نگاه علی واعظ به مذاکرات هسته ای
ایران و 1+5 به معیارهای عینی نیاز دارند
دیپلماسی ایرانی: اگر می خواهید شکست یک مذاکرات در هر سطحی (می خواهد خرید اسباب بازی برای بچه یا مسئله ای ژئوپولتیک در سطحی جهانی باشد) را تضمین کنید، می توانید موضعی را اتخاد کنید، آمرانه آن را توجیه کنید و پیشنهاد طرف مقابلتان را براساس منطق خودتان رد کنید و حاضر به دادن پیشنهادی هم نباشید. با این دستور هر مذاکره ای شکست خواهد خورد. با این وجود ایران و کشورهای گروه 5+1 چگونه می توانند بر سر برنامه هسته ای ایران که یکی از مهمترین مذاکرات در نسل حاضر است، با هم به گفتگو بپردازند؟ در مذاکرات با ایران که از ژانویه آغاز شد و تا 24 نوامبر 2014 تمدید شده است، دو نکته مهم وجود دارد اول این که چگونه ظرفیت غنی سازی ایران حفظ شود؟ و دوم این که محدودیت بر سر این برنامه تا چه زمان باید باشد؟
ایران مدعی است که نیازمند ظرفیت غنی سازی 190 هزار سو (واحد اندازه گیری عملکرد سانتریفیوژ) برای تامین سوخت نیروگاه هسته ای بوشهر است. قرارداد تامین سوخت این نیروگاه با روسیه در سال 2021 پایان می یابد. چنین ظرفیت غنی سازی ای در کوتاه مدت یک شکست برای قدرت های جهانی است چرا که با این ظرفیت به سرعت می توان به سمت تولید سلاح هسته ای پیش رفت. گروه 5+1 معتقد است که ایران نیاز جدی به غنی سازی بومی در مقیاس صنعتی ندارد. (حداقل تا زمانی که روسیه سوخت نیروگاه بوشهر را تامین می کند) اما مشکلی با نیاز فنی و تحقیقاتی وجود ندارد و ایران می تواند به صورت قانونی سوخت تولید کند.
براین اساس، گروه 5+1 خواستار ظرفیت غنی سازی 1500 سو برای ایران است، این میزان غنی سازی برای رفع نیازهای کوتاه مدت و متوسط این کشور کافی است. اما این مسئله یادآور خاطرات ناخوشایند عدم تامین سوخت توسط غربی ها است که همین امر موجب رد پیشنهاد بازار بین المللی سوخت هسته ای، توسط ایران است. آن چیزی که دو طرف با آن موافق هستند، این است که برنامه ی هسته ای ایران باید برای دوره ای محدود باشد تا این که ثابت شود صرفاً برای مقاصد غیرنظامی است. سپس در آن زمان این محدودیت برداشته خواهد و ایران همانند دیگر کشورهای عضو ان پی تی خواهد بود. اما سوالی که مطرح می شود این است که زمان این محدودیت باید چقدر باشد؟
رویکرد دو طرف برای تعیین مدت زمان محدودیت، براساس معیارهای ذهنی خودشان است. ایران خواستار به نتیجه رسدن مذاکرات در کمتر از سه سال دیگر است، به این دلیل که بتواند به تعهداتش عمل کند و از منافع آن در انتخابات ریاست جمهوری دوره دوم استفاده کند. این درحالی است که غرب خواستار مدت زمان 20 سال محدودیت برای فعالیت های هسته ای ایران می باشد. درباره استدلال دو طرف می توان بحث کرد. انتظار ایران مبنی بر رفع کامل بحرانی که به مدت دو دهه است جریان دارد و استفاده از فواید حل بحران در دوره ی رئیس جمهور روحانی، غیر واقع بینانه است. همچنین برای غرب هم این که انتظار داشته باشد بتواند ایران را به مدت چند دهه تحت فشار بگذارد، واقع بینانه نیست. غرب شاید خواهان 20 سال اعتمادسازی باشد، آن وقت ایرانی ها می پرسند نمی شود این زمان را به 10 یا 15 سال تقلیل داد؟
پاسخ این سوال ممکن است در یک سری اقدامات نهفته باشد. به طور مثال دو طرف بر سر قیمت یک اسباب بازی در صورتی با هم به توافق می رسند که قیمت اسباب بازی مشابهی در همان زمان و همان خیابان را با هم مقایسه کنند. در مورد ایران، کار آژانس بین المللی انرژی اتمی می تواند به عنوان یک استاندارد مطرح شود. برای حصول اطمینان از ماهیت صلح آمیز فعالیت های هسته ایران، آژانس بین المللی انرژی اتمی باید مسائل مربوط به ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته ای ایران را حل و فصل کند و آژانس در مرحله ای به نام «نتیجه گیری های جامع»، تصدیق کند که تمام مواد هسته ای و فعالیت های ایران کاملاً غیرنظامی است. آژانس بین المللی انرژی اتمی تجربه ی فوق العاده ای در این رابطه دارد و معتقد است که حل و فصل موضوع ابعاد نظامی برنامه هسته ای می تواند به 2 تا 3 سال و مرحله ی «نتیجه گیری های جامع» به 5 تا 7 سال زمان نیاز دارد. این می تواند یک جدول زمانی مناسب برای دو طرف باشد.
منبع: New Europe / ترجمه : حسین هوشمند
انتشار اولیه: دوشنبه 10 شهریور 1393 / باز انتشار : شنبه 15 شهریور 1393
نظر شما :