کسانی که به دنبال تجزیه سوریه هستند

۲۷ اسفند ۱۳۹۱ | ۱۲:۴۸ کد : ۱۹۱۴۰۶۱ سرخط اخبار

به گزارش خبرگزاری فارس، مجله شورای روابط خارجی آمریکا در مصاحبه با «مونا یعقوبیان» تحلیلگر ارشد مرکز استیمسن به بررسی چشم انداز تحولات بحران سوریه پرداخته است.

بر اساس این گزارش، با تقریباً دو ساله شدن بحران سوریه، جهان در مارس 2013 نگران وسعت یافتن خشونت های قومی در محدوده ای بزرگ تر از مرزهای سوریه است و قتل 40 سرباز سوری به دست افرادی در خاک عراق به این نگرانی ها دامن زده است.

مونا یعقوبیان کارشناس خاورمیانه می گوید دولت اوباما روزبه روز بیشتر وارد درگیری می شود؛ چنان که اخیراً قول داد میلیون ها دلار کمک غیرنظامی به مخالفان سوریه ارسال کند. اما کاخ سفید همچنان نگران عواقب احتمالی تسلیح ناخواسته شورشیان است. اگر درگیری ها ادامه پیدا کند، سوریه ممکن است نهایتاً به مناطق قومی تجزیه شود.

یعقوبیان می پرسد: «آیا ما در سوریه شاهد آغاز چیزی شبیه تجزیه عثمانی پس از سقوط هستیم؟ یا حتی شاید در شرق؟»

در زیر سوالات و پاسخ های وی را می خوانید:

ناآرامی سوریه تقریباً دو ساله است و الان بیشتر از یک سال پیش، پایانش همچنان مبهم و نامشخص است. برآورد شما چیست؟

این ناآرامی بیشتر تبدیل به یک جنگ داخلی قومی شده، که عواقب انسانی زیادی دارد. مجموع کشته شدگان بیش از 70000 تخمین زده می شود، در حالی که تعداد پناهندگان و آوارگان جنگ که سازمان ملل ثبت کرده، به 1 میلیون نفر می رسد. وضعیت انسانی داخل سوریه نیز به همین اندازه غم انگیز است، جایی که تعداد زیادی از مردم در داخل کشور مهاجرت کرده اند و از این قبیل موارد بسیار است.

این درحالیست که ما پایانی بر درگیری های زمینی نیز نمی بینیم. در واقع علائم نگران کننده ای هست از این که درگیری ها اکنون به عراق هم کشیده می شود. مطمئناً نگرانی هایی هم درباره لبنان وجود دارد. بنابراین متأسفانه باید بگویم مسیر فعلی درگیری، تداوم خشونت است.

جان کری، وزیر خارجه آمریکا اخیراً قول کمک غیرنظامی به شورشیان داده است؛ کمک هایی که اساساً شامل غذا و دارو می شود. اما برخی معارضان سوری این اقدام را ناکافی تلقی می کنند. آمریکا باید چه کند؟

قابل درک است که آمریکا با بدتر شدن اوضاع سوریه اقدامات خود را گسترش دهد. افرادی هستند که درباره «مرگ سوریه» سخن می گویند؛ درباره تجزیه این کشور. در میان افراد پایبند به اصول انسانی نگرانی فزاینده ای نسبت به اتفاقات سوریه در جریان است. بنابراین دولت اوباما به طور فزاینده ای احساس می کند مجبور است کاری کند. اما در همین حال کاخ سفید در چنگ نگرانی های عمیق و ریشه داری گرفتار است؛ نگرانی از خطرات تسلیح شورشیان و عواقب احتمالی ناخواسته آن. اظهارات کری مبنی بر کمک های غیرنظامی 60 میلیون دلاری به مخالفان سوریه در حالی بود که آمریکا می خواست حداقل تا حدودی سهم خود را در همه این وقایع بیشتر کند.

