سفیر سابق آمریکا در روسیه:
موفقیت های اقتصادی سکوی پرتاب پوتین شد
دیپلماسی ایرانی : روابط بین روسیه و غرب از زمان اتحاد آن ها در جنگ جهانی دوم در نوسان است، اما مشخص نیست مداخله کرملین در کریمه به گفته جان. آر. بایرلی، سفیر سابق ایالات متحده در مسکو، " تنها بدترین لحظه در این شرایط است و یا تغییری اساسی در اهداف روسیه." وی در این خصوص می گوید: در حالی که ولادیمیر پوتین در اوایل ریاست جمهوری مشتاق به همکاری به غرب بود، در اواسط دهه 2000 تغییر رویه داد، که دلیلش عمدتا ثروت نفتی روسیه بود." با وجود گسستگی فعلی روسیه و غرب بر سر کریمه، پوتین همچنان اشاره می کند که روسیه و دولت های غربی هنوز هم در تعداد زیادی از زمینه های مهم، مانند ایران، همکاری می کنند و همچنین می گوید هنوز هم جا برای دیپلماسی در اوکراین وجود دارد. آنچه در زیر می خوانید گفتگوی شورای روابط خارجی ایالات متحده با جان آر. بایرلی ، سفیر سابق امریکا در روسیه است:
پرزیدنت اوباما هفته گذشته در لاهه و بروکسل در دیدار با مقام های اروپایی تلاش کرد تا حمایت های سیاسی و اقتصادی انها را دولت جدید در اوکراین را جلب کرده و البته موافقت انها با تحریم روسیه را هم به دست آورد. به نظر شما تلاش های اوباما در هفته گذشته تا چه اندازه موفقیت امیز بود؟
شما باید نگاهی به یک چشم انداز تاریخی روابط روسیه با غرب و ایالات متحده در صد سال گذشته بیاندازید که توسط یک الگوی رونق و رکود قابل تشخیص شده است. در این دوره همکاری های شدید وجود داشته و سپس دوره ای از سرخوردگی و رقابت تلخ بوجود امده است. از اتحاد در جنگ جهانی دوم که جای خود را به جنگ سرد و رفتن تا مرز جنگ هسته ای داد تا بحران موشکی کوبا در سال 1962 و در پی آن موافقت نامه خلع سلاح.از حمله به مجارستان در سال 1956 و چکسلواکی در سال 1968 به رهبری شوروی که باعث تنش شد تا پروستریکا در دوره گورباچف که منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1992 شد.
سوالی که این جا مطرح است این است: آیا آنچه ما در روابط روسیه با غرب و ایالات متحده می بینیم نتیجه اتفاقی است که در کریمه رخ داد- یک نقطه بد دیگر در این چرخه فراز و فرود- یا نشان دهنده تغییر اساسی در اهداف روسیه است که بازی و الگو را تغییر خواهد داد؟ من مطمئن نیستم که آیا ما هنوز پاسخی برای این پرسش داریم یا خیر، اما پاسخ دولت اوباما قطعا فراتر از آنچه ما در سال 2008 پس از راهی شدن روس ها به گرجستان دیدیم، است.
حرف حمایت روسیه از جدایی طلبی استان های آبخازیا و اوستیای جنوبی گرجستان در تابستان سال 2008 شد. واکنش واشنگتن در آن زمان چه بود؟
در آن زمان من در دولت جورج. دبلیو. بوش تازه به مقام سفارت در مسکو منصوب شده بودم [2008-2012] بنابراین در این گفتگوها حضور داشتم. ما بسیار زیاد در مورد اعمال تحریم های اقتصادی بر مسکو صحبت کردیم، اما در ان زمان بنابر دلایلی هرگز به سمت اعمال تحریم های اقتصادی که امروز اوباما در واکنش به تصرف کریمه به دنبال اعمال ان بر روسیه است ، نرفتیم
زمان می برد تا این مسئله تاثیر خود را بر اقتصاد روسیه بگذارد. من فکر می کنم تاثیر آن قابل توجه تر از اعتباری که مردم در حال حاضر به آن می دهند، باشد.
روس ها نیروهای زیادی را در مرز شرق اوکراین مستقر کرده اند، و نگرانی هایی در رابطه با اینکه روسیه هنوز به کار خود پایان نداده و ممکن است سعی در تصرف بخش بزرگی از اوکراین را نیز داشته باشدف وجود دارد.
