سوریه برای من، اوکراین برای تو

۰۴ اسفند ۱۳۹۲ | ۱۵:۲۳ کد : ۱۹۲۹۱۱۷ سرخط اخبار

ایراس؛ با اوج گرفتن بحران سوریه که جنگ نیابتی میان روسیه و غرب (به رهبری امریکا) بود، فرضیه های گوناگونی برای پایان این کشمکش توسط کارشنان و تحلیلگران مطرح شد. از یک سو سوریه وصیت نامه پتر کبیر را تحقق بخشیده و دسترسی به آبهای آزاد را برای دولتمردان روس مهیا ساخته و از سوی دیگر فشار کشورهای غربی برای برچیدن دولت اسد، بسیار بالا بود . شرایطی که آوردگاهی سخت برای کرملین نشینان به وجود آورد.
 
پس از آنکه روسیه نفوذ ناتو و غرب در گرجستان را در حمله ای ضربتی در سال ۲۰۰۸ خنثی نمود، نوبت آن رسید تا امریکا گل خورده را در زمین سوریه جبران نماید و امنیت روسیه در این کشور استرات‍ژیک را با چالش رو به رو کند. بازی ای که توسط امریکا در ۲۶ ژانویه ۲۰۱۱ به تساوی کشیده شد. 

رقابت در زمین سوریه بسیار نفس گیر و وارد وقت اضافه شده است. اگر چه طرفین تا مرز گل پیروزی و برتری پیش رفته اند، اما حق وتوی طرف مقابل مانع از پیروزی نهایی شده است. بدان معنا که هر گاه امریکا و متحدانش حمله نظامی را بهترین گزینه عنوان داشتند، با وتوی روسیه مواجه شداند. از این رو ایالات متحده در یک عمل ابتکاری، زمین بازی را به خارج از سوریه منتقل کرد به امید آن که بتواند پیروزی نهایی در سوریه را از آن خود کند. 

این بار بازی به گونه ای دیگر رقم خورد و اوکراین قربانی آرمان های روسیه در سوریه شد. ۲۱ نوامبر ۲۰۱۳ (۳۰ آبان) به دنبال تصمیم دولت اوکراین برای تعلیق گفتگوها با اتحادیه اروپا، به یک باره خیابان های کی یف مملو از مردمی شد که نسبت به سیاست های همگرایانه یانوکوویچ با روسیه معترض بودند. 

تلویزیون دولتی اوکراین که ماه های منتهی به نوامبر را به تبلیغ های بازرگانی و مزایای پیوستن به اتحادیه اروپا اختصاص داده بود، به یکباره تحت فشار روسیه، پیوستن به اتحادیه گمرکی را به نفع کشور اوکراین قلمداد کرد و یانوکوویچ طی مصاحبه ای روابط با روسیه را مثبت خواند و به امضای توافقنامه و افزایش همکاری های استراتژیک و اقتصادی با مسکو بر آمد. برآیند این اظهارات و اعمال سبب شد "آرسنی یاتسنیوک" رهبر حزب سرزمین پدری، "ویتالی کلیچیکو" رهبر حزب اودار (ضربه) و "اولگ تیانبوک" از حزب آزادی طی بیانیه هایی از مردم بخواهند نسبت به سیاست های دولت دست به اعتراض بزنند. از این رو بیش از ۵۰۰ هزار معترض به خیابان های کی یف آمدند. جمعیتی که پیش از این فقط در جریان انقلاب نارنجی به چشم خورده بودند؛ اما این تنها یک روی ماجرا بود. فشار بیشتر زمانی حاصل شد که نه تنها مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و وزرای خارجه برخی کشورهای این اتحادیه از معترضین دفاع کردند بلکه در اول فوریه "جان کری" وزیر امور خارجه امریکا پس از دیدار با مخالفین دولت کی یف تاکید کرد واشنگتن در کنار معترضین اوکراینی بوده و از اقدامات آن ها حمایت می کند. 

شاید بتوان گفت این یک پیام از سوی کاخ سفید به کرملین بود. پیامی که این جمله را در بر داشت: "سوریه برای من، اوکراین برای تو." 

دولتمردان روس که در شطرنج سوریه با مهره اوکراین کیش شده بودند، تلاش کردند ابتدا آرامش و امنیت را در این کشور حکم فرما کنند و همانند همیشه در تاریخ دیپلماسی معاصرخود، بهترین گزینه را پرداخت جایزه نقدی دانستند. از این رو وعده اعطای وام ۱۵ میلیارد دلاری به این کشور دادند. اما این حق سکوت موجب فروکش کردن خشم مخالفان و دست نشاندگان امریکایی نگردید و کار از قبل نیز بدتر شد. از سوی دیگر تهدیدهای گروه "دکو عمراف" در روزهای منتهی به آغاز المپیک سوچی، شوکی مضاعف بر مسکو وارد کرد و سبب شد تمرکز روسیه بر اوکراین کاهش یابد و اوکراین را در سراشیبی سقوط قرار دهد. 

روسیه که به شدت درگیر تامین امنیت گران ترین المپیک زمستانی جهان بود، همچنان دوست نداشت به پیام کاخ سفید بیندیشد و خود را همانند همیشه در موضع قدرت می دید. اما این بار امریکا پیروز شد.
اعتراضات به حدی بالاگرفت که صبح دیروز ۲۲ فوریه (۳ اسفند) ساختمان کاخ ریاست جمهوری اوکراین توسط مخالفین به اشغال درآمد و یانوکوویچ به شهر خارکف گریخت؛ شهری که در مرز روسیه می باشد و طرفداران رئیس جمهور را اکثر مردم روس زبان آن تشکیل می دهد. 

این روزها می توانست آخرین فرصت برای کرملین باشد تا با چانه زنی و مذاکره با رقیب امریکایی خود، از وصیت پتر کبیر چشم بپوشد و به جای دسترسی به آب های آزاد (دریای مدیترانه در سوریه)، باقی مانده خاک اتحاد جماهیر شوروی (کشور اوکراین) را حفظ نماید. اما اکنون به نظر می رسد روسیه مصداق از اینجا رانده، و از آنجا مانده باشد چرا که نه تنها اوکراین را از دست داد، بلکه در سوریه نیز بعید به نظر می آید به نتیجه مطلوب خود برسد. 

اما آنچه می بایست بدان توجه داشت، آن است که در میان منازعه قدرت روسیه و امریکا، مردم سوریه و اوکراین بیشترین آسیب را متحمل شده اند. آسیبی که منجر به عقب ماندگی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی فراوانی شده است. به گفته دیدبان حقوق بشر، تعداد کشته شدگان سوریه تا پایان سال ۲۰۱۳ از مرز ۱۲۵ هزار تن گذشت. در اوکراین نیز طی اعتراضات، تنها در هفته گذشته، گفته یورونیوز تعداد کشته شدگان از ۷۵ نفر گذشت. 

پیروزی قدرت های بزرگ اگر چه برای ملت ها و دولت های وابسته به آنها بسیار مطلوب است، اما نباید فراموش کرد شیرینی این پیروزی ها به قیمت خون بسیاری از انسان های بی گناه است و این همه خون نه برای پیدایش تمدن و دست یابی به آزادی، بلکه برای کسب قدرت ریخته می شود. 

نویسنده: احمد وخشیته، سردبیر سایت ایراس؛

کلید واژه ها: اوکراین روسیه


نظر شما :