت.
ترامپ می‌خواهد غرور اقتصادی آمریکا را برگرداند

دیپلماسی ایرانی - مریم مهدوی اصل: دونالد ترامپ، رئیس جمهوری منتخب آمریکا در رقابتی غیرمتعارف بر رقیب خود هیلاری کلینتون از حزب دموکرات که دارای تفکرات شناخته شده بین المللی «مداخله بشردوستانه، اصل مسئولیت حمایت و دموکرات سازی کشورهای غیردموکرات» است، پیروز شد. او در حالی رهبری این قدرت جهانی را برای یک دوره چهارساله در عرصه داخلی و جهانی به عهده گرفت که سخنان، توییت ها و رفتارش باعث نگرانی و تشویش بسیاری از رهبران و مقام های رسمی کشورها شده است. در حالی که در دوره مبارزات انتخاباتی، سیاستمداران و پژوهشگران عرصه های سیاسی و بین المللی عنوان می کردند که هیلاری کلینتون با آن تفکرات شناخته شده نسبت به دونالد ترامپ که کاملاً ناشناخته است و رفتار غیراصولی از خود به نمایش گذاشته، گزینه مناسب تری است، اما اکنون این فرضیه و احتمال مطرح شده که ترامپ می تواند از جهت سیاستگذاری های کلان اقتصادی در داخل آمریکا تأثیرگذارتر باشد. از همین روی، برای بررسی این موضوع با دکتر الکساندر آزادگان، استاد مدیریت استراتژیک جهانی و اقتصاد سیاسی بین المللی دانشگاه های کالیفرنیا که هفته اول آذرماه در تهران حضور داشت، به گفت و گو پرداخته ایم.
سرمایه داری محافظه کار مخالف عدم ثبات سیاست و به هم خوردن نظم جهانی است. بر این اساس در حالی که سرمایه داران سیاست ایالات متحده آمریکا را شکل می دهند، آیا آنان توانایی مدیریت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری منتخب آمریکا را دارند؟
مدیریت دونالد ترامپ کار بسیار دشواری خواهد بود، چون ایشان شخصیت محکمی دارد. به یاد داشته باشیم وقتی کسی در آمریکا رئیس جمهور می شود، حتی اگر شخصیت محکم و تا حدی غیرقابل انعطاف داشته باشد، وقتی به قدرت می رسد و مسئولیت و دشواری های قدرت را احساس می کند، تا حدی فروتن می شود. ضمن اینکه تمامی حرف ها، سخنان، استدلال ها و بیان رئیس جمهوری آمریکا از طریق مشاورانش انجام می شود. به عبارت دیگر وقتی فردی رئیس جمهور می شود دیگر شخص خودش نیست، بلکه تبدیل به شخص و گوینده حرف های لابی های مختلف، گروه های متفاوت فکری و لایه های مختلف مشاورانی می شود که پشت شخص رئیس جمهوری قرار دارند و شب و روز به ایشان مشاوره می دهند.
البته در مورد شخص دونالد ترامپ این امکان وجود دارد که این فرمول متعارف در کاخ سفید یک مقدار به هم بریزد. زیرا ایشان هیچ وقت تجربه کار سیاسی نداشته، از دنیای اقتصاد آمده، همیشه رئیس بوده و حتی بطور عجیب و غریبی بر بنگاه املاک تجاری اش نظارت و کنترل داشته و طبق اسنادی که وجود دارد در ریزه کاری های شرکت هم دست داشته است. پس مدیریت کردن شخصی با چنین شرایطی نه تنها اصلاً کار راحتی نیست، بلکه ایشان مشابه رؤسای جمهوری گذشته آمریکا هم نیست. ممکن است ترامپ گاف هایی بدهد و عذرخواهی کند، اما در عین حال تبدیل به سوژه خوشحالی برخی مردم هم شده است. ما مطمئن هستیم که ترامپ حرف های جنجالی خواهد زد، توییت هایی که ساعت سه بامداد روی شبکه اجتماعی می فرستد تا حد محدودی ادامه خواهد داشت و در نهایت چهار سال جالبی از لحاظ کار مطبوعاتی خواهد بود. ولی از لحاظ محتوای کار باید منتظر بمانیم تا مشاهده کنیم که نحوه ریاست جمهوری ایشان به چه شکل و شیوه ای خواهد بود.
