یک مجله آمریکایی در گزارشی به بررسی روش هایی که جاسوسی مجازی منجر به ویرانگری واقعی می شود پرداخت.
به گزارش اشراف ، مجله «فارن افرز» که توسط اندیشکده تأثیرگذار و پرنفوذ آمریکایی «شورای روابط خارجی» منشتر می شود طی گزارشی نوشت: ایالات متحده با تهدیدهای بی سابقه ای در فضای سایبر روبه رو است. اما واشنگتن در تلاش های خود برای کاهش آنها، یکی از بهترین ابزارهایش، یعنی تحریم های اقتصادی، را نادیده گرفته است. دولت اوباما باید بدون درنگ، هم برای بازداشتن کشورهای خارجی، و هم عوامل غیر دولتی که سیستم های کامپیوتری آمریکایی را هک می کنند، شروع به استفاده از تحریم ها نماید.
*سایبر برای هر شخص یا گروهی که با آن به تعامل می پردازد به شکلی متفاوت نمود می یابد
این جهان، که توسط مهندسین خلق شده و همه از آن استفاده می کنند، برای هر شخص یا گروهی که با آن به تعامل می پردازد به شکلی متفاوت نمود می یابد. فضای سایبری برای ارتش امریکا، یک حوزه جنگ و مبارزه است؛ برای یک دانشجو، مکانی است برای تعامل با دیگر همسالانش؛ و برای یک شرکت تجاری، مکانی است برای کسب درآمد، و این فهرست به همین ترتیب ادامه می یابد.
*جاسوسی دیجیتال در دنیای امنیت سایبری موضوعی جنجالی و مهم است
بحث و گفتگو در مورد یک موضوع مرتبط، یعنی امنیت سایبری، نیز همین ویژگی ها را داراست. چگونگی دستیابی به امنیت، یا حتی تعریف آن، نیز به مشترکان و کاربران بستگی دارد. جاسوسی دیجیتال، برای اکثر افراد در دنیای امنیت سایبری، یک موضوع جنجالی و مهم است. آیتم های خبری اندکی چنین جنبش و پویایی نظیر گزارشی که در ماه فوریه توسط شرکت من، ماندیانت، در مورد واحد 61398 منتشر شد، در این دنیای مجازی ایجاد کرده اند. این گزارش تاریخچه هفت ساله جاسوسی های دیجیتال توسط واحد 61398 علیه حداقل 141 شرکت غربی را افشا کرد. ماندیانت، جاسوسی های سایبری چینی را ردیابی کرد و به یک ساختمان اداری 12 طبقه در خارج از شانگهای رسید.
* امکان تبدیل جاسوسی به ویرانگری موضوعی است که اغلب نادیده گرفته می شود
مسلماً هر نوع اقدام به جاسوسی، موضوعی جدی و مهم است، اما برخی از افراد تفاوت جاسوسی در جهان سایبری را با جاسوسی در جهان فیزیکی درک نمی کنند. عده اندکی به این موضوع واقف هستند که همان ابزارهای لازم برای انجام جاسوسی های دیجیتال، می تواند به متجاوزان اجازه دهد که یک گام به جلو برداشته و ویرانگری های دیجیتال نیز به بار آورند. زمانی که دشمن به یک سیستم کامپیوتری نفوذ می کند، میزان خسارتی که وارد می کند یا نمی کند، کاملاً به قصد و نیت خودش بستگی دارد. این که چنین اقداماتی را باید جنگ تلقی کرد یا خیر بیشتر یک تصمیم گیری سیاسی است، اما امکان تبدیل جاسوسی به ویرانگری موضوعی است که اغلب نادیده گرفته می شود.
*جاسوسی سایبری با جنگ سایبری بسیار تفاوت دارد
منتقدان در اظهار این که جاسوسی تنها یک مرحله پایین تر از یک حمله دیجیتال تمام عیار (که می تواند اقدام به جنگ تفسیر شود) می باشد، درنگ نمی کنند. به عنوان مثال، «بروس اشنایر» ، به گزارش های فعالیت های سایبری چین چنین پاسخ داد: «این یک جنگ سایبری نیست. این در واقع هیچ نوع جنگی نیست. این جاسوسی است، و درک تفاوت آن با جنگ مهم است. گذاشتن نام جنگ بر روی آن، تنها به ترس های ما دامن زده و هیزمی برای آتش تسلیحات جنگ سایبری می شود».
