عبور غیرممکن از محمد مرسی

چرا واشنگتن اخوان را پذیرفت؟

۰۴ فروردین ۱۳۹۲ | ۱۶:۲۷ کد : ۱۹۱۴۰۴۸ ترجمه برگزیده خاورمیانه
مواضع مصر بر سر قضایای دیگر منطقه‌ای مثل سوریه، ایران، ترکیه، قطر و حوزه عربی خلیج فارس چندان تفاوتی با خط واشنگتن – چه سلبی چه ایجابی – در قبال این پرونده‌ها ندارد. این بدان معنا است که چندان تفاوت فاحشی میان نظام مبارک با نظام فعلی در سیاست خارجی و منطقه‌ای وجود ندارد.
چرا واشنگتن اخوان را پذیرفت؟

دیپلماسی ایرانی: امریکا، اخوان، جبهه آزادیبخش و نقش ارتش در مرحله پیش رو، موضوعات پرمناقشه پر آب و تابی است که اکنون در جریان است و امریکا در بطن آن قرار دارد، امریکایی که به نظر می رسد با اخوانی ها برای در اختیار گرفتن قدرت منطقه ای به توافق رسیده است، در حالی که هم زمان واشنگتن همچنان از دیگر قدرت ها و جریانی های سیاسی مصر نیز حمایت می کند.

در این میان اخوانی ها قضایای ملی ای که همه بر آن پافشاری داشتند را رها کردند و به اهداف انقلاب به مصلحت تنها یک هدف پشت کردند، آن هم چیزی نیست جز تصاحب نهادهای دولتی که مخالفان به شدت با آن مخالفت می کنند، به گفته آنها نتیجه چنین رفتاری بازگشت استبداد سیاسی با غلاف اخوانی است.

جبهه آزادیبخش با زمانه خود رقابت می کند تا بتواند در داخل و خارج پیشرفتی به دست آورد شاید که بتواند دولتی را به جای دولت اخوانی فعلی بر سر کار آورد. و در سایه این مناقشه ها صحبت از نقش ارتش و تقسیم بندی های روشن پیرامون آن است که بسیار امیدوار است که بتواند مجددا به اداره سیاسی کشور باز گردد در حالی که به شدت از این بازگشت واهمه دارد، این در هر حالتی است که فرایند سیاسی کشور بار دیگر به مربع اول خود بازگشته است. این تمام چیزی است که این روزها در میان نخبگان و افکار عمومی سیاسی مصر می گذرد.

بی شک سفر اخیر جان کری، وزیر امور خارجه امریکا به قاهره تا اندازه بسیاری به شدت تنش ها و جدل های سیاسی افزوده است. این برداشت را از اظهار نظرهای مقام ها و جریان های مختلف سیاسی در دیدارهای رسمی می توان گرفت، وی اخیرا صحبت از ضرورت توافق میان دولت با معارضه برای حضور در انتخابات پارلمانی پیش رو زده است. از این جا بود که اعتراض ها به سفر کری به مصر آغاز شد و صحبت از دخالت یا عدم دخالت امریکا در امور داخلی مصر به میان آمد.

بر سر حمایت ایالات متحده از اخوان تردیدهای بسیاری وجود دارد، اگر چنین دیدگاهی واقعی باشد، آن گاه امریکا از اخوان انتظار خواهد داشت تا با آن برای تحقق استراتژی اش در منطقه همکاری کند. استراتژی ای که بیش از همه بر حفظ امنیت اسرائیل تمرکز دارد، خواهان تامین امنیت انتقال نفت و تامین امنیت عبور و مرور کشتیرانی در کانال سوئز است، علاوه بر آن پرونده هایی که برای همه روشن است، مبارزه با تروریسم و همراهی با غرب برای ناکام گذاشتن ایران در پرونده هسته ای اش و یافتن راه حلی امریکایی برای پرونده های سوریه، حزب الله و مقاومت فلسطینی.

عملا دکتر محمد مرسی موفق شد از طریق عقبه اخوانی اش میان حماس با دولت راست گرای اسرائیل برای عقد توافق امنیتی برای آرام کردن غزه با تضمین های مصری و امریکایی وساطت کند. در عین حال مواضع مصر بر سر قضایای دیگر منطقه ای مثل سوریه، ایران، ترکیه، قطر و حوزه عربی خلیج فارس چندان تفاوتی با خط واشنگتن – چه سلبی چه ایجابی – در قبال این پرونده ها ندارد. این بدان معنا است که چندان تفاوت فاحشی میان نظام مبارک با نظام حالی در سیاست خارجی و منطقه ای وجود ندارد.

از سوی دیگر به قدرت رسیدن اخوان در هرم قدرت به معنای قدرت گرفتن دیگر احزاب اسلامی ای است که می خواهند در فضای سیاسی مصر صاحب قدرت شوند. در سایه همین تحرکات جریان های تندروی سلفی و جهادی نیز وارد عرصه سیاسی مصر شدند. به عبارت دیگر اخوانی ها با رسیدن به قدرت این فضا را برای قدرت گرفتن دیگر جریان های اسلامی و تحقق آرزویشان برای تصاحب قدرت فراهم کردند. از همین جا بود که جمهوری اسلامی ایران به عنوان نمونه ای ایده آل برای این جریان ها مطرح شد. نمونه ای که از یک سو مبانی اسلامی بر آن حاکم است و از سوی دیگر مطابق با مفهوم مدرن دموکراسی است. یعنی همان مساله ای که باعث آغاز بهار عربی شد. در عین حال دقیقا از همین زاویه است که امریکا درصدد حمایت از حکومت اخوان بر آمده است. اما سوال اصلی این است: آیا این تعامل دو جانبه میان امریکا و اخوان برگرفته از واقعیتی پراگماتیک در عرصه سیاسی مصر است یا این که صرفا مصالح اخوانی این تعامل را به وجود آورده است؟ حقیقت این است که بعد از انتخابات مجلس و سپس ریاست جمهوری مصر امریکایی ها به این باور رسیدند که اخوانی ها برنده بلامنازع عرصه سیاسی مصر هستند که بیش از هر جریانی در این کشور نفوذ دارند. چه امریکا بخواهد از آنها حمایت کند چه نخواهد حمایت کند. اخوانی ها با قدرت مالی، سازمانی و مردمی ای که دارند در هر حالتی صاحب جایگاهی مهم و در خور توجه در مصر هستند. برای همین هر چه تلاش رسانه ای شود هیچ جریانی نمی تواند برای تخریب آن کاری از پیش ببرد. اگر چنین چیزی امکان پذیر بود، عمر سلیمان، معمار سازمان امنیت نوین مصر بیش از هر کسی توانایی انجام چنین چیزی را داشت. باید بپذیریم که رسیدن اخوانی ها به قدرت ماحصل یک تعامل واقعی اجتماعی بر اساس اصول دموکراتیک فعلی حاکم بر مصر است که اجتناب از آن امکان پذیر نیست.

منبع: الاهرام

تحریریه دیپلماسی ایرانی

انتشار اولیه: یکشنبه 27 اسفند 1391 / باز انتشار : یکشنبه 4 فروردین 1392

کلید واژه ها: مصر امریکا سیاسی مصر


نظر شما :