آیا آمریکا در تعامل با ایران جدی است؟

روحانی ضعف های دولت در دیپلماسی عمومی را جبران کند

۲۸ تیر ۱۳۹۲ | ۱۶:۱۳ کد : ۱۹۱۸۵۳۹ گفتگو خاورمیانه
دکتر فواد ایزدی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل آمریکا در گفتگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به اخبار منتشر شده در مورد تمایل آمریکا برای مذاکره با ایران معتقد است مشکل اصلی کنگره آمریکاست و دولت دکتر روحانی باید تمرکز اصلی خود را بر دیپلماسی عمومی بگذارد.
روحانی ضعف های دولت در دیپلماسی عمومی را جبران کند

دیپلماسی ایرانی: روزنامه وال استریت ژورنال، به نقل از یک مقام ارشد کاخ سفید گزارش داده است که دولت باراک اوباما به دنبال برقراری ارتباط با رییس جمهور جدید ایران است و هماهنگی های آن از طریق کاترین اشتون انجام خواهد شد. این روزنامه نوشته که «حسن روحانی از زمان انتخابش به عنوان رییس جمهور منتخب ایران در ماه ژوئن سیگنال های مثبتی به جامعه بین المللی ارسال کرده است.» همزمان المانیتور نوشت: امریکا که خرسند از سیگنال های انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهور ایران است، امیدوار به حضور تهران در مذاکرات و پاسخ اساسی این کشور است. آیا این اخبار را باید جدی گرفت و آیا آمریکا در حال تغییر رویکرد خود نسبت به ایران با توجه به روی کار آمدن دولت اعتدالگرای روحانی در ایران است؟ آیا باید منتظر بهبود روابط ایران و آمریکا در آینده نزدیک بود؟ دولت روحانی برای حل مشکلات بین ایران و آمریکا چه اقدامی باید بکند؟ اینها سوالاتی که است که با دکتر فواد ایزدی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل آمریکا درمیان گذاشته ایم که در زیر می خوانید:

اخیرا مجددا در سطح رسانه های آمریکا مطالبی از تمایل دولت آمریکا برای مذاکره با ایران و حل مشکلات فی مابین ایران و آمریکا مطرح شده است. به نظر شما تا چه اندازه می توان به این اخبار و گمانه زنی ها امیدوار بود؟

به نظر من مشکل اصلی که در روابط ایران و آمریکا وجود دارد، کنگره آمریکا است؛ قریب به اتفاق تحریم هایی هم که علیه ایران تصویب شده مصوب کنگره است. در کنگره هم هیچ علامتی نمی بینیم مبنی بر این که این روند تغییر کرده باشد و یا قرار باشد تغییر کند. دلیل این مسئله هم نفوذ زیادی است که لابی اسرائیل در کنگره آمریکا دارد. لذا حتی اگر ما افراد و جناح هایی در دولت آمریکا مشاهده کنیم که با توجه به تغییر دولت در ایران خواهان تغییر در سیاست آمریکا در قبال ایران باشند این مسئله چندان امکان پذیر نیست. چرا که مثلا تحریم هایی که علیه ایران از سوی آمریکا اعمال شده اند، تبدیل به قانون شده است. اگر این قوانین بخواهد تغییر کند خود کنگره باید برای تغییر آنها اقدام کند و قوه مجریه در این زمینه توانایی و قدرتی ندارد.

در خبری که وال استریت ژورنال، به نقل از یک مقام ارشد کاخ سفید منتشر کرده گفته شده که اگر ایران به وظایف خود عمل کند آمریکا کلیه تحریم ها علیه ایران را لغو می کند. با توجه به این موضع شما این اظهار نظر را درست نمی دانید؟

این مسئله در عمل امکان پذیر نیست؛ مگر این که کنگره آمریکا بخواهد این کار را بکند چرا که قوه مجریه نمی تواند راسا این تحریم ها را بردارد. البته بعضی از این تحریم ها اینگونه است که قوه مجریه می تواند برای مدت محدودی اجرای آن را با توجیهاتی متوقف کند ولی توقف کامل آن خارج از وظایف قوه مجریه است. به نظر من تغییر دولت در ایران و روی کار آمدن دولتی جدید در ایران که رویکردی اعتدال گرا دارد، برای کنگره آمریکا و دولت آمریکا فرصتی است برای تغییر نگاه و ادبیات نسبت به ایران. ولی ما هنوز نشانه هایی از این تغییر ندیده ایم.

چرا اینگونه است؟  آیا آنها نگاه مثبتی به دکتر روحانی ندارند؟ آیا از نظر آنها پیروزی ایشان در انتخابات حائز اهمیت نیست؟

تحلیلهایی که از انتخاب آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور در فضای ایالات متحده دیده می شود اینگونه است که ایشان هیچ کاره است و سیاست های ایران در حوزه هسته ای و مباحث عمده دیگر در سیاست خارجی در نهادهای دیگر تنظیم می شود و بنابراین با تغییر رئیس جمهور تغییر نخواهد کرد پس سیاست های آمریکا هم نباید تغییر کند. این تحلیل غالبی است که در مجموعه افرادی که در این حوزه  اظهار نظر می کنند دیده می شود.

 

تنها کاری که دولت جدید می تواند بکند این است که بر دیپلماسی عمومی متمرکز شود. برخلاف دولت نهم و دهم که در عرصه دیپلماسی عمومی خیلی ضعیف کار کرد، سیاست های دولت یازدهم می تواند تمرکز بیشتر بر دیپلماسی عمومی باشد و این می تواند برگ برنده آقای دکتر روحانی در سیاست خارجی باشد

 

آقای روحانی نگاه مثبت تری به تعامل با غرب دارد. بنابراین به نظر شما امیدی به تغییر رویکرد آمریکا وجود ندارد؟

به نظر من دولت جدید خیلی نباید امیدوارباشد که بتواند سیاست های طرف مقابل را تغییر دهد. حتی اگر ایران بخواهد نرم تر صحبت کند یا امتیازاتی به طرف مقابل بدهد بعید است تحلیل طرف مقابل این باشد که حالا که ایران امتیاز داده آنها هم امتیازاتی متقابلا به ایران بدهند. احتمالا تحلیل طرف مقابل این است که ایران تحت فشار کوتاه آمده است و آنها می توانند با افزایش فشار خواسته های بیشتری به ایران تحمیل کنند. به نظر می رسد که تنها کاری که دولت جدید می تواند بکند این است که بر دیپلماسی عمومی متمرکز شود. برخلاف دولت نهم و دهم که در عرصه دیپلماسی عمومی خیلی ضعیف کار کرد، سیاست های دولت یازدهم می تواند تمرکز بیشتر بر دیپلماسی عمومی باشد و این می تواند برگ برنده آقای دکتر روحانی در سیاست خارجی باشد.

شما به بحث تحریم ها اشاره کردید. مردم از فشار تحریم ها بر زندگیشان ناراضی هستند و شاید از این جهت بوده که به آقای روحانی رای داده اند و بنابراین برداشتن تحریم ها یکی از اولویت های سیاست خارجی ایران در دوران آقای روحانی محسوب می شود. به نظر شما غرب به تحریم ها ادامه خواهد داد؟

بله، آنها معتقد هستند که رایی که مردم به آقای روحانی داده اند به خاطر فشار تحریم ها بوده است و به این دلیل بود که فردی را انتخاب کرده اند که سخن از اعتدال به میان می آورده و اعتدال هم به این معنی تعبیر شده که ما در برخی حوزه ها کوتاه بیاییم. چون تحلیلشان این است که نتیجه می گیرند که تحریم های آمریکا موفقیت آمیز بوده است لذا قدم بعدی این نیست که چون ایران قرار است نرم تر رفتار کند آنها هم متقابلا نرمش نشان دهند. بلکه می گویند حالا که مشخص شده که تحریم ها موفقیت آمیز عمل کرده چرا به تحریم ها ادامه ندهیم و تحریم ها را تشدید نکنیم. نامه ای هم که تعدادی از اعضای کنگره بعد از انتخابات نوشتند همین مسئله را مطرح می کند که دولت آمریکا باید فشارها را بر ایران تشدید کند.

