درگیری های سوریه و ترکیه افزایش مییابد؟
ترقه بازی در کنار انبار باروت
دیپلماسی ایرانی: هرچند از ابتدای به راه افتادن اعتراضات در سوریه، ترکیه با حمایت از مخالفین بشار اسد نوعی تنش در روابط با این کشور را پذیرفت ولی آنچه که در هفته های اخیر در مرزهای دو کشور روی داده از یک اختلاف نظر و چالش سیاسی فراتر رفته و به نوعی درگیری نظامی آغاز شده است. آیا این درگیری های پراکنده و محدود می تواند جرقه جنگی گسترده را بزند؟ در این صورت تحولات این منطقه پر بحران چگونه خواهد بود؟ آیا ترکیه تمایلی برای ورود به جنگ دارد و فضای داخلی ترکیه تا چه اندازه با این مسئله همراه است. اینها همه سوالاتی است که با میرمحمود موسوی، کارشناس مسائل ترکیه در میان گذاشته ایم که در زیر متن این مصاحبه را می خوانید:
کنگره حزب عدالت و توسعه چندی پیش برگزار شد. این در حالی است که به نظر می رسد حزب حاکم ترکیه با چالش هایی مواجه است. به نظر شما تا چه حد جایگاه حزب عدالت و توسعه در داخل ترکیه با ثبات است؟
ترکیه در حال حاضر یک کشور چند حزبی است و نیروهای مختلفی در حاکمیت شریک هستند. از جمله این نیروها می توان به ارتش و قدرت سیاسی این نهاد نظامی تاکید کرد. در ساختار سیاسی و درکنار ارتش، احزاب و گروه های متعددی وجود دارند. نه یک حزب، بلکه یک مجموعه، قدرت را در دست دارد. هر یک از نهادها و احزاب هم سهمی در قدرت دارند. بنابراین این تلقی که حزب عدالت و توسعه از سال 2003 میلادی، همه چیز را در اختیار گرفته است، تصور نادرستی است. در طی این چند سال به تدریج تحولاتی صورت گرفته و نظرسنجی ها و ارزیابی ها نشان می دهد که توانایی و نفوذ حزب عدالت و توسعه، افزایش پیدا کرده است. این امر، بیش از هر عامل دیگر، به دلیل توفیقاتی بوده است که حزب حاکم در حوزه اقتصادی داشته است. همزمان با افزایش قدرت حزب عدالت و توسعه، به تدریج از وزن ارتش در ساختار قدرت سیاسی ترکیه کاسته شده است. احزاب مخالف به ویژه حزب جمهوری خلق که حزب اول مخالف دولت است، در صحنه سیاسی ترکیه حضور داشته و در مجلس فعال هستند. اینها رسانه های خود را دارند و مواضع خود را منعکس می کنند. در طول چند سال اخیرنظر سنجی ها نشان می دهد آرای این احزاب با توجه به تحولات مختلف درصد کمی افزایش یا کاهش پیدا کرده است.
در حال حاضر حزب عدالت و توسعه، بر طبق نظرسنجی های موجود، حدود پنجاه درصد طرفدار در داخل ترکیه دارد. با توجه به این که نه سال است که حزب عدالت و توسعه بر سر کار است، این میزان حمایت مردمی قابل توجه است و یک موفقیت جدی ومعتبر محسوب می شود. به طور معمول هر حزبی پیش از این که دولت را در دست بگیرد محبوبیتی دارد که بعد، وقتی با مشکلات کارهای اجرایی رو به رو می شود، به تدریج این محبوبیت سیر نزولی پیدا می کند. اما در مورد حزب عدالت و توسعه وضعیت به این شکل نبوده است. حزب عدالت و توسعه، در میان نهادهای سیاسی و نظامی، بالاترین قدرت و نفوذ را دارد.
