روزی که برای دو دشمن تاریخی شد
روابط ایران و آمریکا بعد از توافق هستهای: ترمیدور یا نرمال؟
دکتر علی امیدی، دانشیار روابط بین الملل دانشگاه اصفهان
دیپلماسی ایرانی: ماراتن مذاکرات هسته ای ایران و آمریکا بالاخره نتیجه داد و طرفین در 14 جولای 2015 (23 تیر 1394) به توافق هسته ای نائل شدند. این حادثه یک نقطه عطف در تاریخ روابط ایران و آمریکا بعد از انقلاب 1979 بشمار می آید. رهبران ایران آن را نقطه عزیمتی در آب شدن یخ ها در روابط یکدیگر قلمداد کرده اند. پیش از این، جان کری، وزیر خارجه آمریکا در سپتامبر 2015، با قدم نهادن به دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل که به شکل سمبلیک خاک ایران محسوب می شود اراده سیاسی جدید آمریکا دایر بر تنش زدایی با ایران را نشان داد. دو طرف همچنین با توافق روی تغییر ساختمان های دفاتر حفاظت منافع خود به یکدیگر سیگنال مثبت نشان دادند. آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ضمن احتیاط در بیان نتایج خوشبینانه بعد از توافق هسته ای، عنوان داشت: «البته مذاکرات درخصوص موضوع هسته ای یک تجربه است. اگر طرف مقابل از کج تابی های خود دست بردارد، این تجربه را می توان در مسائل دیگر ادامه داد.» پیش از این هم حسن روحانی در سخنانی بعد از بیانیه سوئیس (مارس 2015) با تاکید بر اینکه مذاکرات هسته ای پله اول برای تعامل سازنده با جهان است گفته بود: «ما می خواهیم روابط خود را با کشورهایی که رابطه سرد داریم بهتر کنیم و حتی با کشورهایی که احیانا دارای تنش هستیم بدنبال رسیدن به پایان تنش و خصومت می باشیم چرا که این همکاری را به نفع همگان می دانیم.» لذا به نظر می رسد با انعقاد توافق هسته ای، باید انتظار تحولات مهمی در روابط ایران و آمریکا را داشته باشیم. تحولی که هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصاحبه با روزنامه گاردین آن را شکسته شدن تابوی مذاکره مستقیم با آمریکا دانست و حتی بازگشایی سفارت آمریکا در تهران را «ممکن» دانست و این حادثه را باعث بوجود آمدن نگرش مثبت ایرانی ها نسبت به آمریکا قلمداد کرد. نوشتار حاضر به دنبال اثبات این ایده است که در دو حد خوشبینی زودباورانه و بدبینی منفی گرایانه از آینده روابط ایران و آمریکا، باید جانب میانه را گرفت.
واقعیت این است که ایران و آمریکا با توافق هسته ای در 14 جولای 2015 مهمترین عامل تنش را در روابط متقابل پشت سر گذاشتند. دو کشور در موضوعات دیگر خصوصا حقوق بشر، منازعه اسراییل- فلسطین، آینده حزب الله و مناقشات منطقه ای در سوریه و یمن اختلاف نظر دارند. ولی همزمان در اعاده امنیت به عراق و افغانستان، مبارزه با افراط گرایی، امنیت آب های اقیانوس هند و خلیج عدن (در مقابل دزدان دریایی) ، همکاری علمی-دانشگاهی با توجه به اینکه بیش از 50 درصد تولید علم در آمریکاست و غیره همپوشانی منافع دارند. در دنیای سیاست، وجود رقابت و اختلاف نظر یک امر طبیعی است. تجربه توافق هسته ای حداقل ممکن است دو کشور را به این نتیجه رسانده باشد فواید نشستن دور میز و گفتگوی جدی بهتر از پیغام و پسغام و تهدید با واسطه است.
