جهانی شدن معکوس می‌شود؟

بحران رهبری سیاسی در اروپا

۰۳ مهر ۱۳۹۵ | ۲۱:۳۰ کد : ۱۹۶۳۳۵۶ اخبار اصلی اروپا
اگر اتحادیه اروپا بخواهد شورش‌ها علیه جهانی شدن، تجارت آزاد و جوامع باز را سرکوب کند بیشتر به رهبر احتیاج دارد تا مدیر.
بحران رهبری سیاسی در اروپا

دیپلماسی ایرانی: اتحادیه اروپا لیستی از بحران های رو به رشد در مقابل خود می بیند. اما فراتر از رای اتحادیه اروپا به برگزیت، سوءتفاهم دادگاه قانون اساسی لهستان، توسعه طلبی روسیه، بحران مهاجرت و ناسیونالیسم طغیانگر، بزرگترین تهدید برای اتحادیه اروپا از درون بر می آید: بحران رهبری سیاسی که این اتحادیه را فلج کرده است.
برای اثبات این نکته باید به لیست رهبران کشورهای عضو اتحادیه اروپا (به استثنای ترزا می، نخست وزیر بریتانیا) نگاهی کرد؛ رهبرانی که به تازگی در براتیسلاوا پایتخت اسلوکی، برای نشان دادن همبستگی و شروع روند اصلاحات پس از برگزیت،دور هم جمع شدند. شرکت کنندگان به پیشرفت های اندکی برای ایجاد یک اتحادیه دفاعی در اروپا رسیدند که باید از آن استقبال کرد. به سمت اعتراف به این نکته نیز حرکت کردند که در چارچوب فعلی اتحادیه اروپا متزلزل است. اما بحث های اندکی درباره اصلاحات نهادی و اقتصادی معنادار انجام شد.
در همین حال، ماتئو رنتسی نخست وزیر ایتالیا، به نظر می رسید که در پایان این اجلاس از قرار گرفتن روی صحنه در کنار فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه و آنگلا مرکل صدراعظم آلمان واهمه دارد. این ترس بدون اینکه بی ادبانه باشد، اختلال در عملکرد سازمانی اتحادیه را تایید می کند. نشستی که قرار بود نمایش وحدت باشد، تنها جدایی های بیشتر را نشان داد.
رهبران اتحادیه اروپا باید مسئولیت این شکست ها را برعهده بگیرند. برای شروع، آن ها باید صدور بیانیه های پوچ و توخالی را متوقف کنند. ناتوانی اتحادیه اروپا آشکار شده است به ویژه در برابر دشمنانش. بنابراین درحال حاضر به یک انتخاب شجاعانه نیاز است: یک جهش رو به جلو به سمت وحدت یا فروپاشی اجتناب ناپذیر.
تنها چند رهبر اروپایی آماده این انتخاب ها هستند، سایر سیاستمداران از پرداخت هزینه سیاسی داخلی این انتخاب ها، برای پیگیری دستور کار اصلاحات در اتحادیه اروپا واهمه دارند. استدلال آن ها این است که فشار برای ادغام بیشتر در فضای سیاسی فعلی بی پروایی است و اتحادیه اروپا بهتر است روی کارهای کمتر و کوچکتر تمرکز کند. اما این یک اشتباه استراتژیک است، اتحادیه اروپا می تواند یک مدل اقتصای-حکومتی یکپارچه تر برای افزایش سرمایه گذاری ها و ایجاد شغل ارائه دهد درحالی که همزمان عملیات ساده ای برای رفع اختلال در عملکرد، رد کردن خطوط قرمز و رسیدگی به شکایات شایع انجام شود.
به نظر می رسد که تعداد اندکی از رهبران اروپا به درک واقعی از ریسک نابودی اتحادیه اروپا ـ و آینده سیاسی خود ـ در وضعیت موجود رسیده باشند. با حرکات پوپولیستی در سراسر اروپا و بازگشت احزاب سنتی به قدرت مطابق نظرسنجی ها، به نظر می رسد که فرصت برای ارائه یک تغییر واقعی به سرعت در حال از دست رفتن است. این راه نباید ادامه پیدا کند. بسیاری از رهبران فعلی به ملی گرایان داخلی و پوپولیست ها خدمت می کنند و به اشتباه گمان دارند که این راه به حفظ جایگاهشان در نظرسنجی ها می انجامد درحالی که یک رهبر واقعی و حقیقی، با مبارزه در جهت منافع مشترک است که پیروزی خود را نشان می دهد.
