نگاه واشنگتن به تهران تغییر می کند

برنامه هسته ای مقدمه ای برای پذیرش نقش ایران توسط آمریکا

۲۳ اسفند ۱۳۹۲ | ۱۶:۴۱ کد : ۱۹۳۰۰۶۳ اخبار اصلی پرونده هسته ای
دکتر محمدجواد حق شناس چهار خصلت سیاست خارجی اعتدال دولت روحانی را در عقل گرایی و خردورزی، واقع بینی و واقع گرایی فعال، توازن و تعادل بین آرمانگرایی و واقع گرایی و تعادل و توازن بین منافع ملی و مصالح اسلامی می داند.
برنامه هسته ای مقدمه ای برای پذیرش نقش ایران توسط آمریکا

دیپلماسی ایرانی: دکتر محمدجواد حق شناس استاد دانشگاه در همایش سیاست خارجی اعتدال گرا که در مرکز مطالعات و امور بین الملل وزارت امور خارجه برگزار شد، به بیان دیدگاه خود پیرامون مساله روابط ایران و آمریکا در پرتو سیاست خارجی اعتدال گرا پرداخت. متن سخنرای به شرح زیر است:

موضوعی که ارایه می کنم در رابطه موقعیتی است که سیاست خارجی آقای روحانی در پیش رو دارد و شاید یکی از مهمترین چالش های جمهوری اسلامی ایران از بدو پیروزی انقلاب در عرصه سیاست خارجی بوده و آن بحث رابطه ایران و آمریکا است. آقای روحانی در برنامه هایی که قبل از انتخابات ارایه کردند، در این حوزه و اهمیت آن سخنان قابل توجهی را ارایه کردند و حتی شاید یکی از مهمترین رویکردهای خود را در همین حوزه ارزیابی و قلمداد کردند. بحث احترام متقابل بین ایران با کشورهای دیگر یا توجه به منافع ملی به عنوان مهمترین عنصر تاثیرگذار در این حوزه از مباحثی بود که بر آن تاکید شد و همچنین انتخاب همکارانی که در وزارت خارجه سوابق قابل توجه و درخشانی داشتند که در این همین حوزه تاکیدات پیگیری می شد، نشان از تغییر رویکرد در این فضا بوده است. شاید یکی از اتفاقات مهمی که در مقایسه با وقایعی که در طول دوره های بعد از انقلاب، دولت موقت، دولت جنگ، دولت سازندگی، دولت اصلاحات و در نهایت دولت اصولگرایی شاهدیم، اتفاقاتی است که در ماهه گذشته و در حوزه روابط ایران و آمریکا اتفاق افتاده که به شدت بی نظیر و نادر بوده است. یکی از دغدغه های جدی ایران چه قبل از انقلاب به خصوص در دوره پهلوی دوم و دهه  50 و بعد از انقلاب هم بعد از پایان جنگ رسیدن به یک موقعیتی بوده که امروز شاید به اصطلاح به تبدیل شدن ایران به قدرت منطقه ای تعبیر شود و در این حوزه شاید یکی از مهمترین سندهایی هم که تنظیم شده، سند چشم انداز 1404 است که در این بخش موقعیت آرمانی ایران را برای تبدیل شدن به قدرت منطقه ای مورد توجه قرار داده است. بر اساس تلاش های صورت گرفته در سه دولت بعد از پایان جنگ، می بینیم یکی از مهمترین چالش های رسیدن ایران برای دست یابی به این مهم، نوع روابطی بوده که با آمریکا داشته و شاید بزرگترین چالش دست یابی برای تبدیل شدن به قدرت منطقه ای، نحوه تعامل ایران و آمریکا بوده یا مزاحمت هایی است که آمریکا برای تحقق این خواسته ایجاد کرده است.

