روزهای سخت برای خاندان آل سعود
اتحادی که ایران برهم خواهد زد
دیپلماسی ایرانی: روابط عربستان و امریکا دیگر آن رابطه دوستانه همیشگی نیست. البته مدت ها است که این روابط تیره شده است. روابط دو طرف زمانی از ماه عسل خود دور شد که ایالات متحده امریکا در دوران جورج بوش تصمیم به تغییر خاورمیانه گرفت و صحبت از خاورمیانه جدید زد. خاورمیانه ای که دیگر جایی برای کشورهای تمامیت خواه و استبدادی ای نظیر عربستان ندارد. اما در دوران باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا نیز روابط به سمت عادی شدن نرفت. کاملا روشن است که امریکا قصد دارد وابستگی خود را به عربستان – یعنی وابستگی نفتی به آن – بکاهد و در این زمینه نیز گام های موثری برداشته است. بر اساس آمارها طی حدود 10 سال گذشته وابستگی ایالات متحده امریکا به نفت عربستان از 20 درصد به 12 درصد کاهش یافته و پیش بینی می شود به کمک چاه های نفت تازه کشف شده در مناطق آریزونا و فلوریدای امریکا میزان وابستگی نفت امریکا به عربستان تا سال 2016 به 8 تا 6 درصد کاهش یابد. امریکایی ها امیدوارند تا سال 2020 دیگر وابستگی استراتژیکی به واردات نفت از عربستان نداشته باشند که در این میان عراق، کشوری که توسط امریکایی ها از نظام استبدادی صدام حسین رها شده است، نقشی مهم در این عدم وابستگی ایفا خواهد کرد.
روزنامه السفیر، چاپ لبنان در یادداشتی به قلم مصطفی اللباد به همین موضوع پرداخته و از زوایایی دیگر نیز به بحث کاهش قدرت روابط استراتژیک امریکا و عربستان اشاره می کند. لباد در این یادداشت می نویسد: به نظر می رسد در سیاست جدید باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا قطب های تازه منطقه ای نیز مد نظر قرار دارند، ایران، مصر، ترکیه، عربستان و اسرائیل افق سیاست های امریکا در چهار سال آینده را تشکیل می دهند.
وی در ادامه می نویسد: روابط استراتژیک امریکا و عربستان از دهه 70 میلادی سیر صعودی به خود گرفت. در جریان جنگ اکتبر 1973 که قیمت نفت جهشی خیره کننده داشت، دلارهای نفتی ای به عربستان سرازیر شدند که این کشور در تاریخش هم ندیده بود، این مساله باعث شد تا ریاض روابط خود را با واشنگتن بیش از پیش تقویت کند. نزدیکی این روابط استراتژیک تا آن جا پیش رفت که هنگامی که جنگ ایران و عراق، دو قدرت بزرگ نفتی جهان و همسایه عربسان آغاز شد به واسطه تزریق های نفتی عربستان در بازارهای جهان قیمت این محصول استراتژیک چندان افزایش نیافت به گونه ای که در طول این مدت قیمت هر بشکه نفت در حدود 10 دلار بود. به طور خلاصه باید گفت که سیاست نفتی ای که عربستان در بازارهای جهانی دنبال کرده که البته در هماهنگی کامل با ایالات متحده است، سبب شده تا از این کشور یک غول اقتصادی بزرگ نفتی در جهان ساخته شود که امکان جدایی از آن چندان آسان نیست. این در حالی است که حجم سرمایه گذاری های عربستان در امریکا نیز بالغ بر شش تریلیون دلار (هر تریلیون معادل یک هزار میلیارد) است. علاوه بر آن عربستان بزرگ ترین خریدار تسلیحات امریکا در خاورمیانه محسوب می شود. همگی این مسائل سبب شده است تا روابط امریکا و عربستان فراتر از یک رابطه ساده تجاری و اقتصادی باشد. به عبارت دیگر عربستان موفق شده است به کمک کارتل های نفتی و سرمایه گذاری های کلان خود در صنعت بانکداری و صنایع نظامی امریکا "لابی قدرتمند نفتی"ای ایجاد کند که به سادگی نمی توان از آن گسست. در این میان شخص بندر بن سلطان، شاهزاده پر نفوذ عربستانی نقشی به سزا در توسعه و تاثیرگذاری قدرت این لابی مهم در امریکا داشته است.
مصطفی اللباد در ادامه می نویسد: اما همه چیز زمانی تغییر کرد که حملات 11 سپتامبر رقم خورد و لابی پر نفوذ عربستان چنان ضربه خورد که ناچار شد به جای استفاده از دیپلماسی نفتی برای رسیدن به اهداف بزرگ تر و کلان تر که بیشتر حالت تهاجمی داشت در لاک دفاعی فرو برود و به حیثیت و اعتبار خود به عنوان کشوری که حامی تروریست نیست، بپردازد. با حمله امریکا به عراق در سال 2003 این روابط باز هم متشنج شد به گونه ای که تمامی سیاست های پیشگیرانه عربستان در دفاع از عراق ناکارامد از کار در آمد. در این زمان بحث خاورمیانه بزرگ مطرح شد که به صراحت صحبت از عربستان به عنوان یکی از قربانیان آن به میان می آمد. از این رو می توان گفت که اگر ایران و درگیری اعراب – اسرائیل در اولویت نخست اوباما در دوران اول ریاست جمهوری اش بودند، با ناتوانی ای که امریکا در مهار ایران دچار آن شده و با قدرت گرفتن روز افزون ایران در منطقه باید گفت همین مساله در دوره دوم باراک اوباما نیز همچنان ادامه خواهد یافت و این موضوع سبب می شود تا هم پیمانی امریکا – عربستان بیش از پیش تحت تاثیر این پرونده قرار بگیرد.
وی در پایان یادداشت خود می نویسد: عربستان در محیط جغرافیایی خود از همه جهت مورد تهدید قرار گرفته است. از دورترین نقطه شمالی مورد تهدید سوریه، هم پیمان ایران قرار دارد، از شمال شرقی با عراقی هم مرز است که از سال 2003 به بعد معادله سیاسی ای بر آن حاکم شده که هیچ کدام از منافع عربستان را تامین نمی کند بلکه بر عکس کاملا در راستای اهداف ایران در حال حرکت است، از شرق به بحرین می رسد که تبدیل به صحنه رویارویی سیاسی ایران و عربستان شده است و از جنوب غربی با یمنی دست به گریبان است که در سال های اخیر شاهد درگیری های شدیدی میان الحوثی های مورد حمایت ایران با حکومت مورد حمایت عربستان بوده است. بدین ترتیب ریاض با معادله ای سخت دست به گریبان است که با دور شدن ایالات متحده امریکا از اتحاد خود با این کشور این معادله سخت تر و پیچیده تر نیز خواهد شد. آیا عربستان می تواند از این بازی طاقت فرسا برنده بیرون آید؟
نظر شما :