انتخابات ملی پیش رو در فرانسه و آلمان می تواند آینده رهبری در اروپا را تا حد زیادی مشخص کند. در انتخابات محلی اخیر در آلمان، حزب دموکرات مسیحی مرکل و شریکش حزب سوسیال دموکرات، شکست سختی را تجربه کردند. این شکست می تواند آینده ائتلاف بزرگ آلمان را در انتخابات سال آینده با خطر مواجه کند. در همین حین، حزب راست افراطی(AfD) همچنان در حال رشد است. مرکل دو انتخاب پیش رو دارد: او می تواند به سمت راست متمایل شود، همان کاری که همتایش نیکولا سارکوزی رئیس جمهور سابق فرانسه در آخرین دوران ریاست جمهوری اش انجام داد، یا اینکه می تواند به مبارزه برای حفظ وجهه اش در برابر AfD ادامه دهد. انتخاب روشن است: مرکل باید به ایستادگی و مبارزه ادامه دهد، همانطور که باید به دنبال دیدگاه نوین جایگزین، برای نوسازی اتحادیه اروپا باشد.
شکست دادن پوپولیسم نیازمند این است که رهبران اذعان و درک کنند که مردم از روند جهانی شدن عقب مانده اند. نیاز به اسطوره ای است که این روند را تغییر دهد، وگرنه جهانی شدن به سادگی معکوس می شود. برخلاف استدلال پوپولیست ها حمایت از تولیدات، بیکاری جوانان یا نابرابری درآمدی را کاهش نمی دهد. اگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا معاملات تجاری حاضر، از جمله تجارت فراآتلانتیکی و موافقتنامه جامع اقتصادی، تجاری و سرمایه گذاری را رد کنند آنگاه سهم اتحادیه اروپا از تجارت جهانی کاهش خواهد یافت و اقتصاد اروپا از این مساله ضربه خواهد خورد.
به همین ترتیب، اگر منطقه یورو نتواند راهکاری برای ادغام بیشتر و تقویت ساختارهای اقتصادی حکومتی پیدا کند، بحران مالی حال حاضر اروپا ادامه خواهد یافت، تحرک اجتماعی کمتر شده و عدالت اجتماعی تضعیف می شود. زمان این فرارسیده که رهبران اتحادیه اروپا مشکلات را جدی بگیرند و موثرتر با هم بحث کنند.
در سرتاسر غرب، بحران مالی سال 2008 به جنگی سیاسی بدل شد که هنوز هم در جریان است. این مبارزه از نبردی برای پاسخگویی و اصلاحات، به درگیری میان سند چشم اندازی از جوامع باز و بسته تغییر کرد، نبردی بین یک اجماع جهانی و سیاست های باقی ماندن در سطح ملی، انتخابی بین جهانی شدن یا محلی و حتی قبیله ای باقی ماندن.
اگر اتحادیه اروپا بخواهد که شورش ها علیه جهانی شدن، تجارت آزاد و جوامع باز را سرکوب کند بیشتر به رهبر احتیاج دارد تا مدیر. رهبران اروپا باید رک و پوست کنده از مقصر قلمداد کردن نهادهای اتحادیه اروپا، معاملات تجاری و ورود پناهندگان دست بردارند. ناتوانی و شکست های خود را برای مبارزه با بیکاری و کاهش نابرابری قبول کنند. در حال حاضر راهکارهای مدیریت بحران که در اتحادیه اروپا درحال اجراست جوابگو نیست. می توانیم در اروپا سرهایمان را در برف فرو کنیم تا پروژه اروپای واحد آرام آرام بمیرد یا از این بحران به عنوان فرصتی برای نوسازی و اصلاحات در اتحادیه استفاده کنیم.
اینجا نیز انتخاب درست مشخص است: رهبران اتحادیه اروپا باید یک قرارداد اجتماعی جدید را به اروپایی ها پیشنهاد دهند، بر اساس درک ترس مشروع مردم درباره جهانی شدن، که باید با آن تعامل کرد تا پروسه اروپایی مترقی جریان باید. اتحادیه اروپا نیرویی قدرتمند در راه جهانی شدن است و فقط خود این اتحادیه می تواند عواقب طی این مسیر را مدیریت کند. رهبران اروپایی باید به صورت شفاف به رای دهندگان توضیح دهند که چرا در دنیای امروز دیگر ناسیونالیسم یک انتخاب نیست.

منبع: پراجکت سیندیکیت/ مترجم: روزبه آرش 

کلید واژه ها: اتحادیه اروپا جهانی شدن مرکل


نظر شما :