بر اساس رویکرد جدید دولت شاهد تغییر و جابه جایی نگاه هستیم . نتیجه ای که می خواهم بگیرم این است که اگر ایران می خواهد تبدیل به قدرت منطقه ای شود باید به سمت کاهش چالش با آمریکا به عنوان یک رویکرد اصلی حرکت کند و برای کاهش این چالش و مزاحمت، لاجرم باید به سمتی برویم که یک اتفاق در روابط بیافتد و این اتفاق دو طرفه و دوسویه است. یک سویش این خواهد بود که ما هم در ازای اینکه جلوی چالش ها و مزاحمت ها را بگیرم باید موقعیت و قدرت آمریکا را به عنوان یک قدرت بزرگ در منطقه به رسمیت بشناسیم. در صورتی این اتفاق می افتد، که موانعش برداشته شود و باقی آن بر عهده سایر عوامل دخیل است که می تواند کمک کند که ایران به آن سمت برود و البته در این حوزه نمی توان نقشی که چالشگران منطقه ای و جهانی در ایران رابطه دارند و از این اتفاق ناراضی هستند را نادیده بگیریم.

مدلی که شاید برای این بخش در حوزه نظری مدنظر است ترکیبی یا میانگینی از مدل عقلایی یا رضایت بخش است. می خواهم بگوییم که به نوعی تعبیر اعتدال حتی در مباحث دینی و مذهبی به فراوانی یاد شده حال به عنوان حکومتی که تلاش داریم که از قرآن و رویه ها و سنت های اسلامی به عنوان یک الگو مورد توجه قرار دهیم. تاکیدی است که در قرآن و نهج البلاغه وجود دارد.

من چهار خصلت و ویژگی های اعتدال را مطرح کردم. عقل گرایی و خردورزی که در این بخش رابطه این همانی با این حوزه برخوردار است و می توان گفت اعتدال و میانه روی لازمه خردورزی و عقلانیت است. بحث واقع بینی و واقع گرایی فعال می توان گفت نکته بعدی ماجراست. توازن و تعادل بین آرمانگرایی و واقع گرایی نکته سوم است و نکته چهارم هم که در حوزه جمهوری اسلامی باید به آن توجه کرد، تعادل و توازن بین منافع ملی و مصالح اسلامی است. شاید یکی از مشکلاتی که ما و بعضا در قانون اساسی به آن اشاره شده، در 35  سال گذشته نتوانستیم تعریف دقیقی از منافع ملی ارایه کنیم. اگر جایی بین منافع ملی و مصالح اسلامی تقابل وجود داشت، تکلیف چیست؟ فکر می کنم که تکلیف کاملا روشن است و آن تقدم منافع ملی بر تمام حوزه ها است و در این بخش هم در عمل و رویه بنیانگذار جمهوری اسلامی وجود داشته و هم امروزه شاهد هستیم اتفاق افتاده به خصوص در سیاست هایی که اعمال می شود و مقامات ارشد بر آن تاکید دارند و این امروز یک چالش جدی در این بخش به حساب نمی آید.

در رابطه با گفتمان اعتدالی آقای روحانی به صورت تیتر وار اشاره می کنم که در چارچوب قانون اساسی، تاکید بر اخلاق، توسعه گراست و به خرد جمعی توجه می کند، در مورد جامعه ایران و جامعه جهانی یک نگاه همه جانبه دارد و بر تعادل جامعه در حوزه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تاکید می کند، همچنین بر خواست اکثریت تاکید می کند، احترام به اقلیت را مورد توجه قرار می دهد و تقدم توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی از محورهای دیگری است که به آن توجه می کند.