ما تعداد زیادی از نیروهای روس را قبل از حرکت به سمت کریمه در مناطق مشابه دیدیم که مشغول انجام تمریناتی که به آن ها " از پیش برنامه ریزی شده " می گویند،بودند. در حقیقت این نیروها، نیروهایی نبودند که به کریمه رفتند. مسلما این موضوعی است که باید آن را به شدت تحت نظارت قرار دهیم و دولت اوباما و همین طور اتحادیه اروپا مشخص کرده اند در صورتی که ارتش روسیه تلاشی برای اشغال و یا کنترل استان های شرقی اوکراین داشته باشد، با دور دیگری از تحریم های اقتصادی روبه رو خواهد داشت.
زمانی که در روسیه خدمت کردید، با پرزیدنت پوتین آشنا شدید، او را چگونه آدمی یافتید؟ ما توصیف های بسیاری در خصوص او شنیده ایم . برخی ادعا می کنند که او به دنبال احیای قدرت روسیه مانند اتحاد جماهیر شوروی سابق است. آیا شما فکر می کنید او در تلاش برای انجام چنین کاری است؟
بدیهی است که در حال حاضر حدس و گمان ها و روانکاوی های بسیاری از شخصیت او وجود دارد. اما من تصور نمی کنم- علیرغم گفته چند هفته پیش صدر اعظم آلمان، آنگلا مرکل به پرزیدنت اوباما- ولادیمیر پوتین عقل و منطق خود را کنار گذاشته باشد.
پوتین کسی است که همیشه، و تا به حال، قادر به تصمیم گیری های عملی و عقلانی بوده است. او غیرقابل پیش بینی نیست، اما اگر در شروع ریاست جمهوری اش- 2001 و 2002 - در صدد بود که چه چیز در نهایت روسیه را قوی می کند، چنین چیزی را بیشتر- از نوع همکاری های استراتژیکی که می خواست با ایالات متحده و اروپایی ها داشته باشد، می سنجید.
این محاسبه در طول زمان تغییر کرده است. حتی زمانی که من سفیر آمریکا در مسکو در سال های 2003 و 2004 بودم، ما شاهد این بودیم که پوتین و مسکو به شکلی که در سخنرانی 2007 وی در مونیخ به طور چشمگیری بیان شد، شروع به فاصله گرفتن از غرب کردند.
مسائل متعددی موجب این دوری شد، اما دلیل اصلی آن اقتصاد بود. درامد مالی که روس ها از ثروت نفت و گاز در طی هفت سال قبل بدست آورده بودند، پوتین و نخبگان قدرتمند را متقاعد کرد که اکنون- به میزانی که اوایل دهه 2000 نیاز به همکاری با غرب را داشتند- نیازی به غرب ندارند.
متاسفانه این حس که غرب و به طور مشخص ایالات متحده، به فکر نادیده گرفتن و یا تجاوز به منافع روسیه بودند، باعث تشدید احساس نارضایتی شد که من فکر می کنم در بسیاری از اقدامات پوتین پدیدار شده است.
آیا او ایالات متحده را مقصر گسترش ناتو به شرق می داند؟
بله، او به وضوح اعلام کرد. اگر شما سخنرانی وی در جلسه مشترک مجلس فدرال روسیه و اعضای دولت را خوانده باشید، زمانی که اسناد رسمی الحاق کریمه به روسیه امضا شد، او خیلی واضح اعلام کرد که بسیاری از آنچه او سرخوردگی توصیف کرده به این دلیل است که به غرب نمی توان اطمینان کرد- و اینکه غرب، ایالات متحده و اروپایی ها به وی وعده ای دادند اما به شکل کامل آن را عملی نکردند.
به عبارت دیگر، او از پیوستن کشورهای بالتیک و لهستان به ناتو ناراضی بود؟
بله.
روز سه شنبه در لاهه، پرزیدنت اوباما روسیه را " یک قدرت منطقه ای" خواند. آیا این عبارت عمدا برای تحقیر روسیه به کار برده شد؟ روسیه همواره یک قدرت جهانی خوانده می شد.
هنگامی که پرزیدنت پوتین برای اولین بار در سال 2000 بعد از بوریس یلتسین به قدرت رسید، این مسئله را روشن کرد که یکی از اهداف او بازگرداندن صندلی روسیه در صدر میز مذاکرات بین المللی است، چرا که احساس می کرد در خطر از دست دادن آن هستند و شاید هم در بستر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آن را از دست داده بودند.
