آیا تهران به ایستگاه دیپلماتیک منطقه تبدیل می شود؟
یک سر و هزار سودای فلتمن در ایران
دیپلماسی ایرانی: وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران امروز میزبان دیپلمات آمریکایی بود که با عنوان معاون سیاسی دبیرکل سازمان ملل به ایران سفر کرده است. جفری فلتمن مردی که بیش از 27 سال سابقه تجربه فعالیت سیاسی و دیپلماتیک دارد و خاورمیانه و اروپای شرقی از حوزه های تخصصی وی محسوب می شود.در کارنامه وی این عناوین به چشم می خورد : سفیر آمریکا در لبنان، نماینده آمریکا در کردستان عراق و استان اربیل، کنسول آمریکا در فلسطین اشغالی و همچنین دیپلمات ایالات متحده در کشورهای تونس، مجارستان و هائیتی نیز. بر همین اساس در تمامی رسانه های داخلی حضور جفری فلتمن در ایران به عنوا بلندپایه ترین مقام سیاسی آمریکایی که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی به ایران سفر کرده است، بازتاب فراوانی داشت.لازم به ذکر است که معاون سیاسی دبیرکل سازمان ملل از جمله سمت هایی است که همواره تحت نظارت مستقیم آمریکا به دیپلمات های این کشور سپرده شده یا دیپلمات دیگری با تأیید آمریکا منصوب شده است تا در قالب سازمان ملل، منافع آمریکا و برنامه های واشنگتن درمناطق مختلف جهان پیگیری شود.با دکتر علی بیگدلی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در خصوص اهداف احتمالی این سفر ؛ بررسی تبعات آن بر پرونده های سوریه و مصر و نگاهی اجمالی به دو سفر مهم مقام های دیگر کشورها به ایران در چند روز گذشته گفتگویی داشتیم که در زیر می خوانید:
همزمان با داغ شدن بحث سوریه پیرو کشته شدن بیش از 1000 نفر در این کشور بر اثر حمله شیمیایی ؛ جفری فلتمن دیپلمات آمریکایی شناخته شده به ایران سفر و با محمد جواد ظریف دیدار داشته است. آیا می توان ادعا کرد که بحران در سوریه یکی از سوژه های این دیدار بوده است؟
فلتمن معاون سیاسی بان کی مون دبیر کل سازمان ملل و امریکایی تبار است . حضور وی درایران پیام های زیادی دارد و به نظر می رسد که موضوع اصلی همانطور که اشاره کردید مساله سوریه باشد. به دلیل آنکه امریکایی ها به دنبال آن هستند تمامی نقاط و کشورهایی که می توانند بر مساله سوریه تاثیر گذار باشند را در جریان گذاشته و مساله سوریه را تبدیل به موضوعی بین المللی کنند که در طول این دو سال هم چنین روندی را درپیش گرفته اند. در نهایت هدف آنها این است که اعلام کنند امریکا تمامی تلاش های خود را برای حل بحران سوریه انجام داده و حتی با ایران هم مذاکره کرد و دیپلماسی پنهانی انجام شد اما از ایران هم نتیجه ای بدست نیامد.
جفری فلتمن دیپلمات ارشد امریکایی است که همیشه نگاهی ضدایرانی و حزب الله داشته است، آیا سفر وی به ایران در این شرایط معنای خاصی دربردارد؟
این فرد از جایگاه امریکا به ایران نیامده است، بلکه در جایگاه معاون سیاسی بان کی مون به ایران سفر کرده است. به احتمال زیاد وی در پناه این شغل آمده تا بتواند مذاکراتی با مقامات ایرانی داشته باشد.
آیا با تعمیق بحران در سوریه اندک اندک امریکا و غرب می روند تا نقش ایران در پایان دادن دیپلماتیک به این بحران را جدی بگیرند؟ آیا ایران به این راهکار دیپلماتیک کمک خواهد کرد؟
البته که مخالفان بین المللی بشار اسد نقش ایران را جدی می دانند چرا که قوی ترین متحد سوریه در حال حاضر در منطقه ایران است. بنابراین با توجه به نزدیکی که ایران با سوریه دارد و کمک هایی که به دولت این کشور می کند و همچنین نفوذی که در دولتمردان سوریه دارد از ایران در خواست کرده اند که مساله را به نحوی حل کند. حال این موضوع که چگونه ایران مساله را حل کند مشخص نیست.در مقابل به باور من ایران موافقت نخواهد کرد چراکه علاقه دارد جنگ ادامه پیدا کند و به نفع اسد پایان پذیرد. به دلیل آنکه سوریه برای ایران دوست استرتژیک و حیاتی است و اگر این دوست از دست بروند به طور قطع حزب الله را نیز از دست خواهد داد. همچنین با توجه به شرایطی که در لبنان به وجود آمده حزب الله به وجود ایران و سوریه نیاز دارد.