*سه حوزه فعالیت های سایبری
درک عمومی از دفاع، جاسوسی و جنگ دیجیتال باید بهبود یابد. افرادی با پیشینه نظامی، از سه اصطلاح جهت تشریح فعالیت های سایبری استفاده می کنند: دفاع از شبکه های کامپیوتری (CND) ، سوء استفاده و استخراج از شبکه های کامپیوتری (CNE)، و حمله به شبکه های کامپیوتری (CNA). CND که وظیفه محافظت از اطلاعات دیجیتال در برابر هکرها را بر عهده دارد، میان همگان یک امر خوب تلقی می گردد. CNE و CNA مسئله سازتر هستند چون شامل انجام اقداماتی تهاجمی علیه یک هدف مشخص می باشند.
متخصصان غربی در حوزه امنیت، CNE را به عنوان جاسوسی دیجیتال، و CNA را به عنوان تغییر دادن، مختل کردن، یا تخریب سیستم های کامپیوتری، چه به صورت مجازی و چه به صورت فیزیکی، در نظر می گیرند. به عنوان نمونه هایی از CNE می توان به نفوذ به شبکه های کامپیوتری برای سرقت اسرار تجاری یا دیگر داده های حساس، کنترل بر تایپ کردن اشخاص و سرقت رمزهای عبور آن ها، یا ربودن اطلاعات هنگام وب گردی آن ها در اینترنت، اشاره کرد. تغییر رکوردها و سوابق پایگاه داده یا حذف کردن داده ها نمونه ای از CNA مجازی بوده و استفاده از کامپیوترها برای خسارت زدن یا ویران کردن تجهیزات یا وارد کردن صدمات دیگر در جهان واقعی، نمونه هایی از CNA فیزیکی می باشد.
* «استاکس نت»؛ تنها جنگ سایبری
اصطلاح «جنگ سایبری» معمولاً به استفاده از یک سلاح دیجیتال برای وارد کردن صدمات فیزیکی اطلاق می گردد. تا کنون، تنها نمونه از این مورد که مورد پذیرش عمومی قرار گرفته، حمله استاکس نت علیه تأسیسات هسته ای ایران بوده است. برخی افراد اصطلاح «جنگ سایبری» را بسیار آزادانه و بی قید و بند مورد استفاده قرار می دهند، یا بسیاری از انواع اقدامات دیجیتال را تا زمانی که به عملیات نظامی جهان واقعی مرتبط باشند، جنگ سایبری می پندارند. همانند زمانی که هکرهای روسی، وب سایت های گرجستان را در طول جنگ سال 2008 میان دو کشور تخریب نمودند.
*دشمنی که قادر به جاسوسی باشد، قادر به خسارت زدن هم هست
دشمنی که قادر به جاسوسی باشد، قادر به خسارت زدن هم هست، و این تنها به قصد و نیتش بستگی دارد. در نتیجه، بسته به هدفی که مورد حمله قرار می گیرد، جاسوسی سایبری می تواند به سرعت به یک جنگ سایبری مبدل شود، جنگی که در آن از تسلیحات دیجیتال برای اعمال خسارات فیزیکی استفاده می گردد.
* آیا متجاوز تصمیم می گیرد جاسوسی کند، یا دست به تخریب و ویرانگری بزند؟
این الگوی حمله را در نظر بگیرید. متجاوز در ابتدا اقدام به شناسایی هدف مورد نظر کرده تا نقاط ضعف آن را بررسی کرده و راه هایی برای سرقت یا دستکاری داده ها بیابد. سپس، محتویات و مطالبی که به شکل سلاح درآمده اند (مثلاً سندی با کدهای مخرب و ویروسی، یا لینکی به یک وب سایت مخرب) را از طریق یک پیام ایمیل ارسال می نماید. گیرنده ایمیل پیوست های آن را باز کرده یا روی لینک کلیک می کند، و این کار موجب می شود که کامپیوتر وی تبدیل به قربانی متجاوز گردد. متجاوز اکنون می تواند کامپیوتر قربانی را کنترل کرده و آزادانه اهداف خود را دنبال نماید.
این همان لحظه کلیدی است: آیا متجاوز تصمیم می گیرد جاسوسی کند، یا دست به تخریب و ویرانگری بزند؟ در اکثر موارد، پاسخ همواره جاسوسی کردن بوده است. متجاوزان معمولاً بیشترین استفاده را از دسترسی به هدف و سرقت بی سر و صدای داده ها می برند. این مورد هم در خصوص جرائم سایبری با انگیزه های مالی و هم جاسوسی دیجیتال صدق می کند. پنهانی بودن و مداوم بودن این نوع جاسوسی هاست که ارزش دارد. سارقان دیجیتال حرفه ای نمی خواهند با تخریب داده ها یا ایجاد آثار فیزیکی، حضور خود را اعلام نمایند.