او همچنین گفت که قصد برقراری نظم داخلی نیز دارد، که در آن هم موفق شد- قطعا در شرایط نسبی آنچه سال آخر حکومت یلتسین اتفاق افتاده بود-. او همچنین اقتصاد را با افزایش قیمت نفت از نو ساخت. درآمد خالص روس ها در آن زمان، بین سال های 2002 و 2008 سه برابر شد. اما هدف بازسازی جایگاه روسیه به عنوان یک قدرت جهانی مورد احترام، بار دیگر، چیزی است که پرزیدنت پوتین در دوره های مختلف، به شکل های متفاوتی به آن فکر کرده است.
همان طور که گفتم، در آغاز او احترام و تعلق به نهادهای بین المللی را در چارچوب های غربی بیشتر احساس می کرد و تاکیدی که او اخیرا در تاسیس اتحادیه اقتصادی اوراسیا به عنوان همتای اقتصادی و حتی سیاسی اتحادیه اروپا داشت، شاهد این ادعاست.
بدون اوکراین به عنوان یکی از محورهای این اتحادیه اقتصادی، حفظ پایداری طولانی مدت این نهاد بسیار دشوار است. من فکر می کنم آنچه پرزیدنت پوتین را در طی یک یا حتی دو سال گذشته به جنب و جوش انداخته، آن چیزیست که او مشاهده کرده در اوکراین اتفاق می افتد. مسلما اگر رهبران اوکراین کشور خود را از لحاظ اقتصادی قوی تر کرده بودند، می توانستند در موقعیت بهتری برای دفع فشارهای مسکو در طی چهار تا پنچ سال اخیر باشند.
این روزها نگرش روس ها نسبت به ایالات متحده چیست؟
حتی در بدترین دوران، زمانی که روابط سیاسی خیلی خوب نبوده، هنوز هم اکثریت روس ها به نحوی مثبت به ایالات متحده نگاه می کنند. به عبارت دیگر آن ها بعد سیاسی آنچه که فرزندانشان درباره ایالات متحده مطالعه می کنند را به دور انداخته اند و یا می خواهند به منظور گردشگری، تجارت و یا دیدن اقوام شان به ایالات متحده سفر کنند. بسیاری از روس ها در حال حاضر در ایالات متحده زندگی می کنند.
در عین حال اگر شما از روس ها بپرسید چه کشورهایی نسبت به روسیه غیردوستانه هستند،اکثریت آن ها از ایالات متحده به عنوان کشوری که دوست روسیه نیست و حتی "متخاصم" نام می برند- هنوز گاهی 60 تا 65 درصد روس ها آمریکا را یک مکان غیردوستانه می دانند.
آن ها سیاست های واشنگتن را غیردوستانه می دانند و بسیاری از این احساسات توسط رسانه های دولتی روسیه هدایت می شود، به خصوص تلویزیون که لحن ضد آمریکایی خود را طوری بیشتر می کند که شهروند عادی روس متوجه آن می شود و به آن واکنش نشان می دهد.
آیا امکان دارد که روابط آمریکا و روسیه بار دیگر مثل گذشته شود؟
ما در ایالات متحده به شدت خواهان حصول این اطمینان هستیم که روسیه علیه ما و یا جامعه بین المللی اقدامی نمی کند. تاکنون در حوزه هایی مانند مذاکرات هسته ای ایران در قالب 1+5 و در رابطه با غنی سازی هسته ای این کشور و همچنین بازرسی ها تحت پیمان START با روسیه همکاری داشته ایم.روسیه باید درک کند که با جدا کردن خود از دنیا تا حد زیادی ریسک می کند به شکلی که تاثیری منفی بر تمایلش به اینکه یک اقتصاد رقابتی در سطح جهانی باشد، خواهد گذاشت.
شما فکر می کنید زمانی مشخص فرا می رسد که دو طرف با نشستن در کنار هم به بررسی مشکلات بپردازند؟
بلافاصله خیر، اما در نهایت این اتفاق هم همانگونه که رهبری روسیه باید راهی برای گفتگو با کیف پیدا کند، رخ خواهد داد. این کشورها در بسیاری از زمینه های فرهنگی، سیاسی، تاریخی و اقتصادی مانند دو برادر و شریک هستند. این چیزی است که باید ایالات متحده، اروپا و دیگر شرکای روسیه به عنوان گام بعدی در نظر داشته باشند و اگر حل و فصل نشد، قطعا تنش های بسیاری که موجب الحاق کریمه به روسیه شد، باز خواهد گشت.
نظر شما :