ردپای سیاست در تصمیم گیری ها
نه بحران هسته ای فیزیکی است نه بحران سوریه شیمیایی
دیپلماسی ایرانی: باتوجه به هزینه ای که آمریکا از پرستیژ خود کرده است،به نظر می رسد روند حرکت به سوی جنگ غیر قابل توقف باشد. اما باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا همچنان می تواند از مجوز احتمالی کنگره برای یک جنگ غیر واقعی استفاده کند – البته اگر وی با ایران گفت و گو کند.
همانگونه که وینستون چرچیل گفت: باید توجه داشت اظهاراتی که تب جنگ را تند می کند علائمی ارسال می کند که به محض مخابره ؛ شرایط را از تدوین سیاست فراتر برده و صحنه را آبستن تحولات غیر قابل پیش بینی و غیر قابل کنترل می کند. این در حالی است که منطقه خاورمیانه جایی برای برنامه ریزی و صراحت به خرج دادن نیست. نه تنها بشار اسد – که گفته می شود در حالی که بازرسان تنها چند مایل آنسو تر بودند ، از سلاح شیمیایی علیه شهروندان اش استفاده کرد- دوباره می تواند سلاح هسته ای به کار ببرد، بلکه می تواند دیگر کشورها را نیز درگیر کند و یک فاجعه منطقه ای برجای بگذارد. در صورتی که توازن قدرت دست نخورده باقی بماند، اسد درصدد خونخواهی از معارضان برمی آید و اگر توازن قدرت به هم بخورد، یک هدیه از آسمان رسیده برای سلفی ها و القاعده خواهد بود. هرگونه خلاء قدرت نیز می تواند با پاکسازی فرقه ای پر شود.
شاید برخی بر این باور باشند که پس از فرونشستن گرد و غبار ناشی از بمباران جنگنده های آمریکایی، تمامی طرف های دخیل در بحران سوریه مودبانه پای میز مذاکرات صلح بنشینند. اما آنها این کار را نمی کنند.
حمله نظامی به سوریه همچنین شانس حل دیگر موضوع مهم خاورمیانه ، یعنی بحران هسته ای ایران را کمرنگ می کند. باوجود اینکه موفقیت حسن روحانی، رئیس جمهور جدید ایران به نجات اقتصاد ضعیف ایران بستگی دارد، تحقق این هدف بدون لغو تحریم ها تقریبا غیر ممکن است. حمله به سوریه اگر احتمال توافق هسته ای با ایران را از بین نبرد، آن را به تاخیر می اندازد.
هرگونه حمله به سوریه می تواند به اهرمی برای تندروها در تهران و واشینگتن تبدیل شود. این تفکر دولت اوباما که تنبیه اسد به معنی ایجاد بازدارندگی برای ایران است، این ذهنیت را در بین تندروهای ایرانی تقویت می کند که درگیری در سوریه در واقع مربوط به ایران است. تفکر رادیکال آنها اینگونه نتیجه گیری می کند که نقشه سرنگونی اسد برای مقابله با ایران و حذف نقش محوری جمهوری اسلامی در منطقه طراحی شده است.
در همین حال، تندروهای آمریکایی نیز اینگونه قلمداد می کنند که رئیس جمهور آمریکا پس از دریافت مجوز کنگره برای حمله به سوریه، به فکر حمله به ایران می افتد. چنین نگرشی ، اعتمادسازی دوجانبه را دشوارتر می کند. از سوی دیگر ریسک ایجاد شکاف در ائتلاف جهانی علیه ایران پدید می آید.
رئیس جمهور آمریکا باید پس از دریافت مجوز جنگ از کنگره، آنچه را انجام دهد که اغلب همتایان سابق او انجام داده اند و آن اعلام یک ضر الاجل است. اوباما باید از دولت سوریه بخواهد که نسبت به خلع سلاح شیمیایی اقدام کند تا از این طریق اهمیت قوانین بین المللی نمایان تر شود. این در حالی است که هنوز هم تهدید به حمله نظامی محدود نتوانسته اسد را برای انجام چنین اقدامی، ترغیب کند. اما توصیه ای از جانب ایران به عنوان متحد سوریه می تواند انگیزه اسد را برای خلع سلاح شیمیایی افزایش دهد.
ایران خود نیز در دوران جنگ حمله شیمیایی از جانب رژیم صدام حسین را تجربه کرده است. از سوی دیگر ایرانیان از زمان جنگ جهانی اول تا کنون همواره در جنگ ها در طرف اشتباهی ایستاده اند. با این وجود تهران نمی خواهد از منافع استراتژیک خود در سوریه دست بکشد.
اگر واشینگتن دست خود را به سوی تهران دراز کند – همانطور که برخی کشورهای اروپایی و سازمان ملل این اقدام را کرده اند – می تواند آمادگی دولت جدید ایران برای برقراری ثبات در منطقه را محک بزند.
همکاری در این زمینه می تواند دیپلماسی هسته ای را تسهیل کند. آمریکا می تواند پیشنهاد تعدیل تحریم ها در قبال ایفای نقش سازنده ایران در امور منطقه ای را ارایه کند. در مقابل ایران نیز می تواند در برابر به رسمیت شناخته شدن منافع اش از سوی آمریکا، امتیازهای بیشتری بدهد.
بحران سوریه به همان اندازه در مورد علم شیمی نیست که بحران هسته ای ایران با فیزیک رابطه دارد. مشکل اصلی سیاست است و باراک اوباما نیز این را می داند.
منبع: المانیتور / تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10
انتشار اولیه: یکشنبه 17 شهریور 1392/ باز انتشار: پنجشنبه 21 شهریور 1392
نظر شما :