بنابراین شما گمان نمی کنید که حسن روحانی برای پایان دادن به بحران به نوعی در این پرونده میانجی گری کند؟
سوال این است که حسن روحانی به عنوان میانجی غرب و سوریه چه نقشی می تواند ایفا کند. من تصور نمی کنم که رئیس جمهور ایران قصد داشته باشد چنین نقشی ایفا کند، همانطور که با مهارتی دیپلماتیک هم اعلام کرد ایران استفاده از سلاح شیمیایی را محکوم می کند. بنابراین وارد شدن در مساله سوریه سودی نخواهد داشت و بعید به نظر می رسد بتواند تحرکی دراین پرونده ایجاد کند. چراکه سیاست ایران آن است که باید سوریه باقی بماند همانطور که آقای جزایری هم اعلام کرد که سوریه خط قرمز ایران است. باید تاکید داشت که دیپلماسی جایی در مساله سوریه ندارد و نخواهد داشت.
آیا همزمانی این سفر با حضور سلطان قابوس پادشاه عمان به تهران گویای رجوع بیشتر به ایران پس از روی کارآمدن دولت جدید است؟
البته سفر سلطان قابوس حامل پیام های خاص تری است که بیشتر در خصوص پرونده هسته ای ایران است. در طول جنگ ۸ ساله ایران و عراق تنها کشوری که درمیان کشورهای عربی با ایران ارتباط داشت کشور عمان بود. بنابراین ارتباط نزدیکی میان ایران و سلطان قابوس وجود دارد با توجه به اینکه چندین مرتبه مسائل مرتبط با گروگان گیری با وساطت و میانجیگری عمانی ها حل و فصل شده نگاه امریکایی ها نیز بر همین اساس است که کشور عربی عمان می تواند بر ایران تاثیرگذار باشد و حتی بر سر مساله هسته ای با تهران وارد مذاکره شده و بتواند مواضع گذشته ایران را تا اندازه ای نرم تر کند.
برخی سلطان قابوس را حامل پیامی برای ایران از سوی امریکا می دانند. شما برای این سفر قالب میانجی گری خاصی را در نظر می گیرید؟
سفر سلطان قابوس نتایج مهمی خواهد داشت چرا که ایران با کشور عمان روابط نزدیکی دارد و همچنین در حوزه خلیج فارس دو کشور منافع مشترکی دارند. بنابراین با توجه به دوستی دیرینه ای که دو کشور دارند ایران هرگز سلطان قابوس را نا امید نخواهد کرد و به نظر می رسد که این میانجی برای خواسته های محدودی به ایران آمده که به عنوان مثال اجازه دیدن و بارزسی از سایت های هسته ای داده شود ویا مسائلی از این قبیل که برای دیپلماسی ایران نیز بسیار مفید خواهد بود. تصور بر این است که سلطان قابوس با امتیازاتی به کشور خود بازگردد.
