تاثیر روزانه تحریم ها بر فروش طلای سیاه
افزایش صادرات نفت موقتی است
دیپلماسی ایرانی : رویترز در تازه ترین برآورد خود از وضعیت صادرات نفتی ایران، از رشد صادرات نفت ایران در دسامبر سال ۲۰۱۲ به ۱.۴ میلیون بشکه نفت در روز خبر داده است.این رشد فاحش در حالی رخی داده که بدترین رکورد ایران از زمان به اجرا درآمدن تحریم های اتحادیه اروپا علیه ایران متعلق به ماه سپتامبر است که صادرات نفت ایران کمتر از ۹۰۰ هزار بشکه در روز بود. سوالی که مطرح می شود این است که دلایل اصلی این افزایش صادرات نفت چه بوده است.
برخی از کارشناسان بر این باورند آنچه که می توان در خصوص بالا رفتن میزان صادرات نفت ایران در طول این یک ماه گفت، این است که بازار نفت ایران از شک اولیه خارج شده و نکته مهم تر این است که دولتمردان طرح نفت در مقابل غذا را اجرا می کنند. در چنین شرایطی به هر میزانی که نفت صادر شود، برای غرب و امریکا مهم نیست. به معنای دیگر افزایش صادرات نفت ایران نکته مثبتی نیست، به دلیل آنکه در تحریم های جدید ایران اگر به هر کشوری نفت خود را بفروشد تنها می تواند از آن کشور کالا دریافت کند.
یکی دیگر از عوامل مهم در افزایش صادرات نفت ایران فروش آن با قیمت پایین تری بوده است، بدین معنا که ایران نفت خود را از قیمت اصلی بازار پایین تر عرضه کرده و در نتیجه از این طریق توانسته هم مشتری های خود را حفظ کرده و همچنین میزان صادرات خود را افزایش دهد.
آنچه که می توان در تحلیل نهایی این روند گفت این است که این بالا رفتن در ذات خود امر مثبتی نیست، چرا که اگر یک میلیون و چهارصد هزار بشکه را ضربدر 110 شود و سپس در سی ضرب کنید، نتیجه آن 4 میلیارد و ششصد میلیون دلار درامد ارزی ایران از صادرات نفت در ماه دسامبر بوده است. در حالیکه چنین اتفاقی در ایران نیفتاده و قیمت دلار از حدود 2600 تومان به 4000 تومان رسیده، به معنای دیگر در طول کمتر از دو ماه اخیر 50 درصد افزایش داشته است. بنابراین این گزارش رویترز بدین معناست که ایران توانسته نفت خود را صادر کند، اما آیا این نفت صادر شده به پول هم تبدیل شده یا خیر، بعید به نظر می رسد.
مهم این است که افزایش صادرات نفت و قیمت آن منجر به افزایش درآمد ارزی قابل تصرف ایران نشده است. در نتیجه به طور خلاصه می توان گفت که ایران تا اندازه ای توانسته راه هایی برای گریز از تحریم ها پیدا کند که به عنوان مثال مساله بیمه نفتکش های خود را حل کرده است و یا کشورهای سه گانه که ترکیه، هند و چین هستند را قانع کردند که صادرات نفت ایران را جذب کنند و این کشورها نیز امریکا را قانع کردند. تمامی این مسائل سبب شده تا ایران توانایی انعطاف بیشتری در صادرات نفت خود داشته باشد، اما اینکه بتواند آن را تبدیل به پول کند ممکن نیست.
نقش امریکا و غرب در بازار نفت
قیمت نفت در بازار جهانی ده دلار افزایش پیدا کرده است که این مساله نشان می دهد امریکا از ایران به عنوان وزنه ای تعادلی برای بازار جهانی استفاده می کند و نه به عنوان یک بازیگر اصلی در بازار نفت که این روند نشان دهنده سقوط بزرگ در جایگاه ایران است. این مساله نیز عمدتا ناشی از این است که ایران سال های سال تغییر جدی در صنعت نفت خود نداده است.
بنابراین ایران قدرت تولید نفت خود را از دست داده و این قدرت به یک و نیم درصد قدرت نفت جهان رسیده است. به معنای روشن تر ایران در روز یک میلیون و چهارصد هزار بشکه صادرات داشته که این میزان معادل یک و نیم درصد کل تولید نفت جهان است. این نفت حدود 35 درصد انرژی جهان را تشکیل می دهد. در حقیقت صادرات انرژی ایران معادل نیم درصد ارزش مصرف انرژی در دنیاست. یعنی ایران از یک بازیگر بزرگ درسال 1355 تبدیل به بازیگر حاشیه ای شده است.افزایش صادرات نفت ایران در زمستان به این دلیل بوده تا مقابل افزایش قمیت نفت خام را بگیرد. این در حالیست زمانی گفته می شد اگر نفت ایران تحریم شود، قیمت نفت به 200 یا 300 دلار خواهد رسید.
