تیم مذاکرهکننده چه دستاوردهایی کسب کرده است؟
تدبیر و تعامل در راهبرد هستهای
نویسنده: صادق ملکی، کارشناس ارشد سیاسی
دیپلماسی ایرانی: هر کسی مخالف دستیابی ایران به تکنولوژی هسته ای باشد باید در ایرانیت او شک کرد اما برای تحقق اهداف بزرگ باید تدبیر کرد و با توجه به ظرفیت ها و شرایط، برای آن راهبرد تدوین نمود.
عزت و غرور ملی یک ملت و کشور حاصل کارکرد و فداکاری های طولانی است؛ نباید آن را اسیر شعارهایی نمود که شعور آن را هدایت نمی کند. در امر کشورداری و در روابط بین الملل نمی توان بدون محاسبه دقیق حرکت کرد.
همانقدر که توهم خود کوچک بینی، بیماری است، توهم خود بزرگ بینی نیز بیماری است. حفظ نظام از نگاه امام (ره) و رهبر انقلاب از آغاز انقلاب اسلامی اصل و اولویت اول بوده و امروز نیز همینگونه می باشد. مهمترین ابزار تحقق این هدف در اثبات صلح دوستی، عمل منطقی و معقول در عرصه سیاست و روابط بین الملل است.
سیاستگذاری ها باید بر اساس واقعیت های مبتنی بر قابلیت ها تبین شده باشد و نباید کشور را وارد منازعه ای کند که نتیجه آن شکست است. بعضا هدف برخی درگیری ها، بسترسازی برای درگیری های بزرگ است که نباید در دام آن گرفتار شد. سیاست صحنه عمل و اقدامات ممکن است. بستر اصلی اقتدار و قدرت ملی از درون کشور ناشی می گردد. نباید به عقبه های قدرت در خارج از مرزها که در آنها، ملاحظات خارج از دایره قدرت ملی نیز دخیل هستند، بیش از توان تاثیرگذاری آنها، بها داد.
اشاره به تاریخ شاید تا حدودی راهنمای امروزمان باشد. شاهقلی نامی، از مریدان شاه اسماعیل صفوی در آناتولی در جنگی کوچک و با پیروزی بر صدراعظم عثمانی و کشتن وی، مقدمه شکست بزرگ چالداران را فراهم نمود.
پیروزی شاهقلی بر سربازان درجه دو و سه عثمانی، در نزد برخی از سران قزلباش این شبهه را ایجاد نمود که امکان پیروزی بر امپراطوری که استانبول را فتح کرده است، وجود دارد. تاسیس دولت شیعه صفوی که با ظهور خود مهمترین عنصر مشروعیت قدرت عثمانی (خلافت اسلامی) را به چالش کشانده بود از همان ابتدا برای دولت عثمانی قابل تحمل نبود، لیکن پرهیز از درگیری و حداقل به تاخیر انداختن آن، می توانست بیش از پیش به قدرتمند شدن دولت صفوی منجر گردد.
تحرکات مریدان صفوی و بطور مشخص قیام شاهقلی علیه دولت عثمانی که مترصد جنگ با دولت صفوی بود، این بهانه را ایجاد کرد و سلطان سلیم با عزیمت به شرق، شاه اسماعیل را به جنگی کشاند که گریز از آن دیگر چندان آسان نبود.
برخی بر این باورند اگر این درگیری رخ نمی داد و یا با تاخیر صورت می گرفت، احتمالا امروز با بافت سیاسی، اجتماعی و مذهبی متفاوتی در آناتولی مواجه بودیم.
جنگ دوم ایران با روس ها که منجر به انعقاد قرارداد ننگین ترکمانچای گردید نیز حاصل بی تدبیری، همراهی با احساسات بدون تعقل و ارزیابی اشتباه از قابلیت های کشور بود، که به وارد آمدن زخمی عمیق بر پیکره ایران انجامید.
به اعتقاد تحلیلگران عرصه بین الملل، عراق و لبنان مهمترین حلقه نفوذ و مقاومت ایران در برخورد با آمریکا است. تاثیرات پیروزی جنگ 33 و 22 روزه بر معادلات منطقه از نگاه منصف هیچ تحلیلگری دور نیست، اما در میزان آن نباید مبالغه کرد. همه مسلمانان از پیروزی بر اسرائیل در این دو جنگ خرسند شدند، اما نباید از آن چنان سرمست شد که پیروزی در چنین جنگ محدودی مبنای محاسبه ورود به درگیری های بزرگ گردد.
نکته مهم در ارزیابی این دو درگیری توجه به ملاحظات و محاسبات خاص داخلی – منطقه ای این دو درگیری خصوصا جنگ 22 روزه می باشد. باید توجه داشت که حماس مورد حمایت ایران، تحت امر ایران نیست. واکنش حماس در روزهای سخت احتمالی در قبال ایران، فراتر از عملکرد این گروه در زمان صدام نخواهد بود.