در خصوص میانجی گری برای مذاکرات ایران و امریکا چطور؟
در حال حاضر بحث برقراری رابطه ایران و امریکا مطرح نیست بلکه امریکایی ها نیز اعلام کرده اند که باید مشکلات با ایران در چارچوب ۱+۵ حل شود. در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که مشکلات ایران با ایالات متحده امریکا از چند جنبه قابل بررسی است:
۱. مشکلات بنیادینی که کشور امریکا به دنبال سرنگونی نظام ایران است و میزان زیادی از دارایی های ایران را بلوکه کرده است که پیش از مطرح شدن پرونده هسته ای این مشکلات میان ایران و امریکا وجود داشته است
۲. اختلافات دیگر که مرتبط با پرونده ای هسته ای است و قابل حل خواهد بود
بنابراین به نظر می رسد که مذاکرات با امریکا باید در دو بخش صورت گیرد، در حالیکه امریکایی ها اعلام کرده اند که اول باید پرونده ای هسته ای ایران حل شود و سپس در خصوص پول های بلوکه شده مذاکره شود. اگر ایران بتواند دو شکل متفاوت مذاکره داشته باشد نتیجه آن نیز بسیار قابل دسترس تر خواهد بود.البته امریکایی ها تاکید کرده اند که ابتدا باید مساله هسته ای حل شود و سپس در خصوص براندازی حکومت ایران و بلوکه کردن ۱۴ و نیم میلیارد دلار دارایی ایران مذاکره شود و به معنای دیگر قصد دارند تا از این طریق تمامی مشکلات میان دو کشور را حل کنند. اما ایران باید این دو مشکل را جداگانه با امریکا حل کند.
آیا امریکا برای پایان دادن به بحران در مصر هم نیم نگاهی به ایران دارد ؟ آیا ایران در مصر پس از حسنی مبارک قدرت مانور سیاسی داشته است که امروز از آن به عنوان سرمایه ای برای میانجی گری استفاده کند؟
برای پاسخ به این سوال باید اندکی به عقب بازگردیم. سفر محمد مرسی در دوران ریاست جمهوری اش توهینی به ایران و مذهب شیعه بود و در مقابل سفر محمود احمدی نژاد به مصر نیز با استقبال ویژه ای همراه نبود. باید اشاره کرد که اختلافات مذهبی ایران و مصر در زمان محمد مرسی به میزانی بود که حتی شیعیانی در مصر نیز کشته شدند و ایران نیز رابطه قوی با اخوانی های مصر ندارد چراکه اخوان المسلیمن از نظر مذهبی ایران را قبول ندارد و حتی فتوای قتل شیعیان را نیز صادر کردند. اما برای ایران به دلیل آنکه در این کشور حکومتی دینی بر سر کار آمد قابل اهمیت بوده و اگر اخوانی ها بار دیگر به قدرت بازگردند که بسیار بعید است تنها دلخوشی ایران آن خواهد بود که در جریان بهار عربی مسلمانان حکومت را در دست دارند.
باید توجه شما را به این نکته جلب کرد که امریکایی ها بهار عربی را به وجود آوردند و یا زمینه های آن را فراهم کردند تا مسلمانان قدرت را به دست گیرند تا آنها در طول دوران مدیریت خود تخریب کنند همانند آنچه که در مصر و تونس شاهد بودیم. بنابراین آنها قصد کردند تا مسلمانان بر سر کار آیند و سپس با نشان دادن عدم لیاقت آنها را تخریب کنند. به نظر می رسد با وجود این اختلاف ها ایران نمی تواند نقشی در تحولات مصر داشته باشد.
بنابراین هدف برخی کشورهای غربی از نزدیک شدن به ایران چیست؟
امریکایی ها نگران قوی تر شدن حزب الله هستند. حزب الله در دورانی در دنیای عرب حامیان زیادی داشت و در جنگ ۳۳ روزه که علیه اسرائیل پیروز شد شیخ حسن نصر الله موفقیت برجسته ای کسب کرد. اما مساله سوریه از ارزش آن در دنیای اهل تسنن به شدت کاسته است. زمانی که امریکایی ها به عراق حمله کردند پاول به ایران پیغام داد که به حزب الله اعلام کنند تا فعالیتی علیه امریکا انجام ندهند. در زمان حاضر حزب الله موقعیت خود را برای شرکت در جنگ سوریه از دست داده و امریکا قصد دارد باردیگر به ایران پیام دهد تا حزب الله از فعالیت در سوریه دست کشد .
قابل ذکر است ایران نفوذ بسیار زیادی در لبنان دارد و این کشور به دلیل حضور شیعیان و حضور حزب الله در آن اهمیت بسزایی برای تهران دارد و این مساله که هر آنچه که در لبنان اتفاق بیفتد بر ساختار حزب الله نیز تاثیرگذار خواهد بود میزان توجه تهران را به حوادث داخلی این کشور بیشتر هم کرده است. اگر رفیق حریری قدرت را به عنوان یک فرد سنی بدست گیرد مسلما خواهد توانست اوضاع را به ضرر حزب الله پیش ببرد.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
نظر شما :