پیشنهاد الحیات به مذاکره کنندگان امریکایی
رهبری مبارزه با القاعده را به ایران بسپارید
دیپلماسی ایرانی: اگر امریکا بخواهد خود نیروهای داعش و جبهه النصره را از سوریه اخراج کند، باید درگیر جنگ شود. حداقل به این نیاز دارد که حملات متوالی ای را از طریق هواپیماهای بدون سرنشین خود در خاک سوریه انجام دهد. تجربه نشان می دهد که استفاده از این روش ها برای اخراج تندروها کفایت نمی کنند. برخی از این حملات منجر به کشته شدن افرادی در میان شهروندان بی گناه می شود. برای همین لازم است که امریکا نیروهای زمینی خود را پیاده کند. شاید این کار نیاز به یک دخالت طولانی مدت داشته باشد که هزینه های انسانی و مالی بسیاری را متوجه امریکا کند و در عین حال احتمال دارد انعطافی محلی با القاعده به وجود آورد. امریکا نه آمادگی چنین رویارویی را دارد و نه تمایلی به انجام آن از خود نشان می دهد. در عین حال به مصلحت امریکا هم نیست که القاعده را در سوریه رها کند که در این کشور ریشه بگیرد. همچنین به مصلحت اسرائیل هم نیست که چنین اجازه ای به القاعده بدهد. اسرائیل هم نمی تواند این کار را انجام دهد و البته رغبتی به انجام آن ندارد. ریشه دواندن القاعده در سرزمین سوریه تهدیدی برای لبنان، اردن، عراق، ترکیه و کل منطقه محسوب می شود. روسیه ای که می خواهد القاعده و برادران آن را له کند نیز نمی تواند نیرو ارسال کند و به طرفی مستقیم در این نوع از جنگ تبدیل شود.
بنابر این تنها کشوی که می تواند چنین مسئولیتی را بپذیرد، ایران است. به دلایل بسیار ایران توانایی انجام این مسئولیت و به سرانجام رساندن آن را دارد. ایران نمی تواند سرمایه گذاری های طول و درازی که در سوریه انجام داده است را به این سادگی ها رها کند. بدون سوریه از وزنه منطقه ای ایران کاسته می شود و حزب الله تنها به یک بازیگر محلی تنزل می یابد. ایران این مسئولیت را از طریق ارتش سوریه و همچنین «نیروهای واکنش سریعی» که در لبنان و عراق دارد، می تواند بر عهده بگیرد. هیچ گاه نشنیدیم که در محله های حزب الله تظاهراتی اعتراضی در پی تشییع اجساد نیروهای این حزب که در اراضی سوریه کشته شده اند، انجام شده باشد. همین مساله درباره عراق نیز صادق است. ایران از افغانستان تا لبنان ریشه و نفوذ دارد. توانایی های ایران آن قدر بالا است که می تواند بعد از عقب نشینی نیروهای امریکایی از افغانستان هر گونه بازگشت طالبان به قدرت را با چالش جدی مواجه کند.
شاید ایران با القاعده مدتی را سپری کرد و در سال های گذشته در جاهایی با آن مدارا کرد و شاید همین شیوه را در سوریه نیز دنبال کرد، اما بحران سوریه همه محاسبات را تغییر داد. به عملیات انتحاری ای که سفارت ایران در بیروت را هدف قرار داد، بنگرید. همچنین به ترور دیپلمات ایرانی در صنعاء. ایران با همه جوانب تروریسم مبارزه می کند. الآن نیز اولویت مبارزه حزب الله را جنگ با تکفیری ها قرار داده است. این بدان معنا است که الآن اولویت تحریک «شیطان بزرگ» نیست. و شاید هم بتوان گفت که جنگ با اسرائیل نیز فعلا مد نظر نیست.
یکی از سیاستمداران بر این اعتقاد بود که برگه رهبری مبارزه با تروریسم در گفت وگوهای ایران و امریکا بارزترین برگه ای است که وجود دارد و می تواند به نقش منطقه ای تهران باز گردد. امریکا اگر تضمین هایی از نقش ایران در منطقه به دست آورد مبنی بر این که امنیت نفت و اسرائیل را تهدید نخواهد کرد، این نقش و رهبری را برای مدت طولانی به ایران خواهد داد. البته ما در این جا بر لزوم توجه و نه توافقی صورت گرفته، صحبت می کنیم. طبیعتا در داخل اداره های تصمیم گیر سیاسی در ایران و امریکا مخالفانی وجود دارند. این را باید در نظر داشته باشیم که ایران و روسیه تلاش دارند که بند رویارویی با تروریسم را در بند اول دستور العمل ژنو 2 قرار دهند. قطعا باید منتظر ماند و دید که رایحه تغییر به کدام سمت و سو می رود. مساله به آینده نقش ها در این منطقه حساس باز می گردد. در عین حال این مساله نیاز به دقت و مراقبت بسیار دارد.
یکی از سیاستمداران که ایران را خیلی خوب می شناسد حرفی زد که توجه مرا به خود جلب کرد. او تاکید می کرد که مقام های ارشد ایرانی زمانی تصمیم به گشودن باب گفت وگو با امریکایی ها را گرفتند که گزارش هایی دریافت کردند که تاکید می کرد اقتصاد ایران به دلیل تحریم های یک جانبه و شدید غرب رو به فروپاشی است. قبل از این که ایران تصمیم به مذاکره بگیرد، تصمیم دیگری را گرفته بود، تصمیمی که به وجود منطقه ای و نقش آن در منطقه و جلوگیری از فروپاشی حکومت بشار اسد باز می گشت و از هم پیمانانش در لبنان و عراق خواسته بود که به طور میدانی وارد عرصه سوریه شوند و علی رغم مشکلاتی که می توانست به شعله ور شدن نزاع شیعی – سنی در منطقه بینجامد به کمک بشار اسد بشتابند.
ایران در برابر قبول این مسئولیت جدید چه می خواهد؟ در عراق و سوریه و لبنان چه می خواهد؟ آیا در حال حاضر توانایی قبول این نقش را دارد؟ آیا کاخ سفید به ریاست اوباما می تواند پشت پرده به رویارویی با آن برخیزد، تا کجا می تواند چنین کاری را انجام دهد؟ تکلیف دیگر بازیگران منطقه ای چه خواهد شد؟ هیچ کس اطلاعات کافی برای پاسخ دادن به این پرسش ها را ندارد. برای همین باید منتظر ماند و دید که انتظار بهترین مشاور است.
منبع: الحیات/ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
نظر شما :