چرا همکاری با ایران در عراق برای آمریکاییها مهم است؟
طی روزهای اخیر و در پی پیشروی های گروه های تروریست تکفیری در عراق، نحوه مقابله با این گروه ها و به ویژه نقش قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در این زمینه، به شدت مورد توجه رسانه های جهان قرار گرفته است. در این میان، مهمترین بحث به احتمال همکاری ایران و آمریکا در عراق اختصاص یافته است. اما چرا کشورهای مختلف دنیا تا این حد بر ضرورت همکاری ایران و آمریکا تأکید می کنند؟
به گزارش «تابناک»، موضوع تحولات جاری در عراق و اقدامات گروه های تروریست تکفیری در این کشور، این روزها در حالی به صدر اخبار و تحلیل های رسانه های مختلف جهان راه یافته که نقطه محوری در تقریباً تمامی این بحث ها و تحلیل ها، نحوه واکنش ایران و آمریکا به عنوان دو کشور دارای منافع در عراق، به تحولات این کشور است.
در همین راستا، از دو شب پیش و در پی انتشار اخباری تأیید نشده مبنی بر احتمال ورود نیروهای نظامی ویژه ایرانی به عراق در روزنامه «وال استریت ژورنال» و سپس اظهارات برخی مقامات آمریکایی مبنی بر احتمال مداخله این کشور برای مبارزه با تروریست ها، این سوال به طور جدی مطرح شد که آیا احتمال انجام اقدام یا اقدامات مشترکی از سوی ایران و آمریکا در مقابل تروریست های تکفیری وجود دارد یا خیر؟
این بحث تا بدان جا پیش رفت که برخی مطبوعات غربی، حتی از احتمال «اتحاد» ایران و آمریکا در زمینه عراق سخن گفتند. نمونه این امر، «کریستین ساینس مانیتور» بود که ضمن اشاره به وجود منفعت مشترک میان تهران و واشنگتن در مبارزه با افراط گرایی در عراق، همکاری دو کشور را برای نجات عراق ضرروی دانست.
برخی دیگر از مطبوعات، همچون «گاردین» و «تلگراف» نیز به این موضوع پرداختند که هرچند اعزام نیروی نظامی احتمالی از سوی ایران و آمریکا به عراق به طور مجزا انجام می گیرد، اما وجود منافع مشترک و هدف مشترک، سبب می شود که بتوان از نوعی همکاری و همسویی میان دو کشور در این ماجرا سخن گفت.
مطبوعات کشورهای منطقه نیز این موضوع را از دست نداده و به طور مفصل به آن پرداختند، به گونه ای که بحث درباره احتمال همکاری ایران و آمریکا در عراق، به خط خبری اصلی در میان تقریباً همه مطبوعات و رسانه های انگلیسی زبان کشورهای عرب منطقه تبدیل شد.
اما این بحث که از ابتدای پیشروی گروه های تکفیری در عراق مطرح شده بود، شب گذشته و پس از آن قوت گرفت که ماری هارف، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ضمن تکذیب انجام مذاکره ای میان تهران و واشنگتن در این زمینه، احتمال انجام چنین مذاکره و برقراری همکاری هایی در عراق را منتفی ندانست. هارف اعلام کرده بود که یقیناً ایران و آمریکا دارای منفعت مشترکی در عقب راندن شبه نظامیان افراطی هستند.
امروز نیز سخنان حسن روحانی، رئیس جمهور ایران که در جریان آن، بحث عراق نیز مورد اشاره قرار گرفت، بار دیگر به گمانه زنی های رسانه ای در این زمینه دامن زد. «رویترز» در پوشش خبری خود از سخنان روحانی، موضوع بررسی موضوع همکاری با آمریکا از سوی ایران، در صورت انجام اقدام از سوی آمریکا در مقابله با گروه های شبه نظامی منطقه را به عنوان تیتر مطلب خود انتخاب کرد.
به هر حال، با بررسی حجم انبوه مطالب رسانه های بین المللی طی روزهای اخیر در این زمینه، این سوال به طور جدی مطرح می شود که چرا احتمال همکاری میان ایران و آمریکا در سطح خاورمیانه تا این حد مورد توجه رسانه های مختلف سراسر جهان است و چرا بر خلاف بسیاری از موضوعات دیگر مربوط به ایران، نسبت به آن مواضع منفی مطرح نشده و حتی برقراری چنین همکاری تشویق نیز می شود؟
برای پاسخ به این سوال باید از یک سو تحولات کلی منطقه خاورمیانه طی چند ساله اخیر و از سوی دیگر، روندهای جاری سیاست خارجی ایالات متحده را مورد توجه قرار داد.