جمهوری اسلامی ایران با توجه به گفتمان اسلام گرایی، در برخی موضوعات حقوق بشر اختلاف نظر اساسی با غرب دارد. عربستان نیز قوانین اسلامی را اجرا می کند، ولی هیچوقت واشنگتن آن را تحت الشعاع روابط ریاض-واشنگتن قرار نداده است. پس جنبه سیاسی اختلاف تهران-واشنگتن بر سر حقوق بشر برجسته است. البته واشنگتن با تهران به نحوه برخورد قوه قضائیه ایران با متهمان و محبوسین سیاسی که این قوه آن را مجرمین امنیتی می داند اختلاف نظر فاحش دارد. با این حال، دو کشور عضو اکثر معاهدات حقوق بشری، خصوصا میثاقین 1966، بوده و نگاه مشترک آنها حداقل از جهت نظری در زمینه حقوق بشر باید بر افتراقات بچربد. مگر اینکه معاهدات حقوق بشری را در نظام سیاسی-حقوقی ایران بی اهمیت بدانیم که چنین نیست. بنابراین معضل حقوق بشر بین تهران-واشنگتن هرچند به راحتی قابل حل نیست ولی از طرف دیگر مانع اساسی نیز محسوب نمی شود. سیگنال های مثبت سیاسی می تواند این موضوع را به حاشیه راند.
در زمینه منازعه اعراب و اسراییل، آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از معماران اصلی انقلاب و نظام اسلامی می گوید: «ما با اسرائیل سر جنگ نداریم. حالا اگر عرب ها جنگ کردند ما کمک می کنیم.» به نظر می رسد این موضع، حداقل جهت گیری قاطبه اصلاح طلبان و اعتدال گرایان سیاسی ایران باشد. هر چند یکی دیگر از مواضع اعلامی ایران حذف اسراییل در فرایند همه پرسی است ولی به نظر می رسد که هر دو موضع با فرمول دو دولت یهودی- فلسطینی بر اساس مرزهای قبل از جنگ 1967 از سوی دولت اوباما مباینت 180 درجه ای نداشته باشد. یا حداقل، واشنگتن تز همه پرسی از سوی ایران را را تهدید وجودی اسراییل قلمداد نمی کند. رهبران آمریکا هم به پیامدهای منفی منازعه اسراییل-فلسطین واقفند. جان کری در ۱۷ اکتبر 2015 ضمن اذعان به این حقیقت، یادآور شد که مبارزه با تروریسم در منطقه منوط به صلح میان اسرائیل و فلسطینی هاست و افزود: «تمامی رهبران منطقه خاورمیانه در این عقیده او هم نظر هستند و می دانند که صلح اسرائیل و فلسطینیان افراط گرایی را از بین می برد.» او افزود: «در سفر به منطقه حتی یک رهبر نبوده که به طور خودجوش از نیاز به برقراری صلح اسرائیلی و فلسطینی صحبت نکرده باشد. اگر راه حل دو کشوری برای اسرائیل و فلسطینی ها محقق نشود، داعش خواهد توانست بیشتر از گذشته در منطقه نیروهایی را به خود جذب کند. مردم باید درک کنند که میان سربازگیری های داعش با خشم افکار عمومی ارتباط وجود دارد» ، چرا که این یارگیری ها «در حس حقارت، انکار و نبود احترام ریشه دارد». بنابراین، آمریکا نیز به نظر می رسد حداقل در موضع اعلانی، تمامیت خواهی رژیم صهیونیستی را قبول ندارد. با این وصف، لابی صهیونیسم در آمریکا و لابی ضد صهیونیسم در ایران شدیدا قدرتمند بوده و روابط تهران – واشنگتن را تحت الشعاع نفوذ خود قرار داده اند. بنابراین، مادامی که مناقشه فلسطین-اسراییل ادامه پیدا کند این موضوع همانند استخوان لای زخم خواهد بود.
در خصوص امنیت دریاها و مناقشات منطقه ای، مواضع تهران-واشنگتن در برخی موضوعات مغایرت و در برخی دیگر نیز مبتنی بر اشتراک نظر است. هر دو کشور بر مقابله با افراط گرایی گروه هایی مانند داعش و القاعده در خاورمیانه و افغانستان اتفاق نظر دارند. هر دو کشور بر تشکیل دولت وحدت ملی در یمن و سوریه وحدت نظر دارند، ولی ممکن است فرمول ها متفاوت باشد. نگرانی بخشی از نخبگان سیاسی در تهران بودن یا نبودن بشار اسد نیست. دغدغه اصلی ایران حاکمیت یک دولت مرتجع و سلفی بر سوریه است. در اینجا ممکن است منافع واشنگتن حاکمیت یک دولت مرتجع بر سوریه (همانند عربستان) باشد. یا در افغانستان هر دو کشور بر ضرورت تقویت دولت مرکزی و سرکوب طالبان اتفاق نظر دارند و همکاری متقابل را در این زمینه تلویحا ادامه می دهند. یا در خصوص امنیت دریایی و مقابله با دزدان دریایی، توافق ژنو حداقل از بروز حوادث ناخواسته و درگیری احتمالی دریایی بین دو کشور جلوگیری می کند. امنیت به تعبیر مکتب کپنهاگی، بیشر یک مقوله ذهنی است تا عینی. حالا که فشار ذهنی نیست، نیروی نظامی دو کشور احساس تهدید به یکدیگر نخواهند داشت و حوادث اتفاقی بیرونی کمتر امکان تبدیل شدن به فاجعه به خود خواهد گرفت. بهرحال اختلاف نظرها در نگرش به امنیت و چگونگی حل و فصل مناقشات منطقه ای خاورمیانه وجود دارد، ولی اختلاف نظرها بدان درجه نیست که ایران و آمریکا علیه یکدیگر بجنگند یا تصور بر این باشد که منافع حیاتی آنها به خطر افتاده باشد یا برای یکدیگر تهدید وجودی هستند.