اخیرا به نظر می رسد بین مقامات رده بالای حزب عدالت و توسعه اختلاف نظرهایی به وجود آمده است. به نظر شما این اختلاف نظر ها تا چه حد جدی و قابل اعتنا است؟
در کار حزبی معمولا تفاوت دیدگاه ها در میان اعضا وجود دارد وتا حدی تحمل می شود. حزب عدالت و توسعه نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما موضوع اخیری که در مجلس ترکیه و طی سخنرانی رئیس جمهور ترکیه مشاهده شد، اتفاق جدیدی بود که می تواند زنگ خطری برای حزب عدالت و توسعه به شمار آید. موضع آقای عبدالله گل به عنوان رئیس جمهور در مورد نظام حکومتی که پیش بینی می شود در آینده از پارلمانتاریستی به ریاستی تغییر کند، و همین طور موضع ایشان در مورد بعضی از نمایندگان کرد شرق ترکیه که ازپیش از انتخابات مجلس در زندان بوده اند یا بعدا به زندان برده شدند، مورد اختلاف میان رئیس جمهور و نخست وزیر است. این موضوع تازگی دارد. این مسئله به ذهن متبادر می شود که اولین شکاف علنی در حزب عدالت و توسعه پدید آمده است. اگر این اختلاف نظر در همین حد باقی بماند و با گفتگو حل شود، مطلب تمام می شود.
هر یک از این نظر ها طرفدارانی برای خود دارد. سال 2014 قرار است انتخابات مجلس صورت بگیرد، واین موضوع ظرفیت آن را دارد که حزب عدالت و توسعه را به دو شاخه تقسیم کند. اما نمی توان در مورد این مسئله دست به پیش گویی زد. حتما بزرگان حزب عدالت و توسعه این مسئله را در نظر دارند و احتمال بیشتر این است که بتوانند اوضاع را مدیریت کنند.
به نظر شما این اختلاف نظر تا چه اندازه تحت تاثیر تحولات منطقه ای به خصوص اتفاقات سوریه بوده است؟
این دو موضوع که بر سر آن ها اختلاف وجود دارد، هر دو موضوعات داخلی ترکیه هستند. بحث انتخاب میان دوگانه نظام ریاستی یا پارلمانتاریستی در ترکیه از پیش از پدیدار شدن بهار عربی یا بحران سوریه شروع شده بود. این موضوع به بحث تدوین قانون اساسی جدید مربوط می شود که آغاز آن هم پیش از مسائل سوریه بوده است. بحث مربوط به شرق ترکیه و اعضایی که در زندان هستند نیز هیچ ارتباطی به مسئله سوریه ندارد.
با این حال ممکن است در داخل حزب در مورد سوریه نیز نظرگاه های مختلفی وجود داشته باشد و به نحوی بر این مسئله هم سایه اندازد؛اما در اصل مطلب، باید گفت که هر دوی این موضوعات مربوط به داخل ترکیه و ساختار دولت در داخل این کشور است.
با توجه به تنش مرزی میان ترکیه و سوریه، برخی با اشاره به مصوبه ای که آقای اردوغان از مجلس ترکیه گرفت، معتقدند که ترکیه تمایل دارد که وارد جنگ با سوریه شود. در داخل ترکیه چه کسی از به راه افتادن جنگ سود می برد؟
بعید می دانم که در ترکیه گروه یا جریان شناخته شده ای خواستار جنگ باشد. دولت و حاکمیت، احزاب مخالف و ارتش، هیچ یک از این ها خواهان وقوع جنگ میان ترکیه و سوریه نیستند. البته «پ. ک. ک.» و فعالیت های سیاسی و نظامی آن مطلب دیگری است. اما دولت که اصلی ترین نقش را در این مسئله دارد و حزب عدالت و توسعه که ذی نفوذ ترین بخش سیاسی ترکیه محسوب می شود، از جنگ هیچ سودی نخواهد برد. جنگ قطعا به ضرر منطقه، ترکیه و در راس آن به ضرر حزب عدالت و توسعه است. حزب عدالت و توسعه محبوبیت خود را عمدتا مدیون توفیقات اقتصادی خود است. اولین اثر جنگ تاثیر منفی بر روی شاخص های اقتصادی، کاهش تولید و افزایش هزینه ها است. این چیزی است که در چند ماه اخیر به شکل جزئی در مناطق نزدیک به مرز سوریه اتفاق افتاده است.
