سناریوهای مطرح برای آینده هم پیمانی ایران - سوریه
تهران برای تمام گزینه ها آماده است
دیپلماسی ایرانی: روابط ایران و سوریه یا همان هم پیمانی ایران و سوریه یکی از مهمترین موضوعاتی است که در معادلات خاورمیانه همواره مورد بحث بوده است. به خصوص با آغاز بحران و ناآرامی های سوریه هم پیمانی نزدیک تهران و دمشق بیش از هر زمانی مطرح بوده است. روشن است که در طول 19 ماه گذشته تلاش های بسیاری برای منفک ساختن این دو کشور از یکدیگر و شکستن هم پیمانی آنها در جریان بوده و تا کنون نیز این تلاش ها نه تنها راه به جایی نبرده اند بلکه حتی برخی از کشورهایی که در جهت شکستن آن حرکت می کردند نیز رویه خود را تغییر داده و دریافته اند که باید این اتحاد استراتژیک منطقه ای را به رسمیت بشناسند. با این حال همواره این سوال مطرح بوده است که در سایه بحران سوریه و سرانجامی که معلوم نیست به کجا خواهد رسید، روابط ایران و سوریه چه سرنوشتی خواهد داشت؟
روزنامه السفیر، چاپ لبنان در یادداشتی به قلم مصطفی اللباد، به این موضوع پرداخته و می نویسد: هم پیمانی ایرانی و سوریه در حال حاضر مراحل سختی را می گذراند، هم پیمانی ای که بیش از سی سال ادامه داشته است این روزها تنگناهای تازه ای را تجربه می کند. حقیقت این است که ناآرامی های سوریه موازنه های منطقه ای را به سختی تحت تاثیر قرار داده است، حتی قبل از آن که بتواند نظام حاکم بر سوریه را به ورطه سقوط بکشاند، توانسته تغییراتی شگرف در موازنه های منطقه ای داشته باشد، این نشان می دهد که سوریه با مرکزیت جغرافیایی اش تا چه اندازه در مشرق عربی اهمیت دارد. هم پیمانی ایران – سوریه یک موضوع صرفا منطقه ای نیست. اظهارات برخی از مخالفان سوری درباره آینده روابط سوریه با ایران نشان می دهد که سوری ها رابطه با تهران را در راس روابط سیاسی شان با جهان خارج قرار داده اند.
وی در ادامه می نویسد: ایران در چند مرحله توانسته است از تنگنای بحران های منطقه ای خود را برهاند و حتی می توان گفت که از آنها بهره برداری کند: اول از همه ایران توانست با تبدیل بهار عربی به انقلاب اسلامی و ربط دادن آن به انقلاب جمهوری اسلامی به دستاوردهای سیاسی مهمی در تونس و مصر برسد. دوم این که ایران در حال حاضر با یک رویارویی طایفه ای منطقه ای مواجه است. بسیاری ایران را متهم می کنند که چون هیئت حاکم بر سوریه علوی است، وظیفه خود می داند که از آنها دفاع کند. غافل از این که اگر عربستانی ها و قطری ها که کشورهای مهم سنی منطقه هستند نیز به حمایت از جریان مخالف اسد برخواسته اند هدفی جز تضعیف جریان شیعه و رسیدن به اهداف طایفه ای ندارند. در حال حاضر ایران توانسته است که قدرت بالقوه خود را به خوبی نشان دهد و با حفظ 19 ماهه اسد در راس قدرت از تله طایفه گرایی نیز خود را نجات دهد. سومین مساله به جایگاه ویژه جئو سیاسی سوریه باز می گردد، ایران با هم پیمانی خاص خود با سوریه توانسته است که بسیاری از اهداف ایرانی خود در منطقه را پیش ببرد. با آغاز بحران سوریه این هم پیمانی به شدت تحت تاثیر قرار گرفت، اما اکنون به نظر می رسد که همانند روسیه و چین، سوریه نیز نقش قدرت موثر را برای ایران در منطقه ایفا می کند.
