چرا نفت کمکی به اقتصاد کشور نکرد؟
عراق، بیرمق از جنگ، فساد و ارتشاء
دیپلماسی ایرانی: ابو احمد الجابر، مهندس و کارفرمای عراقی که یکی از بزرگترین کارخانه های خشکبار و مواد غذایی در عراق را مدیریت می کند، گفت: «فلانی می بینی خودروهای لوکس در عراق زرق و برق ندارند، از کنارشان که رد می شوی انگار که یک خودروی معمولی ارزان قیمت هستند، در کنار گرد و خاک عراق، آنها هم گرد و خاک خورده اند. حال و روز مردم عراق هم همین است. همه ما همین احساس را داریم. خسته ایم، رمق نداریم، 30 سال است می جنگیم و هنوز تمام نشده است. یک روز با ایران وارد جنگ بی هدف پرهزینه ویرانگر هشت سال شدیم در حالی که در دوران طلایی عراق بودیم، با ایرانی ها جنگیدیم در حالی که آنها را دوست خود می دانستیم و با آنها نزدیکی فرهنگی داشتیم، ظرف یک شبانه روز اخوت و مودت تبدیل به کینه و نفرت شد. چنان از ایرانی ها متفنر شدیم که فراموش کردیم ایرانی ها شهرهای ما را مقدس می دانند. هنوز از جنگ با ایران فارغ نشده بودیم که وارد جنگ متهورانه کویت شدیم فقط به این دلیل که صدام حسین می خواست از اعراب زهرچشم بگیرد و خودش را به زور رهبر جهان عرب جا بزند، بعد از آن وارد دوران ویرانی عراق شدیم، تحریم های سنگینی که فقط مردم عراق را آزار داد و سوهان جانشان شد، در آخر هم دوران اشغال عراق توسط امریکا فرا رسید. اما هنوز جای پای امریکایی ها از عراق پاک نشده بود و هنوز سرباز امریکایی دروازه مرزی کویت – عراق را نبسته بود که گرفتار داعش شدیم. یک سوم خاک کشور ما را به اشغال خود در آورد و چنان جنایات هولناکی کرد که هیچ گاه در تاریخ عراق سابقه نداشته است.»
پرسیدم، یعنی اگر قصه داعش تمام شود عراق وارد مرحله جدیدی می شود و دوره بهبود اوضاع را تجربه خواهد کرد؟ گفت: «امیدی نیست عراق به این زودی از شر داعش خلاص شود. چون عوامل خارجی نمی خواهند داعش از عراق بیرون برود. نه ترکیه می خواهد نه اعراب و نه متاسفانه سنی های عراق. سنی های فلوجه و الانبار و موصل متاسفانه با داعش هم دست شده اند. حتی سنی های همین جا، بغداد هم به داعشی ها تمایل دارند.»
بعد به مناطق اطراف بغداد اشاره کرد و گفت: «از نجف که به سمت بغداد می آیی به جایی به اسم الدوره می رسی. یکی از مناطق مهم سنی نشین عراق. جایی که گفته می شود صدام در ابتدای سقوط حکومتش در آن جا مخفی شده بود. امریکایی ها نخستین حمله خود را به کاخ او در همین جا انجام دادند. اما او زنده ماند و گریخت. این جا اکثرا با داعش منعطف هستند. تا 15 – 20 کیلومتری خارج بغداد، باغات الدوره را که می بینی همه دست سنی ها است، اگر داعش به این مناطق برسد مردم این مناطق همگی با داعش همدست می شوند. می دانی چرا؟ فقط به این دلیل که شیعیان در قدرت هستند. همین. نه این که فکر کنی زندگی شان بد است یا این که اوضاع اقتصادی خوبی ندارند، نه، سنی ها هیچ گاه اوضاع زندگی بدی نداشتند، حتی حالا که شیعیان در قدرت هستند با آنها مماشات می کنند، اما سنی ها باز هم ناراضی اند. آنها همه کیک قدرت را برای خود می خواهند، نمی خواهند هیچ قطعه ای از آن را به کسی بدهند به ویژه به شیعیان. اما همین که همه کیک قدرت را هم گرفتند، خیال نکن دست روی دست می گذرانند و اجازه می دهند شیعیان زندگی شان را بکنند. تازه شروع می کنند به انتقام گرفتن. انتقام آن سال هایی که قدرت در دست شیعیان بود را خواهند گرفت. آن گاه حمام خونی به راه خواهد افتاد که جنایات داعش در موصل فصل کوچکی از خیل جنایت های آنها خواهد بود.»
