موسسه کارنگی رابطه اتحادیه اروپا با ایران را بررسی کرد
از ضرورت احداث دفتر در تهران تا همکاری بیشتر با واشنگتن
دیپلماسی ایرانی: رویکرد اتحادیه اروپا در قبال ایران به عنوان یکی از معدود موفقیت های سیاست خارجی اروپایی ظهور کرده است. به خصوص امضاء توافق هسته ای مقدماتی در نوامبر 2013، که محدودیت هایی را بر برنامه های هسته ای ایران اعمال کرد، یک پیروزی تاریخی برای دیپلماسی اروپایی به شمار می رود. کاترین اشتون، مسئول سیاست هارحی اتحادیه اروپا و دیپلمات ارشد این اتحادیه به نمایندگی از گروه 1+5 ، هماهنگی مذاکرات هسته ای جامع با ایران به منظور دستیابی به توافق هسته ای نهایی را بر عهده دارد.
با این حال اتحادیه اروپا تفکر استراتژیک ندارد. باوجود موقعیت محوری اتحادیه اروپا در مذاکرات هسته ای، یک برآورد استراتژیک در خصوص رویکرد کلی اتحادیه اروپا در برابر ایران نشان می دهد که اروپا همچنان در این حوزه ضعیف عمل کرده است. در حالی که اروپا در آنچه هم اکنون در حال انجام آن است خوب عمل می کند ، برای تغییرات احتمالی در آینده آمادگی ندارد. چنین تغییراتی زمانی ایجاد می شود که تندروهای ایرانی یا آمریکایی مانع از ادامه مذاکرات هسته ای شوند یا سیاست های داخلی ایران و تحولات منطقه ای مانند جنگ سوریه و بحران عراق، شرایط وخیم تری پدید آورند. همچنین ناتوانی آمریکا در عمل به تعهدات اش برای لغو تحریم ها در توافق جامع نیز می تواند در این دسته بندی گنجانده شود.
اتحادیه اروپا –بازوی سیاست خارجی که سرویس اقدام خارجی و اعضای این اتحادیه شامل آن می شوند- به جای بررسی استراتژی هایی برای مواجهه با این شرایط، روی به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای تمرکز کرده است. همچنین اتحادیه اروپا فرصت هایی برای تعامل گسترده تر با ایران در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای را بررسی نمی کند. این موقعیت ها می تواند شامل طیف گسترده ای از همکاری ها از مشارکت در بخش انرژی گرفته تا تعامل بر سر سوریه و حقوق بشر را در بر گیرد. این در حالی است که تمدید مذاکرات می تواند پیامدهای وخیمی از سوی کنگره آمریکا، سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران و حتی ریاض و تل آویو به دنبال داشته باشد.
اتحادیه اروپا با پرهیز از چشم دوختن به موضوعاتی فراتر از مساله هسته ای، ریسک زیادی را متحمل می شود. اتحادیه اروپا باید به موازات تلاش برای به نتیجه رساندن مذاکرات هسته ای، به دنبال تدوین یک استراتژی برای تعامل با ایران در آینده باشد.
موفقیت ظاهری اتحادیه اروپا
زمانی که سه بزرگ اروپایی – انگلیس، فرانسه، آلمان- یک دهه قبل با ایران وارد مذاکرات هسته ای شدند، سه هدف را دنبال می کردند:
- به نمایش گذاشتن ارزش دیپلماسی
- نشان دادن اهمیت چند جانبه گرایی فعال
-به دست آوردن نقشی پررنگ تر برای اروپا در عرصه دیپلماسی بین المللی
با گذشت یک دهه به نظر می رسد که اتحادیه اروپا در حصول هر سه هدف موفق بوده است. اما این موقعیت مثبت با بی توجهی اتحادیه اروپا به تعریف اهداف دراز مدت در مورد ایران و تدوین نقشه راهی برای دستیابی به آنها، در حال تضعیف است.
