درسی که انتخاب کوربین به چپ بریتانیا داد
انقلاب دوست حماس در انگلیس
نویسنده: شورای سردبیری بلومبرگ ویو
دیپلماسی ایرانی: پیروزی جرمی کوربین در انتخابات رهبری حزب کارگر بریتانیا، آغاز یک تجربه شگفت انگیز است. رای دهندگان و احزاب سیاسی نه تنها در ایالات متحده بلکه در همه جا مهم هستند. واقعیت قابل توجهی که وجود دارد: افراد طبق معمول از سیاست خسته می شوند و سوالی مهمی که مطرح می شود: آیا یک حزب چپ می تواند بر اصولش پایبند باشد و همچنان انتخاب شود؟
کوربین به جای این که یک سیاستمدار باشد، بیشتر فعال چپ گرا است، یک کاندیدای غیرمحتمل بود که در دقایق پایانی توانست شرایط لازم برای نامزدی را کسب کند (هم حزبی های وی نمی خواستند که او پیروز شود و خودش هم چنین فکری نمی کرد و ورودش به رقابت انتخاباتی بیشتر از روی ژستی دوستانه بود.) اما پس از آغاز رقابت ها وی که شانسی 1 به 100 داشت، توانست در رقابت چهار نفره رقبای قدرتمندش را با کسب 60 درصد آرا، شکست دهد. کسی که در نظرسنجی ها در صدر قرار داشت کمتر از 20 درصد آرا را به دست آورد. کوربین رقبایش را شکست نداد، بلکه آنها را نابود کرد.
با این حال نتیجه کار بسیار دراماتیک تر است. اعضای حزب کارگر که رای دادند -که بسیاری از آنها تازه واردانی بودند که به این منظور به حزب پیوسته بودند- نه تنها دیگر نامزدهای رهبری حزب بلکه اعضای برجسته پارلمان (که تنها 15 نفر از 232 نفر آن از کوربین حمایت کردند) را نادیده گرفتند و اوضاع را به سمت «چپ مدرن» هدایت کردند. این کمتر از یک انقلاب نیست.
این دلیلی است که بسیاری از «وزیران در سایه» حزب گفته اند که تحت ریاست کوربین که توسط فعالانی همچون خودش همراهی می شود، به کار خودشان ادامه نمی دهند.
کوربین خوستار ملی شدن مجدد راه آهن، افزایش هزینه های عمومی و مالیات ثروتمندان، خروج بریتانیا از ناتو و احتمالاً اتحادیه اروپا و دستور به بانک انگلیس (که هم اکنون مستقل است) برای چاپ پول به منظور تامین هزینه سرمایه گذاری عمومی است. ضد آمریکایی بودن از نکات برجسته وی است. وی یک بار گفته بود کشته شدن اسامه بن لادن یک «تراژدی» بوده است و حماس و حزب الله را «دوستان» معرفی می کند.
کوربین با تاریخ آشناست و با یک معضل مواجه است. وی همانند برنی سندرز در ایالات متحده فردی ساده است که به آنچه می گوید باور دارد. مردم او را و این که حیله گری سیاسی ندارد، دوست دارند، اما مشکل این است که سیاست های وی کار نمی کند.
شخصیت کوربین در حالی پیروز شد که برنامه اش شکست خورده است. اما اگر وی مواضعش را به خاطر جلب توجه توری ها، تلطیف کند -کاری که برای پیروزی در انتخابات عمومی حتماً باید انجام دهد- منجر به برانگیخته شدن انتقاد بسیاری از حامیانش می شود. شاید هم وی ترجیح می دهد به جای پیروزی با مصالحه (یا خیانت) با افتخار شکست بخورد. شاید در حزب شکاف به وجود بیاید و چپ گرایان در یک سو و بلری های سوسیال دموکرات در سوی دیگر قرار بگیرند.
چپ میانه بریتانیا باید به این که چه شد چنین اتفاقی افتاد، فکر کند. دیگر احزاب سوسیال دموکرات در دیگر کشورها هم باید به این نکته فکر کنند. حزب کارگر در انجام تغییراتی که بلر در دهه 1990 انجام داد، شکست خورد. این یک وضعیتی است که الهام بخش هیچ کسی نیست و به سرعت تبدیل به بدبینی می شود.
در حال حاضر چپ بریتانیا باید مجدداً از میانه روی در اصول درس یاد بگیرد، نه این که به آن به عنوان یک تاکتیک محاسباتی نگاه کند. دوباره باید به این باور برسد که شایستگی و خویشتنداری برای تعقیب اهداف در سیاست خوب، ضروری است.
منبع: بلومبرگ ویو/ مترجم: حسین هوشمند
نظر شما :