* هکتیویست ها چه کسانی هستند؟
تعداد اندکی از موارد، که معمولاً توسط افرادی موسوم به هکتیویست ها انجام می شوند، شامل تخریب داده ها نیز هستند. اکثر ناظران چنین اقداماتی را همانند خرابکاری می دانند. متجاوز می خواهد قربانی را آشفته و خجالت زده کند، بنابراین به هدف مذکور نفوذ کرده، داده ها را به سرقت می برد، با نابود کردن فایل های کلیدی کامپیوترهای آن را از کار می اندازد، و سپس اخبار پیروزی ها و دستاوردهای خود را روی اینترنت منتشر می سازد. این مدل بسیار با دنیای CNE و CNA متفاوت است.
* برخی افراد خارج از جوامع هکتیویست ها نیز به دنبال تخریب و ویرانگری هستند
متأسفانه، سه پرونده اخیر نشان می دهند که برخی افراد خارج از جوامع هکتیویست ها نیز به دنبال تخریب و ویرانگری هستند. در ماه اوت سال 2012، شرکت نفت دولتی عربستان سعودی، که با نام شرکت آرامکو عربستان نیز مشهور است، از یک تخریب دیجیتال آسیب دید. به گفته «عبدالله السعدان» ، یکی از معاونین شرکت، متجاوزین خارجی فایل هایی کلیدی را از بیش از 30.000 کامپیوتر پاک کردند. سرلشکر «منصور الترکی»، سخنگوی وزارت کشور عربستان، اظهار داشت که «این حمله نتوانست به هدف نهایی خود، که متوقف ساختن جریان نفت عربستان بود، دست پیدا کند.» چند سال بعد، راس گاز، شرکتی با سهام مشترک متعلق به پترولیوم قطر و اکسون موبیل، و یکی از بزرگ ترین تأمین کنندگان گاز طبیعی مایع، گزارش داد که از یک حمله مشابه آسیب دیده است.
در تازه ترین مورد که در ماه مارس گذشته به وقوع پیوست، حملات مخرب دیجیتالی بیش از 48 هزار کامپیوتر را در کره جنوبی تحت تأثیر قرار داد. سه ایستگاه تلویزیونی و سه بانک گزارش دادند که فایل های حیاتی سیستم ها توسط نرم افزارهای مخرب مورد حمله قرار گرفته اند و آثار این حملات، مشابه صدمات وارده به شرکت آرامکو عربستان و راس گاز بوده است. مقامات کره جنوبی این حملات را به کره شمالی نسبت دادند.
*تفاوت حملات دیجیتالی در چیست؟
مهم است که در این زمینه، میان حملات دیجیتال که به طور موقت شبکه ها را مختل کرده، و حملاتی که داده ها را پاک می کنند، تمایز قائل شویم. نوع اول حملات با عنوان DDoS یا حملات «حمله توزیع شده محروم سازی از سرویس» (Distributed Denial of Service) شناخته می شود. در این روش متجاوزان، کامپیوترهای هدف را با ترافیک شبکه ای جعلی، غرق کرده و توانایی قربانی برای ارتباط با اینترنت و همچنین توانایی سایرین برای بازدید از شبکه های مورد حمله را کاهش می دهند. خسارت های ناشی از چنین حملاتی به محض این که متجاوز حمله را متوقف سازد، یا یک شرکت امنیتی به کمک قربانی بیاید، پایان می یابد. این نوع حمله روشی از حمله محروم سازی از سرویس (Denial of Service attack) (یا به اختصار DoS) است که در آن حمله کننده با تعداد زیادی از کامپیوترها و شبکه هایی که در اختیار دارد، حمله را صورت می دهد. در این روش تمام رایانه ها یکی از روش های حمله را که در ذیل ذکر شده اند را همزمان با هم انجام می دهند که ممکن است در برخی موارد خسارات جبران ناپذیری را به بار آورد.
