ایران، عراق، سوریه؛ میراث سیاست خارجی اوباما
جیمز تروب، روزنامه نگار آزاد وستون نویس فارن پالسی طی یادداشتی نوشت: باراک اوباما در عراق و سوریه دقیقا همان اقداماتی را انجام داد که از آنها اجتناب می کرد. اگر وی بتواند- تا حدودی- ایران را نیز اضافه کند، ریاست جمهوری خود را با غرور به پایان خواهد رساند.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از فارن پالسی، وودرو ویلسون، بیست و هشتمین رئیس جمهور آمریکا دقیقا قبل از به دست گرفتن قدرت به یکی از دوستانش گفته بود: «این طنز سرنوشت است اگر دولت من مجبور باشد که به طور عمده به امور خارجی بپردازد.» سرنوشت البته چنین حکم کرده بود. باراک اوباما هم احتمالا احساس بدبختی می کند که خود راگرفتار جنگی -علیه تروریسم- می بیند که قصد داشت آمریکا را از آن خلاص کند. علاوه بر آن: با شکستی که دموکرات ها روز سه شنبه در واشنگتن متحمل شدند، کاملا منطقی است که تنها فرصت باقی مانده برای انجام یک کار واقعا مهم در دور دوم ریاست جمهوری وی در ایران، عراق و سوریه باشد.
تروب در ادامه نوشت: پس از صحبت با برخی مقامات در دولت و ارتش، دیپلمات ها و کارشناسان منطقه ای، برداشت من این است که اوباما شانس این را دارد که خاورمیانه را به مکانی به مراتب بهتر تبدیل کند—اگر خوش شانس باشد که البته به طور کلی نبوده، و اگر از خودش عزم و اراده نشان دهد که اغلب اوقات اینطور نبوده است.
اجازه دهید این شرایط را یک به یک بررسی کنیم.
عراق
عراق یک متحد منطقه ای مهم است که تمامیت ارضی اش به طور بنیادین از سوی گروه مرگبار داعش تهدید می شود. اوباما به درستی از دورنمای مداخله آمریکا به عنوان اهرمی برای کنار گذاشتن نوری المالکی، نخست وزیر عراق از قدرت و جایگزینی حیدر العبادی استفاده کرد. ائتلافی که اوباما حال برای مبارزه علیه داعش به راه انداخته، در مورد اهداف اساسی که ممانعت از پیشروی داعش در قلب عراق است، توافق کرده است. دلایل بسیاری را می توان برای احتمال شکست این تلاش ها مطرح کرد اما نشانه هایی از موفقیت آن در ممانعت از پیشرفت های داعش به چشم می خورد.
سوریه
دولت اوباما طی سه سال گذشته در سیاست گذاری اش در قبال سوریه همانقدر دودل بوده که منتقدانش مدعی هستند. رئیس جمهوری آمریکا هرگز به اندازه آگوست گذشته تحت تاثیر شرایط قرار نگرفت، زمانیکه آماده بمباران سوریه در صورت عبور از خط قرمز استفاده از تسلیحات شیمیایی می شد و در مواجه با اپوزیسیون آن را لغو کرد و به ولادیمیر پوتین اجازه داد وی را از بن بست نجات دهد. تهدید داعش اوباما را مجبور به انجام اقدامات دراین جهت کرد.
طی هفته جاری از مارتین دمپسی، فرمانده ستاد مشترک ارتش در مورد برنامه نظامی برای سوریه پرسیدم. وی گفت: «استراتژی عقلانی و منسجمی در مورد شرق وجود دارد. اما در حال حاضر در مورد منطقه شمال هیچ مکانیسم دفاعی نداریم.» در بخش شمالی این کشور بمباران های آمریکا بیش از آنکه یاری دهنده باشد با غیرنظامیان آسیب خواهد رساند و لطمه چندانی متوجه داعش نخواهد بود. دمپسی گفت که هنوز خودش به شخصه توصیه ای در مورد اقدامات در بخش شمالی سوریه به رئیس جمهوری آمریکا نداشته است.
اگر بخواهیم ساده تر بگوییم، استراتژی کوتاه مدت در مورد سوریه همان عراق است. و استراتژی درازمدت آموزش پنج هزار نیروی میانه روی مخالف به طور سالانه است. البته این استراتژی نیز کاملا مشخص نیست چراکه مخالفان در حال حاضر بیش از آنکه بخواهند به دنبال مبارزه با رژیم باشند، داعش را به چالش می کشند.
ایران
یکی از دلایلی که اوباما در مورد حمایت از مخالفان بی میل است، این است که نمی خواهد مذاکرات هسته ای با ایران- مهمترین حامی بشار اسد در منطقه- را به مخاطره بیاندازد. مقامات دولت آمریکا مدت ها است که گمان می کنند موفقیت در زمینه هسته ای می تواند منجر به روابط گسترده تر با ایران شود. با خیزش داعش، ایران ناگهان به کلیدی برای حل مسئله سوریه تبدیل شده است.
این احتمال وجود دارد که مکعب روبیک را به شکلی بچرخانیم که همه رنگ ها درست شوند. این همان چیزی است که مخالفان و همچنین متحدان حوزه خلیج فارس آمریکا را به وحشت می اندازد. به هر حال کاستن از تهدید هسته ای ایران مانند از بین بردن داعش یکی از مهمترین مسائل امنیت ملی آمریکا است، اما رهایی از دست بشار اسد نه.
نظر شما :