در توضیح این سیاست باید گفت، درماه دسامبر که غرب نیاز به کاهش و کنترل قیمت نفت دارد، اجازه داده تا صادرات ایران افزایش پیدا کند. اما در ماه ژانویه به بعد که چشم انداز بهار است و بازار مصرف نیز شروع به کاهش می کند و از انتخابات نیز عبور می کنند، صادارت ایران کم خواهد شد. پیچ افزایش و کاهش صادرات به جای اینکه در دست ایران باشد،در دست غربی ها و امریکاست. ضمن آنکه زمانی که امریکایی ها در تحریم ایران تلاش بی سابقه ای کردند، ایران نیز در مقابل به دنبال راه های گریز از این تحریم ها آن را خنثی کرده و در نتیجه ایران صادرات خود را افزایش داده است. اما ممکن است در این شرایط امریکا دوباره نیروهای خود را تجهیز کرده و به دلیل آنکه در دیپلماسی دست بالا را دارد و سهم قدرت دیپلماسی آنها حداقل دو برابر سهم قدرت اقتصادی آنها در دنیاست، موفق خواهند شد که پس از مدتی تمامی تدابیر ایران را در مورد افزایش صادرات خنثی کنند و در نهایت به همان گزارشی که رویترز گفته خواهیم رسید که صادرات ایران در ماه های آینده دوباره کاهش خواهد یافت.
مشتریان نفت ایران
آنچه که امروزه در صحنه اقتصادی چین و هند شاهد هستیم، این است که رشد اقتصادی هر دو کشور در حالت خطر قرار گرفته و به ویژه رشد صنعتی آنها رو به کاهش است. این کاهش بر تقاضای نفت آنها اثرگذار خواهد بود، بنابراین بزرگ ترین اتفاقی که برای ایران افتاده این است که ساختار صادرات نفت ایران بسیار آسیب پذیر شده، بدین معنا که نه تنها صادرات نفت ایران نصف شده، بلکه تعداد مشتریان نفت ما نیز یک چهارم شده است. در نتیجه میزان اتکا و وابستگی ایران به هر کدام از مشتریان بی نهایت افزایش پیدا کرده است. اگر در حال حاضر سه کشور تصمیم بگیرند که از ایران خرید نکنند، ایران بیش از پنچ یا شش کشور مشتری ثابت نخواهد داشت که شامل کره، ژاپن،ترکیه، چین و هند هستند. اگر هر کدام از این کشورها تصمیم بگیرند تا واردات نفت خود از ایران را قطع کنند، نقش موثری در کاهش صادرات نفت ایران ایفا خواهند کرد. اما واقعیت این است که این کشورها برای جایگزین کردن نفت ایران از نظر اقتصادی و یا بازار عرضه مشکلی نخواهند داشت، تنها مساله این است که باید بر مشکلات فنی غلبه کنند. در بحث نفت به ویژه در پالایش، مشکلات فنی و عوامل فنی است که قاعدتا باید بتوانند آن را حل کنند. کشورهایی که از نظر فنی وابستگی خود را به نفت ایران کم می کنند، به همان میزان درآینده دشوار خواهد بود که دوباره به نفت ایران بازگشته و نفت ایران را خریداری کنند. بنابراین به نظر می رسد تنها مساله انطباق مشخصات فنی نفتی خریداری شده با پالایشگاه های این کشورهاست، در غیر اینصورت به نظر نمی رسد که بازار نفت خیلی از این موضع تحت فشار قرار بگیرد.
دوره تازه تحریم نفت و زیان های آن
1. اولین زیان آن این است که ارز در بازار ایران نایاب شده، یعنی دولت نمی تواند التهاب بازار ارز را با کمک دلارهایی که کسب کرده، کم کند
2. نکته دیگر این است که قدرت انتخاب و اینکه از کدام مشتری خرید کند،کاهش پیدا خواهد کرد
3. برای اینکه ایران بتواند تورم داخلی را کم کرده و کالاهایی را از کشور دیگر وارد کند، مجبور است هر کالایی که این کشورها تولید و عرضه می کنند از جمله کالاهای مصرفی را وارد بازار کند
اگر درآمد نفتی کشور کاهش پیدا کند، عرضه کل نیز کاهش پیدا خواهد کرد.در نتیجه کاهش عرضه کل منجر به تورم می شود. اگر ایران بتواند مقابل این کاهش عرضه کل را بگیرد (یعنی به جای آنکه ماشین الات وارد کند، برنج وارد ایران می شود تا عرضه کل کنترل شود) در این شرایط به مصرف کنندگان و کارخانه داران ضربه وارد می شود و درجای دیگر به تولید کنندگان ضربه وارد می شود به دلیل آنکه کالایی همانند برنج وارد شده است.
در استدلالی گفته می شود در عین حال آنکه قیمت دلار افزایش پیدا کرده، اما با افزایش عرضه کالای مصرفی باعث می شود تا عرضه کل افزایش پیدا کرده و در نتیجه تورم کنترل شود. در حالیکه دولت خسارت ها را با این روش چندین برابر خواهد کرد. چنین روندی متاسفانه ناهنجاری را در حوزه اقتصاد تشدید خواهد کرد.
در این روند چینی ها، ترک ها و هندی ها مطابق منافع خود حداکثر سوء استفاده را این وضعیت می کنند،به دلیل آنکه این کشورها صاحب تکنولوژی هستند. از یک سو ایران دچار روزمرگی شده و کنترل ارزها را از دست داده است و نمی تواند با درآمد حاصل از فروش نفت خود، ماشین الات وارد کند و از سوی دیگر این کشورها نیز از وضعیت موجود حداکثر بهره برداری را می کنند تا بتوانند به مقاصد خود دست پیدا کنند./14
نظر شما :