اتکای راهبردی به دوستانی که در بزنگاه های تاریخی به مردم و دولت پشت کردند نیز با عقلانیت همخوانی ندارد. در همین ارتباط کشاندن نقطه درگیری به خارج از مرزهای غیرمطمئنی که تابع شرایط خارج از اختیار ما هستند، نیز نمی تواند پوشش دفاعی اعتمادبخش و همشیگی برای ایران باشد. بهتر است ما سنگینی و نقطه اتکا در دفاع از مرزهای خود را با تحکیم وفاق ملی و با تکیه به قابلیت های خود تقویت نمایم.
در نگاه کلان در مذاکرات تاکنون به گونه ای عمل کرده ایم که کارنامه آن اثبات رویکرد تعامل گرا تیم مذاکره کننده و بطور کلی ایران بوده است. دستاورد تداوم این رویکرد در بدترین شرایط، به شکست کشاندن مذاکرات از سوی آمریکا می تواند باشد، که برای ما باز برد- برد از منظر داخلی و از دید ناظران منصف بین المللی خواهد بود. مذاکرات و نگاه منطقی به موضوع هسته ای و مدیریت معقول آن سبب شده موضوع هسته ای بیش از هر زمانی مسله ملی ایران شده و به وفاق همگانی ایرانیان انجامیده است. قطعا این مسأله به خودی خود دستاورد بزرگی است که بسیاری به آن توجه ندارند. مخالفان مذاکرات حداقل باید معترف باشند که اگر مذاکرات به بن بست برسد، این شکست حاصل عملکرد ذهنیت کاغذ پاره دانستن قعطنامه ها نبوده و بلکه حاصل زیاده خواهی ها و پس زدن همکاری صمیمانه ایران از سوی آمریکا خواهد بود. دستاورد این نتیجه در نزد محافل بین المللی و افکار عمومی مردم ایران اثبات حقانیت تیم مذاکره کننده و عدم صداقت طرف مقابل خواهد بود که این خود شرایطی بهتر از شرایط قبل از مذاکرات با 1+5 را برای ایران در عرصه داخلی و خارجی فراهم خواهد کرد.
مخالفان مذاکره توجه داشته باشند عرصه مذاکرات هسته ای، صحنه تأمین منافعی است که تحقق آن با بهره گیری از ادبیات مبتنی بر احترام متقابل، حسن تدبیر، صبر و خرد امکان یافته و زبان آن در سخت ترین شرایط نیز زبان تعامل و پرهیز از تقابل (البته با حفظ عزت) است. مسئولیت اصلی تیم هسته ای، احقاق حقوق ایران با بکارگیری سه اصل عزت، حکمت و مصلحت بوده و پیگیری این هدف با بکارگیری زبان تند و خارج از عرف دیپلماسی توسط تیم مذاکره کننده قابل تحقق نیست.
امروز که منطقه با بحرانی جدی چون داعش و وضعیت بحرانی در عراق، سوریه و … مواجه است، شرایط ایجاب می کند مقامات ایرانی به گونه ای عمل نمایند که حتی اگر مذاکرات، به حل بحران منجر نگردد، حداقل در نزد مردم خود و در نگاه منصفانه جهان عامل شکست مذاکرات طرف مقابل تلقی گردد.
باید توجه داشت که هر بحرانی برای رهبران سیاسی، می تواند آبستن و بسترساز درگیری های بزرگ باشد. با توجه به این اصل باید با عقلانیت توام با نگرانی و رویکرد تعاملی، مقامات ایران به گونه ای عمل کنند که براساس رعایت اصل احترام و منافع متقابل عرصه سیاست، به بن بست انتخاب آخرین گزینه ها کشیده نشود. به هرحال خصومت ها نمی تواند تا ابد ادامه یابند. برای هر جنگ و بحرانی نقطه پایانی متصور است.
در جوانی وقتی تاریخ می خواندم ترک صحنه جنگ، توسط شاه اسماعیل در جنگ چالداران مرا بسیار رنج می داد. بعدها که با بلوغ بیشتری به تاریخ پرداختم، ترک جنگ را نمود هوشمندی ارزیابی کردم که سبب شد با این اقدام اتحاد و بزرگی ایران تضمین و نهادینه شود.
عقلانیت ایجاب می کند در نبردی که نتیجه آن شکست است وارد نشویم. بعضا تغییر ریل و جا خالی دادن بیش از جنگ به بزرگی می انجامد. نرمش قهرمانانه، راهنما و نقشه راه و عمل مذاکرات هسته ای بوده و تدبیری استراتژیک است که می توان در سایه آن به معنای جدیدی از روابط نه تنها با آمریکا بلکه با جهان دست یافت و با میزان عزت، حکمت و مصلحت به باز تعریف خود و جهان پرداخت.
نکته آنکه در طول سال های پس از انقلاب در پرتو روابط خصمانه ایران با غرب و به ویژه آمریکا بسیاری از این وضعیت بهره مند شدند که روند آغاز شده میان ایران با 1+5 و آمریکا می تواند، اگر منتج به نتایج قابل قبول طرفین گردد، این معادله را خاتمه داده و تاثیرات عمیق داخلی، منطقه ای و جهانی در پی خود داشته باشد که بخشی از تلاش ها برای شکست مذاکرات با هدف جلوگیری از تحقق این روند است.
انتشار اولیه: یکشنبه 24 خرداد 1394 / انتشار مجدد: شنبه 30 خرداد 1394
نظر شما :