اما این موضوع نشان از بی میلی به درگیری مستقیم نظامی با مسلح کردن شورشیان دارد.

ایران و روسیه به تجهیز نظام سوریه ادامه می دهند، اما وقتی سال گذشته با هم صحبت کردیم، شما فکر می کردید مسکو ممکن است کنار بکشد. چرا روس ها اینقدر مصرانه حامی اسد هستند؟

من مطمئناً اشتباه می کردم. از دیدگاه من، به نظر می رسید منافع روسیه با تلاش برای حمایت از نظام سوریه، در زمانی که این کشور حتی در همان زمان به سمت جنگ داخلی کشیده می شد، بهتر حفظ می شود. من متخصص روسیه نیستم، اما الان به نظر واضح می رسد که همان طور که شما اشاره کردید ما آن طور که امیدوار بودیم شاهد قطع حمایت از نظام اسد نبودیم.

البته احساس من این است که سیاست ولادیمیر پوتین در سوریه جاری است. سیاست گذاری های او با الزاماتی همراه است که با امنیت داخلی و اصل عدم دخالت در امور دولت های دیگر سر و کار دارد. من رک و راست فکر می کنم که او براندازی رژیم های سابق عرب را از جهان عرب با نگرانی زیاد دنبال می کند. به این دلیل من فکر می کنم ما شاهد تداوم حمایت مسکو از اسد خواهیم بود.

با این وجود مهم است اشاره کنیم که اظهارنظرهای متعددی از سوی مقامات ارشد روسیه از جمله خود پوتین، ارائه می شود که تمایل دارند فاصله ای حداقل ظاهری میان خود و دمشق ایجاد کنند. آنها به فراوانی از لزوم مذاکرات سازش و همکاری های بیشتر بین المللی برای یافتن راه حل بحران صحبت می کنند. بنا بر این، نوع حمایت روسیه از نوع حمایت حداکثری کشوری مثل ایران نیست. اما شکی نیست که روس ها وارد راهی نشدند که ما امیدوار بودیم. من هنوز ادعا می کنم اگر این اتفاق زودتر می افتاد تفاوت های بیشتری پیدا می کرد.

در حال حاضر ایرانی ها بزرگ ترین حامی دولت سوریه هستند؟

آنها متحد شماره یک اسد هستند. قبل از هرچیز ما شاهد افزایش عمق حمایت، و البته افزایش نفوذ آنها هستیم. آدم حس می کند که نظام اسد، تهران و حزب الله حالا با هم زنجیره ای از تعهد متقابل به وجود آورده اند تا این مسئله را به پایان نزدیک کنند.

البته اکثریت ایرانی ها شیعه هستند، مثل حزب الله در لبنان، و علوی های سوریه هم شیعه اند. و عربستان سعودی که ملتی سنی مذهب است روی هم رفته از شورشیان حمایت می کند که سنی هستند. آیا شما این را یک جنگ قومی می دانید؟ من قطعاً این وضعیت را یک درگیری قومی در حال رشد می دانم. درگیری که طنین آن در تمام منطقه شنیده خواهد شد. عمق دشمنی های قومی داخل سوریه شدیداً نگران کننده است. ما شاهد جامعه ای با قرن ها قدمت هستیم که این فشارها آن را از هم می پاشد. پس از پایان درگیری ها بازسازی اثرات تخریبی به بارآمده دشوار خواهد بود.

البته اقلیت های دیگری هم در سوریه وجود دارند، مثل مسیحیان، علویان، و ... . همه آنها نگران هستند، این طور نیست؟

به نظر می رسد همین طور است. هراس گروه های اقلیت، خصوصاً مسیحیان و علویان، با قومی تر شدن درگیری ها و ظهور گروه های افراطی بیشتر مثل گروه جهادی سنی به نام جبهه النصره، که بسیاری عقیده دارند با القاعده ارتباط دارد، افزایش یافته است.