اما اگر بخواهیم وارد اعتدالگرایی در رابطه ایران و آمریکا شویم، این روند بعد از انقلاب که با یک چالش جدی رو به رو شدیم، آغازگر چالش را من اشتباه استراتژیک خود مقامات آمریکا می دانم که با پذیرش شاه به آمریکا در زمانی که هنوز فضای انقلابی در کشور حاکم و یک بی تدبیری بزرگ بود که در نهایت بعدا خودشان به آن پی بردند، روندی را آغاز کردند که با یک عکس العمل تندتری در ایران رو به رو شد. کلوخی انداختند و درنهایت اشغال سفارت آمریکا سنگی بود که در ایران به این کلوخ که انداخته شد، پاسخ داده شد و در طی این 30 سال می توان گفت به خاطر این دو اتفاق تا به امروز درگیر این ماجرا هستیم و هنوز آثار و عواقب این اتفاق در کشور ما خودش را نشان می دهد و نشانه هایش وجود دارد. اما این روابط هم در دوران جنگ و هم در دروان اصلاحات و دوران سازندگی و احمدی نژاد به نوعی در کش و قوس بوده است. آمدن آقای مک فارلین را در دوران جنگ داریم، در دوران آقای هاشمی تلاش می شود بر اعتمادسازی و پیش برد سیاست هایی که عمدتا در چارجوب خاورمیانه و بهبود رابطه با کشورهای مانند عربستان یا آزادی گروگان ها دنبال می شد و در دوران خاتمی بحث گفت و گوی تمدن ها و تعاملاتی که در رابطه با مباحث افغانستان صورت گرفت و در نهایت تلاشی که آقای احمدی نژاد در دوره دوم برای ایجاد ارتباط مناسب با آمریکا دنبال کردند و پیامی که به آقای اوباما دادند و لی به خاطر نوع رویکردشان در دور اول خیلی مورد توجه آمریکایی ها قرار نگرفت. در تمام دوره ها مسبوق به سابقه بوده است.

در نهایت بحث منافع ملی را عرض با توجه به نگاه امام عرض کنم در همان زمانی که بحث روابط ایران و آمریکا به نوعی دچار چالش شده بود، جمله ایشان را تکرار می کنم: " روابط ما با آمریکا و با سایر کشورهای جهان بر اساس احترام متقابل خواهد بود. ما برای آمریکا حق تعیین سرنوشت خودمان را قائل نخواهیم بود تا به حال دولت های گذشته در آمریکا و اکنون دولت کارتر انجام می دهد که  نشان می دهد همه به تمام وسایل متوسل می شوند که سلطنت را برای تامین منافع خودشان حفظ کنند و هنوز حالت خصمانه نسبت به نهضت اسلامی دارند. تا وضع به این منوال است، نظر ما نسبت به سیاست آمریکا، نظر منفی است."

ایشان تا ابد رابطه با آمریکا را یک رابطه منفی نمی دانستند. منفی بودنش فقط مربوط به نوع برخوردی بود که آمریکایی ها با ما داشتند. جمله پایانی هم این است که:" رابطه فعالی ایران و آمریکا، رابطه ارباب و نوکری است که قطعا باید به یک رابطه سالم تغییر کند. "

اگر یک برابر و یک رابطه متناسب بر اساس منافع متقابل باشد یا اصطلاحی که آقای روحانی به کار بردند یعنی رابطه برد- برد، فکر می کنم به لحاظ مبانی و رویکرد امام کاملا در این چارچوب می گنجد و امروز متاسفانه خیلی ها در باد اینکه امام مخالف بودند خوابیده اند و فضای گفت وگو در این حوزه را خط قرمز محسوب می کنند.

اما در مورد بحث قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای، در اینکه آمریکا یک قدرت بزرگ است نیازی به بحث نیست و امر مفروض است و اما در اینکه ما تبدیل به قدرت منطقه ای بشویم، در این بخش باز نگاه آقای روحانی را توجه کنیم که جمله ای که دستاویز طنزی برای برخی ها شد که چرا آقای روحانی این را گفت،  جمله بسیار کلیدی در مورد توجه قرار می دهم که نگاهشان به حوزه بین الملل و روابط ایران و آمریکا است و آن داستان کدخدا شمردن آمریکاست. یک امری است کاملا واقعگرایانه و ناشی از شناخت دقیقی که آقای روحانی و تیم همکارانش نسبت به روابط بین الملل و قدرت های بزرگ نسبت به موقعیت ایران در این حوزه دارند. اگر قبول کنیم که منطقه خاورمیانه همان دهی است که یک کدخدایی هم دارد و در این ده هم بخواهید منافع خودتان را دنبال کنید، قاعدتا باید با این کدخدا کنار بیایید و این یک اصلی است که در این حوزه تبدیل به نگاهی که در این چارچوب تیم آقای روحانی و مجموعه وزارت خارجه و فکر کنم قواعدی که دنبال می کند، شده و توسط طرف مقابل هم پذیرفته شده که ایران توانایی ها، استعداد، تاریخ، تمدن، ظرفیت، ژئوپلتیک و همه این ظرفیت ها را برای اینکه تبدیل به یک قدرت منطقه ای شود، دارد و دست از مزاحمت ها بردارد و فقط نگران موقعیت خودش در این ماجراست که اگر ما در این بخش بتوانیم توجه کنیم که طرفین قبول کنند به موقعیت همدیگر و به جای اینکه در حوزه 30 سال گذشته تایید بر نقاط اختلاف یا نیمه خالی لیوان بوده از آن موضع منتقل به نیمه پر و به سمت مشترکات برویم، مطمئنا می تواند این بخش از ماجرا را حل و فصل کند و ما را به سمت تقویت منافع ملی که می تواند متضمن کاهش منافع ملی آمریکا نباشد را به پیش ببرد.