درباره موضوع اول، باید اشاره کرد که تحولات رخ داده پس از وقوع انقلاب های عربی در سال 2011، بر خلاف انتظار بسیاری از کشورهای غربی و عربی، نه تنها در نهایت به ضرر ایران تمام نشد، بلکه در موردی همچون سوریه، قدرت و توانایی ایران در حمایت همه جانبه از متحد منطقه ای خود مورد پذیرش همگان قرار گرفته و در عوض، شکست راهبردهای منطقه ای برخی دیگر از کشورها، به ویژه عربستان سعودی به روشنی آشکار شد.
درباره موضوع دوم نیز به طور خاص، تلاش آمریکا برای تغییر نقطه تمرکز خود از منطقه خاورمیانه به شرق دور به عنوان یک متغیر مهم قابل توجه است. بر اساس همین راهبرد بود که موضوع خروج نیروهای آمریکایی از عراق و سپس افغانستان مطرح شد.
با این حال، نکته بسیار مهم در این زمینه آن است که ایالات متحده برای توجیه مداخله و به ویژه خروج خود از منطقه خاورمیانه، به برقراری حد معقولی از ثبات در این منطقه نیاز دارد. در غیر این صورت، منتقدان سیاست خارجی اوباما – به ویژه در کنگره این کشور – به راحتی رئیس جمهور آمریکا را به ناکارآمدی و به باد دادن منافع آمریکا در منطقه متهم خواهند کرد. همین امر است که سبب می شود از اوج گیری گروه های افراطی در منطقه – و به ویژه در عراق که همین 10 سال پیش شاهد تهاجم نظامی آمریکا بوده – از سوی واشنگتن با نگرانی دنبال شود.
در این شرایط و با توجه به این دو عامل، می توان گفت اکنون هم آمریکا و هم دیگر کشورهای جهان به این نتیجه رسیده اند که با توجه به میران نفوذ و قدرت منطقه ای ایران، برقراری ثبات در منطقه خاورمیانه بدون همکاری ایران به هیچ وجه امکان پذیر نخواهد بود. بر همین اساس، ناگهان یک موج رسانه ای در حمایت از همکاری ایران و آمریکا برای بازگرداندن ثبات به عراق به راه می افتد.
البته باید توجه داشت که همکاری ایران و عراق، پیش از این و در سال 2003 (همزمان با حمله آمریکا به عراق) رخ داده و در آن زمان، یک نفع مشترک، یعنی سرنگونی صدام، سبب شد فرماندهان و استراتژیست های ایرانی به همکاری با همتایان آمریکایی خود در زمینه ارائه طرح و نقشه های لازم در عراق بپردازند. این همکاری به میزانی بود که خود آمریکایی ها اذعان دارند بدون کمک ایران، موفقیت در براندازی صدام بسیار دشوار و حتی غیرممکن بود.
اما درست پس از به نتیجه رسیدن این همکاری و موفقیت آمریکا در پیروزی اولیه در عراق بود که جرج بوش، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، در جریان یک سخنرانی ایران را جزئی از «محور شرارت» توصیف کرد. موضوعی که باعث شد همکاری ایران و آمریکا در همان مقطع متوقف شده و افزون بر آن، بدبینی ایرانی ها به طرف آمریکایی بار دیگر به اوج خود برسد.
اکنون نیز باید توجه داشت که موضوع همکاری مجدد ایران و آمریکا در عراق در شرایطی مطرح می شود که تجربه همکاری قبلی و اقدامات غیرمنطقی آمریکایی ها هنوز به روشنی در ذهن ایرانیان وجود دارد. در نتیجه می توان گفت اگر هم قرار باشد هر سطحی از همکاری میان دو کشور صورت بگیرد، این امر در درجه اول منوط به دریافت تضمین هایی از آمریکا خواهد بود تا چنین تصور نشود که آمریکا می تواند هر بار در زمان نیاز خود از ایران درخواست کمک کرده و پس از آن، به رویه تقابلی همیشگی خود بازگردد.
نظر شما :