از سوی دیگر، ابرهای سیاه گذشته گذشته بر اذهان تصمیم گیرندگان دو کشور سایه افکنده است. «استیون اشپیگل» و «لوئیس کانتوی» دو تن از محققان برجسته روابط بین الملل، پیشینه روابط را از جهت شدت تخاصم بر وضعیت فعلی و آینده دو کشور موثر می دانند. بنابراین نمی توان از جهت روانی، گشایش فوری روابط بین دو کشور با تاریخ پرتلاطم کشاکش سیاسی را داشت. بهرحال هر چه که روابط با آمریکا بوده، نمی توان آن را بدتر از روابط آلمان با انگلیس و فرانسه و بقیه در اثنای جنگ جهانی دوم دانست. یا جنگ و عداوتی که بین آمریکا و کوبا و ویتنام بوده، الان رخت بر بسته است. قطعا پیشینه روابط، صرفا سرعت بهبودی را می گیرد نه مانع آن است. اگر پیوستار روابط کشورها را بصورت شکل زیر ترسیم کنیم:
به نظر می رسد پس از توافق هسته ای، روابط دو کشور ایران و آمریکا از وضعیت صلح مسلحانه به ترمیدور ارتقا یابد یا وضعیتی که «تریتا پارسی» آن را پایان مخاصمه (truce) می نامد. حداقل سایه جنگ و تهدید از آسمان ایران و در سطح منطقه بین تهران و واشنگتن رخت بسته است و دو طرف از شیطانی سازی (satanization) یکدیگر دست می کشند. این توافق ممکن است طلسم همکاری دوجانبه در زمینه های مختلف را بشکند، ولی نباید انتظار داشت که در کوتاه مدت روابط دو کشور به وضعیت عادی سوق پیدا نماید. همانند انقلاب فرانسه، وضعیت روابط ایران و آمریکا به «ترمیدور» ارتقا خواهد یافت: یعنی رهایی مردم از تهدید و ترس ژاکوبن ها. در اینجا هم ابرهای سیاه منازعه بین تهران و واشنگتن دور خواهند شد. ولی در وضعیت ترمیدور، ضرورتا اوضاع عادی نیست چون اگر بود ناپلئونی ظهور نمی کرد. در اینجا هم به اندازه کافی موانع عدیده (خصوصا داخلی) در عادی شدن روابط در مناسبات ایران و آمریکا نقش آفرینی می کنند تا اوضاع از وضعیت ترمیدور به نرمال در آینده نزدیک سوق پیدا نکند. مضافا اینکه، در فرایند دشمنی زدایی میان کشورها، تجارت نقش مهمی دارد. حالا که قرار نیست دولت آمریکا تحریم های اولیه را بردارد، کماکان تجار و مردم دو کشور از ارتباط با یکدیگر محروم و محدود خواهند شد و دیپلماسی رسمی هم بین دو کشور محدودیت های فراوان دارد. در حالیکه نظرسنجی دانشگاه مریلند نشان داد که بیش از 60 درصد مردم آمریکا خواهان توافق هسته ای و عادی شدن روابط ایران و آمریکا هستند. از این پس، تهران و واشنگتن در علایق مشترک دیگر میل به گفتگو و احیانا همکاری نشان خواهند داد؛ البته این بدان معنا نیست که دو طرف مشتاق این همکاری مشترک باشند بلکه اقتضائات سیاسی شاید آنها را وادار به همکاری نماید. به قول معروف، «آنها به این دلیل گیاهخوار نشده اند که عاشق گوشت جانوران باشند، بلکه آنها به رغم تنفر از گیاهان، مجبور به گیاهخواری هستند.»
نظر شما :