پرسیدم، آیا همه مشکلات عراق داعش است؟ گفت: «نه. همه مشکلات عراق داعش نیست. اصلا بگو چه چیز باعث ورود داعش به عراق شد؟ به غیر از عامل سنی سوء تدبیر دولت نیز موثر بود. ما در عراق دولت به مفهوم دولت مسئولیت پذیری که بخواهد برای مردم کار کند، نداریم. برای این که دولت متشکل از سهم احزاب سیاسی گوناگونی است که می خواهند از دولت به نفع منافع خود استفاده کنند. برای همین هیچ کس به فکر خدمت رسانی نیست، همه به فکر منافع اقتصادی و سیاسی خودشان هستند. برای همین رشوه و فساد مالی و اداری بیداد می کند. چون هیچ کس حاضر نیست کاری را پیش ببرد، مگر در صورتی که منافع اقتصادی اش تامین شود.»
الجابر که به واسطه کارش ارتباطات گسترده ای با مقامات عراقی به خصوص افراد اقتصادی دارد، همچنین گفت: «اقتصاد عراق فلج شده است. دولت نفت را می فروشد و پول نفت را میان کارمندان خود که همان مردم عراق هستند، توزیع می کند. نزدیک به 92 درصد از بودجه کشور صرف حقوق های جاری کارمندان می شود. از جمعیت حدود 33 میلیون نفری عراق نزدیک به 8 میلیون نفر کارمند دولت هستند. سیستم معیوبی که از زمان حکومت صدام حسین به حکومت جدید عراق به ارث رسیده است. ما بقی جمعیت کشور عموما کار آزاد می کنند. در این میان نرخ بیکاری به حدود 30 درصد می رسد. خودت فاجعه اقتصادی را حدس بزن. برای همین وقتی قیمت نفت پایین آمد کشور افق ورشکستگی را دید.»
پرسیدم چرا تولید داخلی رونقی ندارد. بعد از سقوط صدام حسین فضای باز اقتصادی ایجاد شد و درآمدهای نفتی دولت کمک شایانی به احیای اقتصاد کشور کرد، پس چرا تولید داخلی نقش در اقتصاد کشور ندارد؟ گفت: «فساد شدید مالی – اقتصادی مانع از رونق تولید داخلی می شود. یکی از دلایل آن این است که احزاب سیاسی به خصوص احزابی که در قدرت هستند با شرکت های خارجی زدوبند می کنند و اجازه نمی دهند تولیدی در کشور صورت بگیرد. مثلا به ما که کارخانه مواد غذایی داریم می گویند مواد خام کارخانه خود را از خارج وارد کنید. می گویم مثلا بادام خوبی را می توانیم در داخل عراق از کشاورزان خریداری کنیم. می گویند نه باید از خارج وارد کنید. وقتی که مجبور به واردات هم می شویم نمی توانیم کشور تولیدکننده آن ماده را به راحتی انتخاب کنیم. برای این که کمیته نظارت بر تولید در وزارت بازرگانی شرکتی را در ترکیه یا اردن مد نظر دارد و از ما می خواهد محصول را از آن جا وارد کنیم. آنها خودشان به ما پیشنهاد می دهند که بهتر است محصول مورد نظرتان را از این شرکت ها وارد کنید. جلوی ما فهرستی از شرکت های خارجی که اجازه واردات محصول از آنها را داریم می گذارند و می گویند فقط از این ها می توانید وارد کنید. چون که خودشان با آن شرکت ها قرارداد دارند. به این ترتیب تولید داخلی از بین می رود. تازه این همه چیز نیست. از وقتی که کالا وارد کشور می شود تا ترخیص آن بعضا چندین ماه طول می کشد. در طول این مدت محصول وارداتی آن قدر در انبارها می مانند تا می پوسند و از بین می روند. چون در آن جا هم باید به چندین نفر پول بدهی تا اجازه پیدا کنی محصول وارداتی خود را ترخیص کنی و این فرایند کلی زمان می برد.»
