ترامپ چگونه می تواند توافق هسته ای را زیر پای بگذارد؟
در حالی که بسیاری از تحلیلگران در سراسر جهان، مشغول ارزیابی وضعیت آمریکا و نظم جهانی بعد از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور بعدی آمریکا هستند، یکی از مهمترین مسائلی که می تواند منجر به بروز چالش جدی در صحنه بین الملل شود، موضوع آینده توافق هسته ای و برجام است. تریتا پارسی، تحلیلگر مسائل سیاست خارجی با انتشار مطلبی در نشریه فارین پالیسی در همین رابطه دیدگاه خود را در زمینه اقداماتی که دونالد ترامپ می تواند در خصوص برجام صورت دهد، بیان کرده است.
به گزارش «تابناک» تریتا پارسی می نویسد: ایالات متحده هیچ گاه تا این حد اندک در مورد رئیس جمهور منتخب خود اطلاع نداشته است. در حالی که دونالد ترامپ کمپین انتخاباتی را به پیش برد که فاقد هرگونه ماهیت اصلی و جوهره اساسی بوده است، حدس و گمان ها در مورد مواضع وی در خصوص مسائل کلیدی امنیت ملی محکوم به ابتنای بر تنها شعارها و توییت های وی است؛ اما به هر حال آنچه ما می دانیم این است که وی در صدد است تا بخش اعظمی ـ اگر نه همه ـ میراث باراک اوباما از جمله توافق هسته ای با ایران را از هم بپاشد.
نباید اشتباه کرد، توافق هسته ای ایران در معرض تهدید جدی است. ترامپ این توافق را با لفظ «بدترین توافقی که تا کنون به مذاکره گذاشته شده» خطاب کرده و طی کنفرانس کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل در سال جاری صراحتا بیان کرده که اولویت اول وی از کار انداختن این توافق است.
توافق هسته ای ایران پیش از این نیز موقعیت شکننده ای داشته و باید این مسأله را بدون تعارف گفت که حتی اگر هیلاری کلینتون در انتخابات پیروز می شد، ضعف این توافق بیشتر افزایش می یافت؛ اما با پیروزی ترامپ، سرانجام سرنوشت این توافق در نسبت با پیروزی افرادی مانند مارک روبیو و تد کروز ـ دو جمهوری خواهی که بر خلاف ترامپ وعده دادند که در اولین روز کاری خود در صورت رسیدن به ریاست جمهوری، توافق را پاره می کنند ـ بسیار پیچیده تر است.
دونالد ترامپ تنها وعده داده که این توافق را دوباره به مذاکره بگذارد و در عین حال شکایت کرده که توافق هسته ای منجر به برداشته شدن تحریم های اولیه آمریکا از روی اقتصاد ایران نشده است؛ تحریم هایی که مانع از انجام معامله شرکت های شخص ترامپ با ایران می شود.
حتی اگر ترامپ قصد آن را داشته باشد که مستقیم توافق هسته ای را از کار بیندازد، گزینه های وی برای انجام این کار محدود است. این توافق یک توافق دوجانبه با ایران نیست که ترامپ بتواند با یک اقدام شخصی آن را نادیده بگیرد، بلکه توافقی است که روسیه، چین، فرانسه، انگلستان و آلمان را نیز در بر می گیرد و از طریق قطعنامه ای در شورای امنیت سازمان ملل متحد مدون شده است.
در این شرایط، ایالات متحده نمی تواند بدون زیر پای گذاشتن و نقض قوانین حقوق بین الملل توافق هسته ای را زیر پا بگذارد. هرگونه تلاش برای از میان بردن توافق به شکل مستقیم ـ یا حتی مذاکره مجدد درباره آن ـ منجر به انزوای آمریکا خواهد شد نه ایران.
راه احتمالی دونالد ترامپ برای ناکارآمد کردن توافق هسته ای می تواند ایجاد ریسک و خطر سیاسی برای شرکت های غربی باشد که در فکر ورود به بازار ایران هستند، آن هم بخش اعظمی با این ترس که آمریکا مانعی برای اعمال تحریم های جدید علیه ایران نخواهد داشت و در نتیجه شرکت هایی را که اکنون وارد بازار ایران شده اند، با هزینه ای گزاف بار دیگر مجبور به ترک این کشور کند. با القای شک و تردید در مورد مداومت و مدت زمان بر جای ماندن توافق هسته ای، تجار و صاحبان سرمایه از ورود به ایران سر باز می زنند تا از هزینه های سنگین احتمالی و شرمندگی در مورد خراب شدن قراردادهای خود با اعمال تحریم های جدید، اجتناب کنند.
در یک چنین سناریویی، ایران توان کسب منفعت و دستاورد اقتصادی از توافقی که عملا و به لحاظ فنی جاری است را نخواهد داشت. در حال حاضر نیز با توجه به انتظار بسیاری از ایرانیان برای دیدن نتایج و تأثیرات فوری توافق هسته ای در اقتصاد، نا امیدی از این توافق در ایران شدید است. این یک تهدید بسیار مهم برای توافق هسته ای است، زیرا چنانچه این نا امیدی و عدم رضایت پابرجا بماند، چشم انداز انتخاب مجدد حسن روحانی به ریاست جمهوری در سال 2017 تحلیل می رود.