مسأله ای که اکنون مهم است، تجزیه و تحلیل عمیق شخصیت هایی است که ترامپ برای کابینه خود انتخاب می کند. وزارت امور خارجه، مهم ترین وزارتخانه در کابینه ترامپ است که او رکس تیلرسون، مدیر اجرایی غول نفتی «اکسان موبیل» را معرفی کرده که از دوستان نزدیک ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه است و این انتخاب انتقادهای بسیاری را در آمریکا به همراه داشته است. 
تجربه اقتصادی دونالد ترامپ چقدر می تواند بر اقتصاد خارجی آمریکا با توجه به تعاملات و دادوستدهای بین المللی این کشور با اتحادیه اروپا و کشورهای آسیای جنوب شرقی تأثیرگذار باشد؟
ترامپ اظهار داشته که پیمان غول پیکر تجاری مشارکت دو سوی اقیانوس آرام معروف به «تی پی پی» را که بین آمریکا و کشورهای آسیای جنوب شرقی است، لغو می کند، زیرا به نفع کارگر و منافع ملی آمریکا نیست. اگر این پیمان لغو شود، درست مخالف سیاست هیلاری کلینتون است که می خواست آن را ادامه بدهد. به نظر من، از دیدگاه اقتصاد سیاسی بین المللی، لغو این پیمان برای شهروند آمریکایی می تواند مفید باشد. همانطور که می دانید قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی «نفتا» که در سال 1994 بین سه کشور آمریکا، کانادا و مکزیک به اجرا درآمد، به زیان کارگر آمریکایی تمام شده و به همین دلیل هم ترامپ خیلی روی پیمان تجاری مشارکت دو سوی اقیانوس آرام «تی پی پی» تأکید می کند.
اما در بخش پیمان هایی که آمریکا با اروپا دارد، ترامپ چه نقشی را ایفا خواهد کرد؟ تا کنون ایشان حرف های کلی و مبهمی زده، اما در خصوص تجدیدنظر سیاست آمریکا درباره پیمان نظامی «ناتو» خیلی محکم و صریح صحبت کرده که این مسأله باعث نگرانی های بسیاری در داخل سیستم واشنگتن شده است. به نظر من، مسلماً عملکرد ترامپ در اروپا خیلی مهم است و باید منتظر بمانیم و مشاهده کنیم که آیا ایشان به وعده ها و شعارهای انتخاباتی خود در زمان ریاست جمهوری در کاخ سفید عمل می کند یا خیر.
ضمن اینکه ما نباید فراموش کنیم که چند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری در حالی که جهان در شوک پیروزی ترامپ بود، اوباما به اروپا رفت و با مقام های سیاسی اروپا نشست های زیادی برگزار کرد. اوباما تلاش زیادی کرد تا رهبران اروپایی آرام شوند و این تضمین را داد که ترامپ از چارچوب خودش خارج نخواهد شد و روی پیمان هایی که نزدیک به هفت دهه است بین آمریکا و اروپا بسته شده، هیچ اثری نخواهد گذاشت. در همین راستا، جو بایدن معاون رئیس جمهوری آمریکا نیز خیلی محکم گفت که اگر ترامپ بخواهد از چارچوب مسائل استراتژیک و ژئوپلیتیک آمریکا بیرون برود، سیاست های اجرایی ایشان خنثی می شود. معنی این سخن این بود که آقای ترامپ حد خودت را بدان.
البته باید این نکته را در نظر داشت که هر چقدر ترامپ تحریک شود، قوی تر عمل خواهد کرد؛ زیرا رفتار متعادلی ندارد و در آینده هم پیش بینی رفتار ایشان دشوار خواهد بود.