روستاهای مسیحی شمال سوریه و جاهای دیگر در حال تجهیز تسلیحاتی هستند، شاید هم دولت آن ها را تسلیح می کند. احتمالاً این اقلیت ها به بازگردانی رژیم علاقمندترند، چرا که با بروز جنگ داخلی بیش از پیش نگران جایگاهشان در سوریه پس از سقوط اسد هستند.

وقتی عرب ها و اسرائیلی ها درگیر جنگ بودند، قدرت های بزرگ یعنی آمریکا و سوریه همکاری کردند و سعی کردند به آتش بس برسند. آیا این درگیری در حال حاضر نتیجه نفوذ اندک مسکو و واشنگتن است؟

همین طور که درگیری ادامه پیدا می کند، پیچیدگی های موضوع هم بیشتر می شود؛ به نحوی که دیگر قدرت های بزرگ نمی توانند وضع را بهتر کنند. اکنون نیروی محرکی داخل سوریه آزاد شده است که شدت و تکانه خود را دارد. همچنان که شاهد افزایش خشونت های قومی هستیم، و می بینیم جوامع مختلف سوری چطور بیش از پیش به انزوا کشیده می شوند، اما تا حدودی تمایل به جدا کردن فیزیکی جوامع قومی مختلف در سوریه وجود دارد، که اثبات مستند آن مشکل است. اقلیت های مختلف وقتی به سر جای خود باز می گردند که احساس امنیت کنند.

مردم از خود می پرسند؛ آیا ما شاهد تکرار دوره بعد از عثمانی در سوریه هستیم؟ و شاید در مشرق؟ این امر اشاراتی تاریخی را به ذهن می آورد.

به عبارت دیگر، ممکن است سوریه به دولت شهرهای متعدد تجزیه شود؟

من لزوماً تجزیه کشور به دولت شهرهای رسمی را پیش بینی نمی کنم، اما شما پتانسیل موجود را برای ایجاد مناطق مجزایی که سرشتی تاریخی دارند و عمدتاً بر اساس مکتبی فکری تعریف می شوند، می بینید. مثلاً سرزمین آبا و اجدادی علویان را در کوهستان های غرب سوریه و در طول ساحل در نظر بگیرید. به عنوان مثال طرطوس، شهری در جنوب، خشونت های بسیاری را تحمل کرده است. طرطوس پر است از علویانی که تقاضای پناهندگی کرده اند. سپس سرزمین های مرکزی سوریه را در نظر بگیرید که عمدتاً سنی است. کردها هم در شمال شرقی سوریه هستند. کردها از مدتها پیش درباره تأسیس کشور کردستان صحبت می کنند. اقلیت های حتی کوچکتر را هم در نظر بگیرید. بنابراین اگر یک نقشه قدیمی عثمانی را بردارید و نگاه کنید چگونه این گروه های مختلف قومی و مذهبی تجزیه شدند. این کار می تواند قرینه ای به شما بدهد از این که سوریه به کجا می رود. البته من امیدوارم که چنین اتفاقی نیفتد.

تمایل اسد به مقاومت و باقی ماندن در قدرت شما را متعجب کرده است؟

بله. من همچنان باور دارم که در نهایت او از این مخمصه نجات نخواهد یافت، اما من از انعطاف پذیری او در شگفتم. او رهبر یک دولت است که به این مسائل پیش آمده به چشم یک درگیری ضروری برای تداوم بقای خود نگاه می کند. من عقیده دارم دیدگاه او به مسائل از همان آغاز همین بوده است، بنابراین هر کاری از او بر می آید تا بر سر قدرت بماند. البته من فکر نمی کنم موفق شود، اما متأسفانه گونه ای از نظام ممکن است قدرت خود را فرضاً در دمشق یا شاید در کرانه ساحل، برای مدتی حفظ کند.

کلید واژه ها: سوریه قومی تجزیه نگرانی روسیه اقلیت شورشیان قدرت آمریکا خشونت سنی درگیری ها


نظر شما :