*حملات پاک کردن داده ها، مخرب تر هستند
حملات پاک کردن داده ها، مخرب تر هستند. هنگامی که یک متجاوز داده ها را نابود می سازد، به طور کلی مطالب را از هارد درایو هدف پاک می کند. اگر هیچ کپی دیگری از داده ها وجود نداشته باشد، آن ها برای همیشه از دست می روند. اگر سیستم آسیب دیده، یک عملیات تجاری بسیار مهم را اجرا کند، آن عملیات تا وقتی که کامپیوتر بازسازی یا مرمت شود دچار اختلال خواهد شد. به عنوان مثال، متجاوزی که به محاسبات کنترل کننده یک دستگاه رزونانس مغناطیسی یا روباتی که قطعات خودرو را پرس می کند، حمله می نماید، می تواند به شکلی موثر تجارت و کسب وکار را متوقف سازد.
*در فضای سایبری، توانایی سرقت، معادل با توانایی نابودسازی است
در تمامی این سه پرونده (شرکت آرامکو عربستان، راس گاز، و کره جنوبی) ، متجاوزین احتمالاً به شکلی یکسان عمل کردند. متهاجمان احتمالاً خیلی راحت می توانستند تصمیم بگیرند که روزها، هفته ها، یا ماه ها به جاسوسی از این شرکت ها بپردازند. اگر بازرسان موفق می شدند متجاوزان را شناسایی کرده و متهاجمان را بیرون کنند، برخی مفسران ادعا می کردند که این حمله هم یک مورد دیگر از جاسوسی های بی ضرر بوده است. هر چه باشد، متجاوزان هنگامی که آزادانه در شبکه های قربانی پرسه می زدند، نگاهی هم به داده ها انداخته اند. با این حال، حقیقت این است که در فضای سایبری، توانایی سرقت، معادل با توانایی نابودسازی است. هر نمونه ای از بهره برداری از شبکه های کامپیوتری، یک پرونده بالقوه از حمله به شبکه های کامپیوتری است.
* راهکارهای که باید برای مقابله با جاسوسان سایبری اتخاذ کرد
پرداختن به این مسئله نیازمند در نظر گرفتن چند مرحله است. اول اینکه سیاست گذاران باید نگرش های بی قید و آسانگیرانه خود نسبت به «جاسوسیِ صِرف» را به شکلی مناسب بازبینی کنند. درست است، برخی از متجاوزان احتمالاً اعمال خود را به جاسوسی محدود کرده و تصمیم می گیرند خسارتی وارد نکنند؛ اما همه چنین لطفی نخواهند کرد. دوم این که، سازمان هایی که هدف حمله قرار می گیرند باید بدانند که متجاوزان به طور معمول به شبکه های آن ها نفوذ می کنند. هر کسی که یک شبکه را راه اندازی می کند، باید یک ذهنیت شکارچی وار را هم در خود ایجاد کند، و سعی کند عملیاتی انجام دهد که متجاوزین را پیش از این که تصمیم بگیرند داده ها را سرقت کرده یا نابود نمایند، ردیابی و شناسایی کند. سوم این که، سازمان ها باید با همنوعان خود، شرکت های تأمین کننده موارد ایمنی که قابل اعتماد و درستکار هستند، و نهادهای دولتی همکاری کنند تا اطلاعات مربوط به تهدیدها را به قالب هایی استاندارد شده و دستگاه خوان نظیر قالب OpenIOC از ماندیانت، یا بیان ساختار یافته اطلاعات تهدیدی از MITRE تغییر دهند.
هنگامی که یک سازمان از تهدیدها آگاه شود، می تواند از شرکتی نظیر ماندیانت بخواهد که به جستجوی متجاوزان پرداخته و پس از یافتن آن ها، بیرونشان کند. ماندیانت از ترکیبی از ابزارها و اطلاعات برای ارزیابی مدارک و شواهد به دست آمده از شبکه ها، کامپیوترها و برنامه های کاربردی استفاده می کند تا تهدیدهای نهان را کشف کرده و به قربانیان کمک کند که شبکه خود را به یک وضعیت قابل اعتماد بازگردانند.
*باید با جاسوسان سایبری مقابله جدی کرد
سازمان ها زمانی که بتوانند متجاوزین را سریعاً در شبکه های خود شناسایی کرده و پیش از این که دشمن مأموریت خود را (هر چه که هست) تکمیل نماید، او را از بین ببرند، پیروز خواهند بود. دیگر بیش از نمی توانیم پشت این طرز فکر که فعالیت های متجاوزانه را می توان تحمل کرد چون هدفشان صرفاً جاسوسی است، پنهان شویم.
نظر شما :