انتخابات امریکا زیر ذره بین دیپلماسی ایرانی
چرا میت رامنی باخت؟
دیپلماسی ایرانی: آن چه که برای جمهوری خواهان از پیروزی باراک اوباما، دردناک بود،این است که سال 2012 کاملاً برای آنها قابل فتح بود.در انتخابات اروپایی ها در چند سال گذشته، مردم رهبرانی را که در بدترین بحران مالی، مسئولیت داشتند را بیرون کرده بودند.چه مقصر بوده یا نبوده باشند.شاخص اقتصادی در ایالات متحده، که نرخ بیکاری 8 درصدی دارد، همبستگی بالایی برای شکست رئیس جمهور داشت.تعدادی از حامیان اوباما از وی نا امید شده بودند،وی از نماد محبوب نسل آنها و تغییر اجتماعی در سال 2008 به شخصی جدا افتاده که با آنها فاصله دارد و توانایی محدودی برای احساساتی شدن آنها دارد،تبدیل شده بود.
با این حال میت رامنی به خاطر ضعف های خودش شایسته ی شکست بود.کمپین اوباما خیلی زود رامنی را به خاطر عملکردش در کمپانی بین کپیتال در حالت تدافعی قرار داد.کاندیدای جمهوری خواه چند گاف وحشتناک داشت.وی کنوانسیون جمهوری خواهان را فاجعه آمیز برگزار کرد.وی هیچ وقت نتوانست راهی پیدا کند برای این که درمورد خودش، یا برنامه اش، آن طور که طبقه ی متوسط می خواهد،صحبت کند.
حتی یک کاندیدای ناآزموده ممکن است اوباما را شکست دهد اما به شرطی که یک عامل ساده وجود نداشته باشد و آن رشد افراط گرایی روبه رشد جمهوری خواهان است.استراتژی جمهوری خواهان این بود که انتخابات را به رفراندومی برای عملکرد اقتصادی اوباما تبدیل کنند،استراتژی بدون نقص بود.مشکل این بود حزب جمهوری خواه قابل قبول بودن خودش را تست نکرده بود.برای تعدادی از رأی دهندگان که از اوباما سرخورده بودند،همچنین مطمئن نبودند که به رقیب وی رأی دهند.
این شکست از رقابت های مقدماتی آغاز شد،جایی که تحت سلطه ی کاندیداهایی بود که دیدگاه هایی خارج از جریان اصلی سیاسی داشتند.ریک سنتوروم جدایی کلیسا و دولت را رد می کرد.نیوت گینگریچ نظریه برتری قضایی را به چالش کشید.میشل باکمن مدعی شد،مسلمانان رادیکال در دولت نفوذ کرده اند.دونالد ترامپ،صحت گواهی تولد اوباما را رد کرد.ریک پری خواهان حذف تعدادی از سازمان های دولتی شد، بدون این که بتواند نام آنها را درست بگوید.در مناظره ها،کشور، جمهوری خواهان، را کسانی دید که درباره ی خودشان حرف می زنند و حزبی حاشیه ای و عجیب و غریب هستند که مسئولیتی برای حکومت کردن ندارند.
رامنی یک افراطی جناح راست نیست.در حالی که برای کسب کاندیداتوری وانمود کرد یکی از آنها است.خود را در قالب به شدت محافظه کار قرار داد و از موجه بودن و موفقیت یک فرماندار میانه رو، لیبرال ترین ایالت کشور،اجتناب کرد.وی با عقاید جناح راست، در مورد مالیات ها،مهاجرت،تغییرات آب و هوایی،سقط جنین و حقوق همجنس گراها، همراهی کرد.بسیاری از اظهارات وی در رابطه با این موضوعات به طور آشکاری ریاکارانه بود اما کاملاً قابل اطمینان به نظر رسید.
نزدیک شدن رامنی به این جناح،شرایط را برای کمپین اوباما فراهم کرد تا از آغاز رقابت ها وی را یک رادیکال جناح راست معرفی کنند.ترس از قفل شدن توسط جناح راست، رامنی را تا زمانی که کاندیداتوری اش قطعی نشده است، از حرکت به سوی مرکز، باز داشت.برای بیشتر شدن این وابستگی وی تشویق شد تا پل رایان،شخص محبوب تی پارتی را برای معاونت انتخاب کند و زمانی که قصد داشت (خیلی دیر) به مرکز نزدیک شود،کاندیداهای جمهوری خواه سنا، مانند تاد آکین در میزوری و ریچارد مورداک در ایندیانا با اظهارات منزجرکننده ی خودشان،دیدگاه های متحجرانه ی جمهوری خواهان در رابطه با مسائل جنسیتی را نشان دادند.برای زنان،لاتین تبارها و جوانا که اغوا شده اند،در صورت رها کردن اوباما، رامنی قدیم می توانست جایگزین محتملی باشد، اما رامنی جدید که در غل و زنجیر جمهوری خواهان ناسالم است، انتخابی بسیار پر ریسک بود.برطبق نتایج،همان طور که انتظار می رفت،رامنی اکثریت رأی مردان را کسب کرد، اما با 11 درصد اختلاف، رأی زنان را واگذار کرد.فاصله ای که برای پیروز شدن بسیار زیاد است.
تغییرات آماری جمعیت و اوضاع اقتصادی بهتر، راه جمهوری خواهان برای رسیدن به کاخ سفید را دشوار می کند.آنها برای رسیدن به این هدف، باید مصالحه ی بیشتری داشته باشند و از خودشان چهره ای معقول در برابر رأی دهندگان متغیر نشان دهند.به همین دلیل باید صدای میانه رو های خودشان را افزایش دهند و تئوکرات های بی مسئولیت را حذف کنند و خوaدشان را از انحصار تی پارتی آزاد کنند.
حالا فصل اتهام زدن های جمهوری خواهان شروع می شود.جمهوری خواهان هم اکنون با چالش خودآزمایی و اصلاح درونی روبه رو می شوند کاری که دموکرات ها بعد از دوبار باخت به رونالد ریگان آن را انجام دادند.آنها ناامیدانه به حرکت اصلاح گرایانه ای برای میانه شدن، رهبری دموکرات ها نیاز داشتند که موجب هموار شدن راه انتخابات برای دموکرات میانه ای به نام بیل کلینتون شد.بدون تکرار این حرکت، انتخابات 2012، برای جمهوری خواهان به جای یک عامل پیشرو به یک عامل زمین گیر تبدیل می شود.
نویسنده : جیکوب وایزبرگ / منبع : اسلیت
نظر شما :