به عبارت دیگر، در این شرایط چشم انداز یک سیکل نادرست را که علیه طرفداران توافق استدلال می کنند، شاهد خواهیم بود. اگر روحانی در انتخابات بازنده باشد، یکی از قوی ترین حامیان توافق هسته ای دیگر بر سر کار نخواهد بود تا از انجام تعهدات ایران در این توافق اطمینان حاصل کند. حتی اگر فقدان مکانیزم عملی برای برداشته شدن تحریم ها انتخاب مجدد حسن روحانی را متأثر نکند، هنوز احتمال آنکه تهران به دنبال راه خروجی از این توافق باشد، همچنان زیاد است، زیرا در این شرایط اعمال محدودیت بر برنامه هسته ای به لحاظ سیاسی قابل دفاع نیست.
همچنین اگر ترامپ مجددا به سیاست انزوای دیپلماتیک و اقتصادی ایران در منطقه باشد، این کار در سخن راحت تر از عمل است. چنین سیاستی نیازمند تلاش شدید و سخت برای ایجاد یک ائتلاف بین المللی علیه ایران است که هیلاری کلینتون در آن استاد و ماهر است اما ترامپ احتمالا قادر به برآمدن از عهده آن نیست.
برای مثال دولت اوباما زمانی توانست یک ائتلاف قدرتمند علیه ایران شکل دهد که در قدم نخست جامعه بین الملل را مجاب کرد که ایران کوتاهی کرده است؛ اما امروز این ایران نیست که سخن از زیر پای گذاشتن توافق و مذاکره مجدد بر سر آن می کند، بلکه ترامپ و حزب جمهوری خواه این سخنان را می گویند.
به همین دلیل است که برخی اصولگرایان و اعتدالیون در ایران که من با آنها گفت وگو کرده ام، پیروزی ترامپ را در آمریکا ترجیح داده اند. از دید آنها این انتخابات، انتخاب بین دو نامزد است که هر دو به یک اندازه با ایران دشمنی دارند: یکی که سابقه مشخصی در خصوص ایجاد ائتلاف و اتحاد علیه ایران دارد و دیگری کسی که اساسا تجربه بین المللی ندارد.
البته هنوز این شانس وجود دارد که دولت دونالد ترامپ تا این حد نسبت به روابط ایران و آمریکا شوم و مهلک نباشد. دلایلی وجود دارد که باور کنیم، ترامپ آتش دشمنی با تهران را مجددا روشن نمی کند یا توافق هسته ای را به چالش نخواهد کشید: بر اساس گفته های وی در مناظرات، به نظر می رسد، اصل نظم دهنده به دیدگاه جهانی ترامپ، اجتناب از رویارویی با روسیه است و همچنین در حوزه منطقه ای، اصل نظم دهنده به تفکرات وی ظاهرا بر مرکزیت مخالفت و مقابله با داعش می گردد. در دنیای ترامپ، اگر شما با داعش مبارزه کنید، آدم خوبی هستید. اگر با داعش مبارزه نکنید، آدم بدی هستید.
با توصل و دنبال کردن این منطق، ترامپ به خوبی درک کرده است که ایران به شدت در مبارزه با داعش مصمم است. وی طی یکی از مناظرات انتخاباتی خود گفت: من از اسد خوشم نمی آید؛ اما اسد در حال مبارزه و کشتن داعشی هاست. روسیه در حال کشتن داعشی هاست و ایران هم در حال کشتن داعشی هاست.
به شکلی قابل توجه وی از عربستان سعودی یا ایالت متحده یا هیچ یک از متحدان سنتی وی در منطقه یاد نکرد. اگر اولویت وی در منطقه از بین بردن داعش باشد، نه تنها به ائتلاف با ایران و روسیه نیاز دارد، بلکه وی همچنین نیاز دارد تا توافق هسته ای را پایدار نگاه دارد تا مانع از بدتر شدن روابط با تهران شود؛ موضوعی که ناگزیر می تواند اثرات مستقیمی بر مبارزه علیه داعش داشته باشد.
در حال حاضر ما هنوز اطلاع زیادی از دونالد ترامپ نداریم تا توانیم مشخص کنیم که وی اولویت خود را به داعش می دهد، به ایران یا به توافق هسته ای. ما اطلاعات بیشتری در مورد سابقه و تمایلات برخی از حامیان و اعضای احتمالی کابینه وی داریم. کسانی مانند نیوت گینگریچ و رودی جولیانی که حمایت آنها از جنگ عراق به همان اندازه مخالفت ترامپ با این جنگ طی کمپین های انتخاباتی بارز است.
اگر ترامپ مسئولیت سیاست خارجی خود را به یکی از این افرادی که با دیدگاه مبتنی بر مهار وی سنخیتی ندارند، واگذار کند، در نتیجه بازگشت به رهیافت جورج بوش در رابطه با ایران محتمل است. روابط ایران و ایالات متحده همواره پیچیده بوده است. اکنون تحت ریاست جمهوری دونالد ترامپ، این روابط بیش از همیشه پیچیده خواهد شد.
نظر شما :