در دورانی که عربستان داعیهدار اکثریت میشود
اقلیتها به دنبال حمایت ایران
دیپلماسی ایرانی: این روزها بحث و جدل بر سر دعوت یا عدم دعوت ایران به کنفرانس ژنو 2 بالا گرفته است. تا آن جا که در پاریس جان کری، وزیر امور خارجه امریکا بر سر این موضوع با سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه به مشاجره پرداخت و از این که امریکا با دعوت ایران به این نشست مخالفت می کند، به شدت انتقاد کرد. روز دوشنبه 13 ژانویه پس از مذاکرات دو جانبه کری و لاوروف که با حضور اخضر الابراهیمی، نماینده جامعه جهانی در امور سوریه ادامه یافته بود، جان کری در نشست مطبوعاتی خود به خبرنگاران گفت که باید ایران را به نشست ژنو 2 دعوت کرد تا به کاهش تنش ها در سوریه و بازگرداندن آرامش به آن کمک کند. قبل از او لاوروف گفته بود که ایران باید به نشست ژنو 2 دعوت شود چرا که یکی از مهمترین کشورهای تاثیرگذار در سوریه است.
این در حالی است که دعوت ایران به این نشست با دعوت یا عدم دعوت از عربستان نیز پیوند خورده به گونه ای که وقتی احتمال دعوت از ایران قوت می گیرد، گفته می شود عربستان نیز به این نشست دعوت می شود و وقتی که احتمال دعوت از ایران کم رنگ می شود گفته می شود که عربستان نیز از فهرست دعوت شدگان خط می خورد.
نخستین سوال، چرا دعوت از ایران به این نشست مهم است؟
شاید ساده ترین جواب این باشد که چون ایران مهم ترین حامی بشار اسد است پس همان طور که از روسیه و چین برای شرکت در این نشست دعوت می شود از ایران نیز باید برای حضور در این نشست دعوت شود. این یک پاسخ پیش پا افتاده است. مهمترین دلیل برای دعوت از ایران، تبدیل شدن این کشور به بزرگترین حامی اقلیت های منطقه است. ایران در حال حاضر بزرگ ترین حامی و پشتیبان و ملجا اقلیت های منطقه محسوب می شود. این حقیقتی است که نمی توان به هیچ وجه آن را کتمان کرد.
بعد از آغاز تحولات سوریه و آغاز فعالیت جریان های تندروی سنی در این کشور علیه اقلیت حاکم بر آن عملا منطقه به دو بخش شیعه و سنی تقسیم شد. شکافی که پیش از این بر سر عراق به وجود آمده بود این بار با سوریه رسما منطقه را به دو بخش تقسیم کرد و فاصله ای عمیق میان آنها ایجاد کرد. هنگامی که می گوییم شیعی، منظور همه جریان های شیعی اعم از اسماعیلی و درزی و زیدی و علوی و 6 امامی و غیره است. منظور از جریان سنی نیز همه شاخه های مرتبط با اهل تسنن از سنی های سکولار و لیبرال به قول معروف معتدل گرفته تا سنی های چپ و پان عرب و وهابی و سلفی و غیره است.
عربستان و قطر در غیاب مصری که خود دچار انقلاب شده بود و مشغول امور داخلی خود بود و نمی توانست نقشی در تحولات منطقه داشته باشد از فرصت استفاده کردند و تلاش کردند خود را در سوریه ملجا و پشتیبان جریان های سنی جا بزنند. قطر به واسطه حمایتش از جماعت اخوان المسلمین در دیگر کشورهای عربی که از ابتدای سال 2011 می رفتند تا قدرت را در دنیای عرب به دست گیرند، در سوریه نیز به حمایت از اخوان المسلمین پرداخت. عربستان نیز تلاش می کرد از دیگر جریان های سنی اعم از سلفی و غیر سلفی حمایت کند به گونه ای که سلفی ها در میدان جنگ برتری میدانی را به دست گرفتند و دیگر جریان های سنی اعم از معتدل و سکولار نماینده آن در جمع مخالفان محسوب شدند. هنگامی که از نیمه های سال 2013 طرح عربستان برای سرنگونی جریان های اخوانی به زور اسلحه و پول جواب داد، قطر عملا از میدان رقابت خارج شد و عربستان به تنها ملجا سنی ها تبدیل شد. در نتیجه عربستان تنها قدرت حامی جریان های سنی منطقه شد حتی اگر اعراب تمایلی به انتخاب آن نداشتند.
در مقابل، ایران از ابتدای بحران سوریه قاطعانه در کنار بشار اسد ایستاد. اگر حمایت از اسد برای کشورهای دیگر نظیر روسیه و چین حکم تلاش برای پیروزی در میدان رقابت های سیاسی عرصه جهانی بود، این مساله برای ایران حکم مرگ و زندگی را نیز داشت. ایران به نوعی تعریف معادله ای مطلوب خود در سوریه را به حیات سیاسی خود در منطقه پیوند زد و با همین منظور به حمایت قاطع از بشار اسد ادامه داد. در عین حال ایران تلاش کرد در عین دفع خطر سوریه از دامان خود تهدید را به فرصت نیز تبدیل کند.