مصطفی اللباد سپس می نویسد: با این حال روابط ایران و سوریه فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته است. وضعیت جاری سوریه برای آینده هم پیمانی تهران با دمشق بسیار مهم است. برای همین ایران تحولات جاری در سوریه را به دقت زیر نظر دارد و خوب می داند که سناریوهای مطرح برای آینده سوریه بسیار پیچیده و غامض هستند. در این میان چند سناریو مطرح است. یک سناریو این است که نظام اسد بدون هر گونه تغییری در راس قدرت بماند. تصور این که این نظام بی کم و کاست بدون هیچ گونه تغییری با همین وضعیت در راس امور باقی بماند، کمی سخت است به خصوص این که عوامل خارجی تلاش بسیاری می کنند که این وضعیت ادامه نیابد و به هر ترتیبی شده حداقل تغییرات در آن به وجود بیاید. خیلی روشن است که این بهترین حالت برای ایران محسوب می شود. سناریوی دوم آغاز جنگ خارجی با سوریه که در راس آن از طریق ترکیه است که بی شک یکی از مطرح ترین سناریوهای موجود محسوب می شود. در این صورت اوضاع بیش از پیش پیچیده خواهد شد و احتمال قوی ترکیه بازنده چنین سناریویی خواهد بود چرا که مجبور است نه تنها با دولت سوریه بلکه با جدایی طلبان کردستان نیز وارد جنگ شود که ناگفته پیداست جنگیدن در دو جبهه در حالی که همسایگان نیز در این صورت با آن سر سازش نداشته باشند تا چه اندازه مشکل و سخت خواهد بود. در این صورت هم انتظار نمی رود که تغییرات ریشه ای در نظام حاکم بر سوریه به وجود آید. برای همین ایران نیز در کنار سوریه قرار خواهد گرفت و قطعا امتیازهای بسیاری را در آن جا از طرف های درگیر خواهد خواست که این مساله نیز به نفع ایران تمام خواهد شد. ساده ترین اتفاق در این صورت، اعمال نمونه یمنی برای سوریه است که رسیدن به این هدف نیز جز با تفاهم میان ایران، ترکیه، عربستان، قطر، اتحادیه اروپا، امریکا، روسیه و چین حاصل نخواهد شد. سناریوی سوم عقب نشینی حکومت سوریه تا مناطق ساحلی و رها کردن مابقی کشور به دست مخالفان است. در آن صورت سوریه بیش از پیش به ایران نزدیک خواهد شد و این وابستگی منافع بسیاری را برای ایران به وجود خواهد آورد. سناریوی چهارم این است که نظام سوریه با یک عملیات نظامی گسترده هم از داخل خود و هم از محیط پیرامونی اش مواجه شود که این مساله نیازمند همکاری همه کشورهای منطقه برای رسیدن به این سناریو است. این سناریو سخت ترین حالت هم برای متحدان سوریه و هم برای مخالفان آن محسوب می شود. چرا که دیگر تشخیص دوست و دشمن حتی برای خود نظام اسد نیز بسیار سخت خواهد شد و این مساله می تواند ضمن تخریب روحیه حکومت شکست های پیاپی اما بسیار پرهزینه ای به دنبال داشته باشد.
وی در پایان می نویسد: شاید سناریوهای دیگری نیز مطرح باشند که در وضعیت فعلی نتوان آن سناریوها را متصور شد. اما آن چه مسلم است سوریه نه تنها برای ایران بلکه برای روسیه و چین نیز حکم مرگ و زندگی سیاسی دارد که طبیعتا هیچ کدام از طرف های درگیر به آسانی از آن نخواهند گذشت. آن چه روشن است این هم پیمانی تا آخرین لحظه ادامه خواهد داشت و تا زمانی که ایران اراده نکند، تغییری در معادلات وضع موجود حاصل نخواهد شد.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :