اثرات اشتباهات دولت ایران در سیاست خارجی

لغو تحریم ها به چندسال زمان نیاز دارد

۱۱ تیر ۱۳۹۲ | ۱۶:۰۳ کد : ۱۹۱۷۹۰۹ گفتگو خاورمیانه
دکتر عباس ملکی در گفتگو با دیپلماسی ایرانی معتقد است که تحریم ها، بدترین بخش از کارنامه دولت های نهم و دهم در سیاست خارجی است.
لغو تحریم ها به چندسال زمان نیاز دارد

دیپلماسی ایرانی: دکتر عباس ملکی دیپلمات کهنه کار ایرانی در دوران دولت مهندس موسوی و آیت الله هاشمی بوده است. او در شانزده سال گذشته از پست اجرایی کناره گیری کرده و بیشتر به فعالیت های پژوهشی و آموزشی در موسسه تکنولوژی ماساچوست (ام آی تی) و دانشگاه شریف مشغول بوده است. با این وجود او هنوز اخبار دستگاه دیپلماسی را با دقت فراوان دنبال می کند و نظرات او در مورد سیاست خارجی ایران در محافل سیاسی و دیپلماتیک داخلی و خارجی مورد توجه قرار می گیرد. قرارمان با او در مورد انتخابات ریاست جمهوری و تاثیر آن در سیاست خارجی به پیش از انتخابات مربوط می شد ولی برنامه های دانشگاه او موجب شد که این مصاحبه به پس از انتخابات موکول شود. اینک با او در مورد پایان دولت احمدی ن‍ژاد و سیاست خارجی این دولت و تاثیر پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بر سیاست خارجی ایران گفتگو کرده ایم که در زیر می خوانید:

به طور کلی کارنامه دولت نهم و دهم در سیاست خارجی را چگونه ارزیابی می کنید؟ نقاط ضعف و قوت دولت در سیاست خارجی چه بوده اند؟

سیاست خارجی را می توان به یک توپ گلف تشبیه کرد که دریک خط لوله گاز با قطر 12 اینچ در حال حرکت است. این گلوله می تواند تند حرکت کند یا کند، می تواند به بالاترین نقطه داخل سیلندر برسد و یا در پائین ترین نقطه و می تواند به سمت راست و چپ هم متمایل شود. پس یک توپ گلف داریم که اولا دارای حرکت است و ثانیا در هرلحظه تغییر موقعیت می دهد و بالا و پائین و چپ و راست می رود. اما محدود به جداره های داخل لوله است. سیاست خارجی کشورها هم همین طور است می تواند سرعت کم و یا زیاد داشته باشد، می تواند به سوی چپ و راست و یا شمال و جنوب  متمایل شود، اما نمی تواند از جداره لوله که همانا محدود کننده های سیاست خارجی است گذر کنند. منافع ملی یکی از محدود کننده های سیاست خارجی است.

با این تفسیر، سیاست خارجی هر کشور کاملا آزاد نیست که هر چه بخواهد بکند و یا هرچه تصمیم گیری شود، اجرا شود. پس سیاست خارجی هر کشور در دوره های مختلف نمی تواند کاملا متفاوت با قبل از آن باشد، اما البته که می تواند توپ گلف ما با نیروی اولیه بیشتر سریعتر به جلو رود و یا در سطح بالاتری حرکت کند.

سیاست خارجی ایران در دولت نهم و دهم به نظر من دارای دو سطح تحلیل است.

سطح اول در عرصه بین المللی؛ به لحاظ کیفی، در عرصه جهانی، ایران با مشکلات متعددی روبرو شد. اولین و مهمترین آن به نظر من نهادینه شدن نفرت از ایران در اکثر جوامع دیگر بود. این که به صراحت می گویم در اکثر کشورها، ناظر به تحقیقات متعددی است که در این زمینه شده است. ایران کشوری بود که نامش همیشه با لبخندی بر لب یک خانم و یا آقا در کشورهای دیگر به همراه بود که اوه، پرشیا یا ایران، آستان رضوی، تمدن دیرین، فرش، اصفهان، انار، کویرهای زیبا، و مردم میهمان دوست. اما در این دوره هم به دلیل اشتباهات متعدد دولت ایران و هم به دلیل استفاده به موقع نیروهای مسلط بر رسانه های جهانی و همچنین گروه های فشار در کشورهای مختلف، واژه ایران و مسائل ایران به صورتی برای مردم کشورهای مختلف مطرح شدکه گویا با یک کشور افراطی و غیرقابل اصلاح روبرو هستند. هم اکنون کتب درسی دبیرستانی و دانشگاهی آمریکا، اروپا و حتی کشورهای عربی مملو از تهمت ها و توهین هایی به ایران و ایرانی است که شاید دهه ها تغییر وضعیت و اصلاح آن طول بکشد.

در سیاست خارجی، دولت مایل بود که فعالیت های بیشتری داشته باشد، اما این تمایل در سطح کمی باقی ماند. رئیس جمهور ایران مسافرت به کشورهای دیگر کرد، اما این سفرها دستاوردهای متعددی نداشت. اولا تعداد کشورها کم و تردد به آنها متواتر شد و ثانیا فشارهای تحریم باعث آن شد که روابط اقتصادی ایران با دیگر کشورها نتواند توسعه پیدا نماید. پس سیاست خارجی دولت نهم و دهم مانند دیگر دوره ها با محدودیت همراه بود، اما این بار بیشتر.

تحریم ها، بدترین بخش از کارنامه دولت های نهم و دهم در سیاست خارجی است. به نظر من می توانستیم جلوی تحریم های ناشی از قطعنامه های شورای امنیت ملل متحد را بگیریم. تحریم های کنگره آمریکا ناشی از عدم وجود افراد و یا گروهای حافظ منافع ایران در واشنگتن است. تمام شدن این تحریم ها هم به سالها زمان نیاز دارد. حتی اگر مسئولان اجرایی کشورها تصمیم به رفع تحریم ها بگیرند، تا اتمام تحریم ها که اکثرا با رای نمایندگان کنگره و پارلمان وضع شده است سالها فاصله داریم.

در سطح دوم، یعنی در داخل ایران، دولت نهم و دهم از سیاست خارجی برای پیشبرد سیاستگذاری داخلی استفاده نمود. رویکرد عوام گرایانه به موضوعاتی مانند انرژی هسته ای، قطعنامه های شورای امنیت، و روابط با کشورهای آمریکای لاتین بیشتر در صدد توجیه اقشار مختلف جامعه ایرانی بود تا این که در صحنه بین المللی در صدد حفظ منافع ایران باشد.

 در سالهای گذشته ایران مورد تحریم های شورای امنیت و غرب قرار گرفته است. تا چه اندازه می توان گفت تحریم ها یک معضل در سیاست خارجی ایران محسوب می شوند؟ آیا دولت باید تمام توان خود را برای حل مسئله تحریم ها به کار گیرد؟

این تحریم ها، بدترین بخش از کارنامه دولت های نهم و دهم در سیاست خارجی است. به نظر من می توانستیم جلوی تحریم های ناشی از قطعنامه های شورای امنیت ملل متحد را بگیریم. تحریم های کنگره آمریکا ناشی از عدم وجود افراد و یا گروهای حافظ منافع ایران در واشنگتن است. اما حالا تحریم های اروپا از آمریکا کمتر گزنده نیست و سیاست خارجی ایران با این معضل و مشکل روبروست. این تحریم ها از راس سیاست گذاری کشورها شروع شده و حالا به بخش های اقتصادی، مالی و اجتماعی کشورها رسیده است. یعنی مثلا در جریان زلزله آذربایجان اداره کنترل سرمایه های خارجی که زیر نظر وزارت خزانه داری، وزارت بازرگانی، و وزارت خارجه آمریکاست، اعلام کرد که استثنائا ارسال وجه و کمک های انسان دوستانه برای زلزله زدگان ایران اجازه داده می شود، اما هیچ بانکی حاضر نشد که وجوهات جمع آوری شده را به ایران انتقال دهد. نکته آخر این که تمام شدن این تحریم ها هم به سالها زمان نیاز دارد. حتی اگر مسئولان اجرایی کشورها تصمیم به رفع تحریم ها بگیرند، تا اتمام تحریم ها که اکثرا با رای نمایندگان کنگره و پارلمان وضع شده است سالها فاصله داریم.   

مسائل سیاست خارجی یکی از مهم ترین مباحث مطرح در این انتخابات بود خصوصا حضور دو دبیر شورای امنیت ملی کشور و مذاکره کننده هسته ای در سالهای اخیر بیشتر به این مسئله دامن می زد. تا چه اندازه می توان گفت که این انتخابات و پیروزی آقای روحانی می تواند به تغییر روند سیاست خارجی ایران منجر شود؟

سیاست خارجی ایران با پیروزی جناب آقای روحانی به تغییرات عمده ای تا امروز رسیده است. گفتمان آشتی جویانه ایشان با دیگر کشورها در جریان مبارزات انتخاباتی و همچنین مصاحبه بعد از پیروزی نشان دهنده راهی نو در سیاست خارجی ایران است. حتی می خواهم پیشنهاد کنم که ایشان فرصت را غنیمت دانسته و یک نفر و یا یک گروه کوچک را همراه با پاسخ تبریکات رهبران کشورهای دیگر به پایتخت ها اعزام نماید. پاسخ تبریک ایشان می تواند کلی و مثبت باشد، اما در زمان تقدیم نامه ایشان، نمایندگان رئیس جمهور منتخب ایران با رهبران دیگر کشورها می توانند صحبت کنند. از واقعیت های جامعه ایران سخن گویند و از همین حالا برای همکاری بیشتر و کاهش تحریم ها مذاکره کنند. فکر نمی کنم چنین فرصتی در گذشته تاکنون ما داشته باشیم، در آینده را خدا می داند.

 چشم انداز سیاست خارجی ایران در دوره آقای روحانی را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا آقای روحانی همان سیاست خارجی اقای هاشمی و خاتمی را دنبال می کند؟ چه رویکردهای متفاوتی باید در نظر گرفته شود؟

به نظر من ظرفیت های بسیاری در سیاست خارجی نهفته است که می تواند در دوره ایشان شکوفا شود. اگر بخواهم مسائل سیاست خارجی ایران را دسته بندی کنم، به لحاظ اولویت، فهرست زیر تشکیل خواهد شد

1- منطقه گرایی و مسئله امنیت دسته جمعی خلیج فارس

2- روابط ایران و آمریکا و مسئله تحریم ها

3- سیاستگذاری انرژی و مسئله قیمت نفت خام

4- رژیم حقوقی دریای خزر و مسئله روابط با جمهوری آذربایجان

5- روابط با افغانستان و مسئله آب هیرمند

اما باز هم می گویم که توپ گلف ما در لوله ایست که نمی تواند بیرون از الزامات خودش حرکت کند. سیاست خارجی آقای روحانی اگر سریعتر عمل کند و حتی منتظر تحویل دولت نماند، همچنین از نیروهای کارآمد وزارت خارجه استفاده کند، و سوم دیپلماسی عمومی را جدی بگیرد، به نظر من می تواند از دوره های آقای هاشمی و آقای خاتمی موثرتر عمل نماید. رویکرد متفاوت آقای روحانی می تواند استفاده بهینه از دو نیروی اجتماعی در جوامع دیگر باشد که تا امروز نسبتا مغفول مانده است: اول قانونگذاران در کشورهای دیگر خصوصا کنگره آمریکا، دوم رسانه ها و سازندگان محتوای رسانه ها یعنی دانشگاهیان و کارشناسان.

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/16

انتشار اولیه: شنبه 8 تیر 1392/ باز انتشار: سه شنبه 11 تیر 1392

کلید واژه ها: سیاست خارجی ایران آمریکا حسن روحاني دكتر عباس ملكي


نظر شما :