فقدان تفکر استراتژیک
اتحادیه اروپا در حال یک بازی دراز مدت نیست. این اتحادیه از فقدان تفکر استراتژیکی رنج می برد که باید فراتر از تعهد به دیپلماسی برای جلوگیری از هسته ای شدن ایران باشد. اروپا باید احتمال شکست مذاکرات را نیز در نظر بگیرد. به نتیجه رساندن این مذاکرات زیر ذره بین جامعه بین المللی دشوار است. از سوی دیگر از آنجایی که اتحادیه اروپا دفتری در ایران ندارد، برآورد دقیق شرایط این کشور و دستیابی به اطلاعات نیز یک معضل است. با چنین ساختاری یک رویکرد گسترده تر تنها نمی تواند بر اساس یک الگوی طبیعی ظهور کند. این رویکرد باید از بالا به پایین ساماندهی شود در غیر این صورت اتحادیه اروپا فرصت آمادگی برای روزهای پس از توافق با ایران یا پس از شکست مذاکرات را از دست می دهد.
یک سیاست جامع تر
نخبگان و سیاستمداران از اتحادیه اروپا می خواهند که سیاست خارجی استراتژیک تر و قاطعانه تری را در پیش گیرد، بنابراین درخواست برای به کارگیری یک سیاست جامع تر موضوع جدیدی نیست. با این حال اتحادیه اروپا می تواند ادعا کند که به نتیجه رسیدن مذاکرات از طریق استراتژی دوسویه تنبیه و تشویق می تواند یک برد قابل توجه در سیاست خارجی باشد. با این حال اگر اتحادیه اروپا استراتژی خود را ورای این مذاکرات تعریف نکند، ریسک از دست دادن آنچه که تا کنون به دست آورده را متحمل خواهد شد.
اتحادیه اروپا باید به ایران به عنوان بخشی از سیاست منطقه ای گسترده تر خود نگاه کند، نه تنها یک فرصت که از سوی آمریکا ، روسیه و چین پیشکش شده تا اروپا نقشی پررنگ تر در عرصه بین المللی ایفا کند. یک سیاست جامع و استراتژیک اتحادیه اروپا در قبال ایران باید شامل چهار فاکتور زیر باشد:
- اقدامات منع اشاعه قوی تر
-پرداختن به موضوع حقوق بشر
-همکاری بیشتر با ایران در زمینه حل مناقشه ای منطقه ای
-در نظر گرفتن مشوق ها برای غلبه بر دیگر موانع باقی مانده
- و ظرفیت غنی سازی
توسعه رویکرد اتحادیه اروپا به این روش به زمان نیاز دارد. موفقیت نهایی آن نه تنها به اقدامات اتحادیه اروپا ، بلکه به عملکرد دیگر شرکای اش نیز بستگی دارد. در همین حال موضوعات دیگری نیز وجود دارد که اتحادیه اروپا باید به آن بپردازد تا ظرفیت سازمانی داخلی خود را تقویت کند.
اتحادیه اروپا باید گروه های مختلفی را ساماندهی کنند تا استراتژی های لازم در صورت به نتیجه رسیدن یا شکست مذاکرات را تعریف کنند. از سوی دیگر اتحادیه اروپا باید در ایران دفتر داشته باشد. همچنین اروپا باید همکاری نزدیک تری با آمریکا داشته باشد که فراتر از همکاری بین تیم های مذاکره کننده است. باتوجه به نقش اتحادیه اروپا در پرونده ایران؛ همکاری بیشتر با سیاستگذاران آمریکایی و اتاق فکرها در ایالات متحده ضروری است. علاوه بر این اروپا باید پیش و پس از برگزاری انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا با اعضای کنگره همکاری نزدیکی داشته باشد تا از حمایت آمریکا از لغو تحریم ها در صورت دستیابی به توافق نهایی اطمینان حاصل کند و در صورت شکست مذاکرات نیز برای به کار گیری رویکردی جدید آماده باشد. برداشتن این گام ها به اتحادیه اروپا کمک می کند تا به شکلی جامع تر و استراتژیک تر با پرونده ایران مواجه شود.
منبع: کارنگی/ تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10
نظر شما :