آیا چین می تواند مانند اتحادیه اروپا رفتار غیرقابل پیش بینی ترامپ را در حوزه اقتصاد بین المللی مدیریت کند؟ 
ترامپ به چند دلیل منطقی و شخصی «چین ستیز» شده است. یک دلیل منطقی ایشان این است که در 20 سال اخیر، میلیون ها فرصت شغلی مردم آمریکا بویژه در بخش صنایع سنگین که امنیت زیادی در آن وجود داشته و همچنین شغل هایی که اتحادیه کارگری پشت آن بوده، از بین رفته است. بنابراین ایالت های اوهایو، ایندیانا، پنسیلوانیا، میشیگان و... در بخش مرکزی و شمال مرکز شرقی آمریکا به دلیل معضل بیکاری مردم به شهرهای ارواح تبدیل شده اند.
از همین روی ترامپ می گوید که کاملاً با روند پیمان تجاری مشارکت دو سوی اقیانوس آرام «تی پی پی» مخالف است. در همین راستا برخی از شرکت های بزرگ چندهویتی مانند «اپل» که دیگر آمریکایی صرف نیستند، اعلام کردند که مقداری از بازار کارشان را از چین به آمریکا بر می گردانند. ترامپ هم گفت که از بازگشت آنها حمایت می کند. به نظر من این یک قدم مثبت است، زیرا کمپانی های اقتصادی بزرگ با داشتن احساس «غرور اقتصادی ملی» می خواهند بازار کار را به آمریکا بازگردانند. ولی اصولاً شخص رئیس جمهوری تا حدی می تواند تعیین کننده سیاست های کلان و بسیار کلیدی آمریکا باشد که پشت سر آنها بیشتر سرمایه داران و بانک های پشت صحنه حضور دارند.
در عین حال، ترامپ شاید بتواند در قالب گفتار مقداری کشمکش را با چین به وجود بیاورد که این هم دلایل خاص خودش را دارد. ما در دوران مبارزات انتخاباتی شنیدیم که بسیاری از بانک های چینی حاضر نبودند به ایشان وام داده یا پول قرض بدهند. پس مقدار زیادی از خصومت ترامپ با چین، شخصی است. یک مقدار هم برای این است که او سوار موجی شده که مردم آمریکا از آن احساس خطر زیادی می کنند. در واقع مردم آمریکا از نظر اقتصادی، کارهایشان را از دست داده اند و هر کالایی هم که می خرند، پشت آن نوشته شده است «Made in China». در حالی که عامه مردم آمریکا فکر می کنند که چین مشکل اصلی اقتصاد آمریکا است، اما واقعیت این است که سرمایه گذاران آمریکایی چون دیگر «غرور ملی» ندارند روی قیمت کار کارگر چینی که خیلی ارزان است، حساب می کنند. در حقیقت ساعت، قوانین و شرایطی را که کارگر آمریکایی دارد، کارگر چینی ندارد و شب و روز می توان از آنان مثل برده کار کشید. پس سرمایه گذاران آمریکایی هم براحتی از شرایطی که دولت کمونیستی چین دو دستی تقدیم آنان کرده، سوءاستفاده می کنند.
اگر «غرور ملی» سرمایه گذاران آمریکایی در عمل برگردد، از نظر نمادین یا سمبلیک اثر بسیار مثبتی بر جامعه آمریکا خواهد گذاشت. یعنی رئیس جمهوری می تواند نقش سمبولیک را برای برگشتن «غرور اقتصاد ملی» به جامعه آمریکایی بازی کند؛ نه «تکبر ژئوپلیتیکی» که در آن شکست خورده اند. ضمن اینکه یکی از شعارهای ترامپ این بود که: «من بهترین رئیس جمهوری در تولید کار، در تاریخ آمریکا خواهم بود» و اگر ایشان نتواند شعار تبلیغاتی خود را اجرایی کند، چگونه برای مرحله دوم رئیس جمهور خواهد شد.
پس احتمال اینکه ترامپ یک مقدار جلوی چین بایستد، وجود دارد. بویژه اینکه وقتی به مسائل ژئوپلیتیکی در مورد چین می رسد، حتی یک مقدار هم به عقب برنمی گردد، در حالی که اوباما با مصلحت جویی، امتیازهای بسیاری را به چینی ها باخت. در نهایت می توان گفت که از لحاظ مسائل اقتصادی امکان دارد دونالد ترامپ، رئیس جمهوری منتخب آمریکا خیلی بهتر از هیلاری کلینتون عمل کند.

کلید واژه ها: دونالد ترامپ الکساندر آزادگان


نظر شما :