شما به ضعف دیپلماسی عمومی در دولت گذشته اشاره کردید. در حالی که ما در وزارت خارجه مرکز دیپلماسی عمومی داشته ایم. درست نیست؟  

دیپلماسی عمومی در اسم بوده است ولی در عمل هیچگونه برنامه ریزی جدی برای این حوزه وجود وجود نداشت. یکی از ضربه های بزرگی که ما در سیاست خارجی در سالهای اخیر خورده ایم ناشی از بی توجهی به همین حوزه است.

دیپلماسی عمومی چه ربطی به رابطه آمریکا دارد؟ آیا با دیپلماسی عمومی می توان مشکلات مابین ایران و آمریکا را حل کرد؟

دولت جدید باید در ذهن داشته باشد که تغییر این روند بر اساس دیپلماسی سنتی، بسیار سخت است. آقای روحانی هم خودشان اشاره کردند که در زمانی که ایشان به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی فعال بودند و تلاش می کردند که با اروپاییها به توافق برسند آمریکاییها سنگ اندازی می کردند. شما حتی اگر بهترین ابزارهای دیپلماسی سنتی را در دست داشته باشید و بهترین افراد را به کار بگیرید با این حال امکان حل مسائل وجود ندارد. چرا که طرف مقابل حاضر نیست در این مسیر با شما همراه شود.

بنابراین هدف دیپلماسی عمومی چه باید باشد؟

ببینید مجموعه افرادی که در کشورهای غربی تصمیم می گیرند را می توان به دو گروه نقسیم می شوند اکثریت این افراد و صاحبنظران خواهان فشار بیشتر بر ایران از طریق تحریم های سخت تر هستند و حتی اگر بتوانند و امکان آن وجود داشته باشد خواهان جنگ با ایران هستند.گروه دوم که اقلیت هستند معتقدند سیاست های تقابلی گذشته با ایران موفقیت آمیز نبوده و خواهان برقراری نوعی تعامل با ایران هستند.

برای این که سیاست طرف مقابل نسبت به ما عوض شود این ترکیب اکثریت و اقلیت باید تغییر کند. یعنی گروه دوم اکثریت را به دست بیاورند و گروه اول در اقلیت قرار بگیرند. برای این که این اتفاق بیفتد دولت جدید باید دست به اقداماتی بزند که جایگاه گروه دوم را ارتقاء دهد بدون این که خطوط قرمز کشور را رد کند.

یعنی تغییر نگاه در بین نخبگان سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران؟

این دو گروه هم در بین نخبگان سیاست خارجی وجود دارند هم در بین مردم این کشورها و با هم در حوزه های مختلف خصوصا نحوه مواجهه با ایران اختلاف نظر دارند. در حوزه دیپلماسی کاری که دولت جدید می تواند بکند این است که اختلاف های بین این دو گروه را افزایش دهد. همانطور که شما در دیپلماسی ایرانی جلساتی می گذارید و کارشناسان مختلف با هم اختلاف نظر دارند در آمریکا نیز همینطور است محافل تاثیر گذار و مخازن فکری جلساتی می گذارند و کارشناسانی که در نهادهای مختلف مربوط به سیاست خارجی آمریکا کار می کنند گردهم می آیند و باهم در مورد راهکارهای مسائل مختلف بحث می کنند. در مورد ایران این کارشناسان با هم اختلاف نظر دارند و این دو گروه قابل تشخیص هستند.

بنابراین ایران باید بر این شکاف سرمایه گذاری کند؟

بله دقیقا. کاری که ایران باید انجام دهد این است که هم در حوزه دیپلماسی سنتی و هم دیپلماسی عمومی گروه دوم را ارتقاء دهد چون هدف ما این است که در این دعوایی که بین خودشان برقرار است گروه دوم در نهایت پیروز شود. البته در این زمینه باید خطوط قرمز کشور در نظر گرفته شود در این زمینه می توان پروژه های زیادی تعریف کرد و کار کرد.

تا چه اندازه این کار تاکنون صورت گرفته است؟

متاسفانه دولت گذشته به این بحث ها توجهی نداشت. تمرکز کار دولت گذشته بر دیپلماسی سنتی بود. مشکل دیگر تصمیم گیران دولت قبلی این بود که طرف مقابل را به صورت یک مجموعه منسجم می دیدند و اختلافات بین آنها را نمی دیدند. این یکی از مشکلات سیاست خارجی دولت گذشته بود. یعنی وقتی در مورد آمریکا حرف می زدند آمریکا را به صورت یک کل یکپارچه و منسجم می دیدند و اختلافات بین این دو گروه را مورد توجه قرار نمی دادند. بنابراین به دنبال این هم نبودند که جایگاه گروه دوم را ارتقاء بدهند.

