سفر استراو به ایران و 4 نکته

۲۹ تیر ۱۳۹۲ | ۱۶:۳۲ کد : ۱۹۱۸۸۰۰ سرخط اخبار

 جاوید قربان اوغلی*

آرمان : اندک صحبتی از احتمال حضور جک استراو، وزیر امورخارجه سابق انگلیس در مراسم تحلیف رئیس جمهور منتخب کافی بود تا موجی از انتقادات علیه این اقدام که البته هنوز در حد یک احتمال باقی مانده راه بیفتد. نکته اول و مهم این است که به هر تقدیر نتیجه انتخابات اخیر ایران باعث ایجاد رویکردی کاملا مثبت در دنیا به کشورمان شده است و نشانه های این تغییر رویکرد بین المللی از همان روز اول اعلام نتایج خود را به روشنی نشان داد. موج گسترده پیام های تبریک به رئیس جمهور منتخب به خوبی گواه امیدواری و تمایل دنیا به انجام مذاکراتی سازنده و نتیجه بخش با ایران است. گرچه گروهی در ایران کشورهای غربی و از جمله آمریکا را به عنوان یک کل واحد تغییرناپذیر معرفی می کنند اما واقعیت این است که رویکردها در داخل تمام این نظام های سیاسی به تحولات خارجی تفاوت دارد و آنها می توانند در موقعیت های متفاوت رفتارهای متفاوتی نشان دهند. اکنون به نظر می رسد ریاست جمهوری آقای روحانی یکی از همین موقعیت های متفاوتی است که کشورهای قدرتمند جهان نزدیک به یک دهه برای حل و فصل اختلافات خود با ایران منتظر آن بودند. نکته دوم این است که به هر حال باید پذیرفت که رویکرد سیاست خارجی 8 سال اخیر باعث کند شدن سیاست ورزی و نیل به منافع ملی ما شده است. ما از این راه نه تنها به استقلال خاصی نرسیده ایم که تاحدودی وابستگی نیز به بازماندگان بلوک شرق پیدا کرده ایم. کشورهایی چون روسیه و چین که هر گاه دلشان خواسته از ما دفاع کرده اند و هر بار نیز که دفاع از ایران با منافع ملی آنها سازگار نبوده به ما پشت کرده اند. در مقابل این تصویری غیرموجه از ایران و مردم ایران در ذهن کشورهای غربی و جوامع آنها ایجاد شده که می تواند به منافع اقتصادی ما در بلندمدت و همچنین وجوه فرهنگی ایران لطمه وارد کند. نکته سومی که می توان به آن اشاره کرد اینکه حتی طبق روایات و باورهای ما نیز داشتن هزار دوست کم است و داشتن یک دشمن زیاد. سیاستی که در راستای تحقق چنین هدفی قرار دارد تنها سیاست تعاملی است. کشورها برای تعامل با یکدیگر نباید لزوما شیفته یکدیگر باشند، همچنین دشمنی با یک کشور نیز تنها بر پایه یک اظهارنظر یا تصمیم کاری بس اشتباه است. چیزی که در این میان مهم و اساسی است تعامل بر اساس هم افزایی بین المللی است که پایه ای جز منافع ملی ندارد. ما اکنون بدون دلیل با برخی کشورها روابطی بس حسنه داریم (همچون ونزوئلا) و در مقابل با برخی کشورها نیز به سمت تقابل پیش می رویم (مثل آلمان یا فرانسه و یا حتی انگلستان). به عبارتی سیاست خارجی ما در دو قطب تجمیع شده است؛ یا از کشوری نفرت داریم یا عاشق کشوری هستیم. نکته چهارم و نهایی درخصوص سفر آقای استراو به ایران و مخالفت با این سفر آن است که جک استراو در دورانی که آقای روحانی هدایتگر مذاکرات اتمی از سوی ایران بود درحقیقت به عنوان عامل تعادل بخش این مذاکرات عمل می کرد. در کتاب آقای روحانی هم آمده که در زمانی که آمریکا فشارهای زیادی به سه کشور اروپایی برای جمع کردن مذاکرات هسته ای وارد می کرد، این جک استراو بود که به عنوان فعال ترین نیروی موازنه بخش ایفای نقش می کرد. از یاد نبریم که قسمت عمده ای از واقعیت کشورها و ملل در امروز آنها خفته است، هر چند این وضعیت قطعا ریشه در تاریخ و گذشته آنها دارد اما لزوما با آن یکی نیست. ما در هر برهه تاریخی و در هر معادله ای نمی توانیم کشوری را متهم کنیم. همین تفکر است که باعث می شود کشوری چون روسیه با تمام خلف وعده هایی که در مقابل ما داشته و کارشکنی های که در طول تاریخ نسبت به کشور ما کرده به عنوان دوست همیشگی ایران معرفی شود. کشورها در دنیای امروز نه دوست همیشگی هم هستند و نه دشمن همیشگی. مخالفت با ورود آقای استراو می تواند دنیا را از کارکرد دولت آقای روحانی تحت تاثیر قرار دهد.

* تحلیلگر مسائل بین الملل


نظر شما :