حتی در این بخش هم از رابرت کاپلان اشاره کرده که توافق هسته ای مقدماتی ژنو که در ماه نوامبر میان ایران و گروه 1+5 حاصل شد، در حقیقت یک مقدمه است که دولت اوباما تلاش دارد به واسطه آن به درک استراتژیک با ایران دست یافته و در این حال از رژیم اسرائیل فاصله بگیرد. او ادامه می دهد: در حال حاضر بسیاری از نمایندگان کنگره آمریکا با بنیامین نتانیاهو هم نظر بوده و حسن روحانی رییس جمهور ایران را گرگی در لباس میش می دانند اما دولت اوبامادیدگاه کاملا متفاوتی نسبت به روحانی دارد. بر این اساس هرچند در ظاهر اوباما و جان کری بیان می کنند، هدف از توافق شش ماهه با ایران جلوگیری از دست یابی به سلاح هسته ای است اما آنها به دنبال چیز دیگری هستند. به همین دلیل است که با وجود تاکید مقامات ایران بر ادامه برنامه هسته ای خود، دولت آمریکا به مذاکرات خود ادامه می دهد از سویی دیگر همین امر بود که سبب شد دولت آمریکا به شدت با طرح تحریم های جدید علیه ایران که در سنا مطرح شده بود، مخالفت کند."

پس برنامه هسته ای مقدمه ای است برای آماده شدن پذیرش نقش جدید ایران توسط آمریکا. در این بخش یک رویکرد وجود دارد، بحث قدرت های بزرگ که فکر می کنم مهمترین مساله امروز برای ایران، کنترل قدرت چین و روسیه ای است که پوتین در راس آن حضور دارد و منطقه ای که در اینجا ایران است که به لحاظ سوابق، جایگاه و موقعیتش می تواند نقش بازی کند. آسیای مرکزی، قفقاز، خلیج فارس، شبه قاره و غرب ایران تا مدیترانه، حوزه ای است که ایران با توجه ماهیتش و بنا به حضور ده هزار ساله اش و حضور تمدنی اش این توانایی را دارد که با امکانات فراوانی که دارد، مانند زبان، انرژی و خیلی چیزهای دیگر به راحتی می تواند مورد توجه قرار گیرد و قدرت هایی مانند چین و روسیه را با محدودیت رو به رو کند و ضمن اینکه منافع ملی خودش را دنبال می کند، در عین حال بتواند به منافع غرب هم توجه کند.

جمله کلیدی من این است که این مباحث تا زمانی می تواند به نتیجه برسد یا دنبال شود که توسط نه تنها دولت، بلکه چارچوب حکومت و کلان جمهوری مورد حمایت قرار گیرد و بر این باورم که با ایده ای که رهبری دارند قبل از سفر مهم آقای روحانی به نیویرک و اشاره فرمودند که با نرمش قهرمانانه است که باید حرکت به جلو را دنبال کنیم، مهمترین بستر را و جایگاه و فضا را فراهم کردند که دولت روحانی بتواند در این بخش از این مانع عبور کند و فضا آماده کند برای ورود به فاز بعدی که این اتفاق در این صورت خواهد افتاد.

کلید واژه ها: ایران و آمریکا محمدجواد حق شناس


نظر شما :