الجابر سپس درباره مقاطعه کاری موسوم به ابو حیدر صحبت کرد و گفت: «او در سال 2006 در مناقصه ساخت ورزشگاه کوت برنده شد. فرد متمولی بود که فقط دو خانه بزرگ 600 متری و 1000 متری در یکی از بهترین نقاط بغداد داشت. بعد از آن که مناقصه را برد همین که قصد آغاز کار را کرد، یکی از گروه های سیاسی تهدید کرد باید سهم او را بدهد تا اجازه بدهد کارش را پیش ببرد. در ابتدا مقاومت کرد و گفت هنوز کار را شروع نکرده و به مرحله سوددهی نرسیده است، اما آن گروه نپذیرفت، گفت باید سهم ما را بدهی. به دولت شکایت کرد اما شکایتش راه به هیچ جا نبرد. برای همین مجبور شد پول آن گروه را بدهد تا حداقل بتواند کار پروژه را شروع کند و در پروژه متضرر نشود. اما بلافاصله بعد گروه سیاسی دیگری از راه رسید و طلب سهم خود را کرد. این روند پایانی نداشت، هر دفعه یک نفر سهم خواهی می کرد تا این که زمان تحویل پروژه فرا رسید در حالی که نتوانسته بود حتی آجر روی آجر بگذارد. کارفرما شکایت کرد و گفت که مقاطعه کار پروژه را تحویل نداده است. برای همین جریمه سنگینی شد، مجبور شد همه مال و امکلاکش را بفروشد فقط پول شاکیان را بدهد. تمام زندگی اش را از دست داد، به گونه ای که مجبور شد خانه ای اجاره کند و خانواده اش را به آن جا منتقل کند. اکنون هم به سختی گذران زندگی می کند.»
ابو احمد گفت: «فساد بیداد می کند. عراق غرق در فساد است. تمام نهادهای دولتی غرق در فساد شده اند. قبلا حکومت بعث آن قدر خشن بود و چنان با مشت آهنین برخورد می کرد که کسی جرات ارتکاب فساد نداشت. فساد فقط محدود به دایره نزدیک به حزب بعث و خانواده صدام بود. اما اکنون مانعی برای عدم ارتکاب به فساد وجود ندارد. همه می دزدند برای این که کسی نیست آنها را بازخواست کند.»
پرسیدم، وضعیت قوه قضائیه یا همان هیئت قضایی چگونه است؟ گفت برای این که ماهیت ماجرا را بفهمی از تو می خواهم این مساله را از دامادم یوسف بپرسی. یوسف وکیل است و عضو کانون وکلای عراق. گفت: «فساد در نهاد قضایی بیداد می کند. قضات همه پول می گیرند و پرونده ها را به دلخواه کسانی که پول می دهند قضاوت می کنند. من شاهد بوده ام که پرونده های زمین خواری با 600 هزار دلار به بالا رشوه به قضات مختومه شده اند. همه قضات رشوه می گیرند و کمتر فردی را می توانی بیابی که رشوه نمی گیرد که اگر هم نگیرد نمی گذارند کار کند.»
احمد محمد حسن، استاد دانشگاه علوم تکنولوژی بغداد پرسیدم، اوضاع مالی شما استادهای دانشگاه چگونه است؟ گفت: «شکی نیست وضعیت اقتصادی عراق بعد از سقوط صدام حسین بهتر شده است. هر کس خلاف آن را بگوید، دروغ گفته است. حقوق استادهای دانشگاه به مراتب بیشتر از زمان صدام حسین است. اصلا قابل مقایسه با آن دوران نیست.»
او سپس به فساد مالی موجود در عراق و تاثیر آن بر زندگی مردم اشاره کرد و گفت: «اما فساد شدید مالی و اداری طعم زندگی بهتر را از مردم گرفته است. برای این که هیچ کس احساس نمی کند دولت در خدمت اوست. در ضمن احساس هم نمی کند که هر کسی جای خود نشسته است. همه دانشگاه ها و نهادهای دولتی میان احزاب سیاسی تقسیم شده اند. برای همین می بینی کسانی در راس امور قرار می گیرند که نالایقند اما فقط به این دلیل به آن سمت منصوب شده اند که وابستگی به حزبی خاص دارند.»
او درباره آینده عراق همچنین گفت: «چاره ای جز این که به آینده امیدوار باشیم، نداریم. چه کار می توانیم بکنیم؟! خستگی در وجود تک تک ما عراقی ها موج می زند. 30 سال است آرامش نداریم. 30 سال یعنی زندگی سه نسل. زندگی سه نسل از بین رفت.»
این حال و روز کشوری است که هم از ناامنی شکایت دارد و هم از بحران اقتصادی. بحران اقتصادی که ریشه در فساد شدید مالی دارد. عراقی ها منکر نمی شوند که این شیوه به جا مانده از دوران حزب بعث است. اما می پرسند احزابی که می گفتند صدام عراق را نابود کرد چرا همان اشتباهات را تکرار می کنند و آن چنان اختلاس می کنند گویی که می خواهند دوران تبعید را جبران کنند؟!
نظر شما :