آیا دولت جدید می تواند در این زمینه موفقیت آمیز عمل کند؟  

با توجه به این که دکتر روحانی در این حوزه سالها کار کرده است به نظر می رسد که وقت آن فرا رسیده است که توجه لازم به این مسئله بشود. یعنی از اختلاف هایی که در طرف مقابل می بینیم استفاده کنیم و نگذاریم اجماع علیه ما ایجاد شود. الان هنوز علیه ما اجماع ایجا نشده است. در حوزه عراق بین این دو گروه اجماع ایجاد شد و به عراق حمل کردند. حداقل کاری که ما می توانیم بکنیم این است که از ایجاد اجماع در طرف مقابل جلوگیری کنیم. بنابراین باید کارهایی بکنیم که اختلافات ادامه پیدا کند. اما اگر حرف هایی که زده می شود کارهایی که صورت می گیرد و پیام هایی که ارسال می شود بر استفاده از  این اختلاف ها تمرکز نکند آنها به سمت اجماع خواهند رفت. به نظر می رسد که با توجه به این که آقای روحانی در این حوزه ها کار کرده اند قاعدتا یکی از کارهایی که می توانند بکنند این است که طرف مقابل را به خوبی بشناسند. شناخت طرف مقابل به این معنی نیست که گزارش های مخازن فکری (Think tank) آمریکا را ترجمه کنیم. این ها اقدامات ابتدایی است. باید نفوذ افراد مختلف را باید بشناسیم. مشکلی که ما در داخل کشور داریم این است که حرف هایی را از شخصیت هایی مطرح می کنیم که نفوذی در سیستیم آمریکا ندارند ولی طرح این بحث ها در نگاه و عملکرد ما تاثیر گذار می شود.

برای حل این مشکل چه باید کرد؟

باید در مباحث مهم و اساسی مثل آمریکا، بحث هسته ای و... گروههای کارشناسی قوی تشکیل شوند. با توجه به نگاهی که آقای روحانی در حوزه استفاده از همه نیروهای هماهنگ با نظام و دوری از یک نگاه جناحی دارند به نظر می رسد که این کار باید اتفاق بیفتد اگر تیم هایی که در این حوزه ها تشکیل می دهد همه با یک نگاه و ایده شکل بگیرد در نهایت ضربه می بیند و نمی تواند موفق شود. متاسفانه دولت قبلی در این حوزه موفق نبود و نتوانست به مباحث امنیت ملی کشور فراجناحی نگاه کند و از همه نیروها استفاده کند. امیدواریم در دولت جدید این تک صدایی را در نهادهای تصمیم گیری تغییر دهد و در نهایت به سمت تمرکز بر کار کارشناسی  برویم. علاوه براین چنانچه اشاره کردم استفاده از اختلافات در دورن این کشورها و بین کشورهای طرف مقابل ما، اهمیت دارد. این البته پروسه سختی است و آسان نخواهد بود و نیاز است که از همه ابزارها استفاده شود.

به نظر من با توجه به شرایطی که علیه ایران ایجاد شده از طریق دیپلماسی سنتی امید زیادی وجود ندارد. اما حوزه دیپلماسی عمومی هنوز بکر است و خیلی کار نشده است و تاثیر گذاری زیادی خواهد داشت. حداقل سود فعالیت در حوزه دیپلماسی عمومی وجود دارد این است که هزینه فشار بر ایران را بالا می برد. یعنی وقتی افکار عمومی این کشورها متوجه شود که دولت شان نسبت به ایران دروغ می گویند و تلاش برای ایجاد تصویری دروغین از ایران دارند، اعمال این سیاست های خصمانه علیه ایران مشکل تر خواهد شد.

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 16

انتشار اولیه: دوشنبه 23 تیر 1392/ باز انتشار: جمعه 28 تیر 1392

کلید واژه ها: آمریکا دیپلماسی عمومی فواد ایزدی


نظر شما :