هنگامی که تندروهای مخالف اسد در خیابان های دمشق و حلب و درعا و شهرهای دیگر شعار "العلوی بالتابوت و المسیحی بالبیروت" (علوی در تابوت و مسیحی در بیروت) را سر دادند و در محلی های شیعی و مسیحی و علوی سوریه و عراق حمام خون به راه انداختند و قلب آنها را به دندان کشیدند و دستور به اجرای شریعت اسلامی سلفی دادند، همه اقلیت ها اعم از شیعیان و شاخه های شیعی و مسیحیان احساس خطر کردند. ایران تنها کشور شیعی جهان است. به عبارت دیگر تنها کشور قدرتمند اقلیت های اسلامی جهان محسوب می شود. بعد از بحران سوریه اقلیت های احساس خطر کرده همگی دست به دامان ایران شدند. ایران همچنین توانست از فرصت استفاده کرده و پرچم دار اقلیت های خاورمیانه شود.
در این میان چرا اقلیت ها به دنبال کشور دیگری نرفتند؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که هیچ کشوری در منطقه به اندازه ایران نتوانسته در حمایت از اقلیت ها فعال باشد و در عین حال هم امتحان پس داده باشد. حمایت ایران از نوری مالکی بود که باعث شد وی بتواند در عراق برای دو بار متوالی نخست وزیر شود. حمایت ایران از بشار اسد است که سبب شده وی تا کنون در قدرت باقی بماند. حمایت ایران از حزب الله است که سبب شده این حزب دست برتر را در لبنان داشته باشد. همچنین این حزب بتواند در جنگ 34 روزه با اسرائیل پیروز میدان مبارزه شود. حمایت ایران از الحوثی ها در یمن است که سبب شده تا آنها بتوانند صاحب جایگاهی در خور توجه در یمن شوند و ادعای احیای حقوق خود را کنند.
چرا باید مسیحی ها به دنبال حمایت ایران باشند؟
به دو دلیل مسیحیان ایران را برای خود انتخاب کرده اند. یکی این که آنها در منطقه به دشمن مشترک رسیده اند. این دشمن مشترک سبب شده تا آنها با اقلیت های دیگر در راس آنها شیعیان و شاخه های آنها در یک صف قرار بگیرند. شیعیان نیز در این میان ایران را انتخاب کرده اند، طبیعتا آنها نیز به سراغ ایران می آیند. دلیل دیگر این که غربی ها به ویژه اروپایی ها تلاش می کنند خود را از مشکلات منطقه دور کنند. برای آنها تجربه افغانستان و عراق گران تمام شده است و دیگر تمایلی به درگیر شدن با مسائل خاورمیانه ندارند. از سوی دیگر بحران های داخلی به ویژه بحران های اقتصادی نیز مانع دیگری برای فاصله گرفتن آنها از خاورمیانه می شود.
چرا اقلیت ها و مسیحیان به دنبال روسیه نمی روند؟
برای این که اولا روسیه از منطقه فاصله دارد و از طریق کشورهای دیگر است که با کشورهای منطقه ارتباط می گیرد و تاثیرگذار می شود که یکی از این کشورها ایران است. ثانیا، ایران و روسیه در موضعی واحد نسبت به تحولات منطقه قرار دارند.
در آخر باید به دور از هر گونه احساسات و شعاری پذیرفت که در عین تهدیدی که متوجه ایران است، فرصتی نیز برای قدرت نمایی ایران فراهم شده است. ایران به بزرگترین ملجا اقلیت های منطقه تبدیل شده است. این مساله را حتی دشمنان ایران نیز به آن اذعان دارند. سید ایاد جمال الدین روحانی شیعی عراقی منتقد ایران که در انتخابات گذشته عضو فهرست العراقیه بود، در گفت وگوی اخیر خود با شبکه العربیه می گوید: «چه بخواهیم چه نخواهیم اقلیت های منطقه اعم از شیعی و علوی و درزی و زیدی و اسماعیلی و حتی مسیحی به زیر پرچم ایران آن هم با ایدئولوژی و اندیشه ولایت فقیه ایستاده اند. شیعه وقتی که می بیند مقدساتش در معرض تهدید است و تندروهای سنی و سلفی بارگاه های مقدسش را خراب می کنند و قبر صحابه رسول الله مثل حجر بن عدی و عمار یاسر را نبش قبر می کنند و می خواهند بارگاه حضرت زینب (س) و مکان های مقدس دیگرش را منفجر کنند، طبیعی است که پشت ایران پناه بگیرد و از ایران بخواهد که از آن در برابر دشمنانش دفاع کند.»
وی تاکید می کند، ایران به واسطه تحولات سوریه و عراق و لبنان فرصت یافته تا بتواند قدرت نمایی کند و همه را به پشت سر خود بیاورد و این حقیقتی است که نمی توان آن را کتمان کرد.
بنابر این به این دلایل لاجرم جامعه جهانی باید بزرگترین نماینده اقلیت های منطقه را به کنفرانس ژنو 2 دعوت کند و اگر دعوت نکند به معنای کنار گذاشتن یکی از بزرگترین قدرت های تاثیرگذار در منطقه خواهد بود و طبیعتا نمی تواند انتظار داشته باشد که مشکلات منطقه حل و فصل شود. مگر این که اساسا هدف عدم حل بحران های جاری خاورمیانه باشد.
انتشار اولیه: چهارشنبه 25 دی 1392/ باز انتشار: دوشنبه 30 دی 1392
نظر شما :