نکته دوم اینکه حزب عدالت و توسعه متوجه است که در این قضیه، کل ساختار ترکیه همراه نیستند. در ترکیه با واقعیتی به نام ارتش رو به رو هستیم که در چندین دهه به غلط، قدرت اول سیاسی بوده و ترکیه در حال حاضر در میانه ماجرایی است که به تدریج بال های سیاسی نظامیان چیده می شود تا ارتش به جایگاه تعریف شده و معقول نظامی خود برگردد. در ترکیه حاضر، این دوگانگی هست و هنوز زمان لازم است که ارتش ترکیه به عنوان یک رقیب سیاسی برای حزب عدالت و توسعه نباشد. متاسفانه در این جا، برخی احزاب سیاسی مخالف حزب حاکم ترکیه، که از قضا لاییک هم هستند، نیز وارد برخوردهای کاملا سیاسی بدون در نظر گرفتن منافع ملی شده اند. در داخل کشورمان هم بعضی رسانه ها، شاید نادانسته، بلندگوی رایگان احزاب لاییک ترکیه بر علیه حزب عدالت و توسعه شده اند. درترکیه هم، مانند سایر دموکراسی های نوپا، در فرصت های ممکن، احزاب بر اساس منافع حزبی و گروهی موضع گیری می کنند. اما حزب عدالت و توسعه می داند که در مجموع ساختار سیاسی در مورد جنگ یکپارچگی وجود ندارد و عقلانیت حاکم بر رهبران این حزب به آن ها می گوید که در این شرایط جنگ به نفع ترکیه نیست.
سوم آنکه پیوندهای مردم دو سوی مرز هم در این ماجرا سهم مهمی دارد. در منطقه مورد بحث، مسئله تفاوت های قومی و مذهبی به یکدیگر پیچیده شده است. مشکل مهم کردها وجود دارد که در دو سوی مرز دوکشور زندگی می کنند. اقلیت علوی و حضور آنها در هر دو کشور و سوابق و علایق آنها مطلب مهمی است. سوابق تاریخی گذشته نیز بر روند تحولات اثرگذار است. پیچیدگی مسائل جغرافیای سیاسی –انسانی، در مجموعه تحولات سهم دارد و به عنوان یک مانع برای حزب عدالت و توسعه برای ورود خودخواسته به جنگ به شمار می رود.
در هیچ یک از این موضوعات عنوان شده برای ترکیه نه تنها سودی متصور نیست، که برایش خطرات جدی دارد. از مجموعه رفتار این روزهای ترکیه هم نمی توان این ارزیابی را داشت که ترکیه مایل به ورود در جنگ است. البته بر خی ملاحظات سیاسی باعث شده که بعضی ها ترکیه را به غلط طالب جنگ معرفی کنند. ترکیه بهانه های لازم را برای برخورد جدی ترعلیه سوریه در اختیار دارد. در حالی که در مجموع به نظر می رسد برخورد ترکیه همراه با تسامح و خویشتنداری بوده است. برخی به عمد یا به اشتباه تبلیغ می کنند که ترکیه به نیابت از قدرت های غربی یا عربی می خواهد با سوریه بجنگد؛ گویا که هیچگونه عقلانیتی در حاکمیت آنکارا نیست. اینها فقط تبلیغ نادرست است. اگر عقلانیتی در کار نبود جایگاه حزب عدالت وتوسعه و ترکیه در منطقه اینگونه نبود.
به لحاظ اقتصادی و نظامی ترکیه تا چه حد توان درگیری در جنگ را دارد؟ اگر ترکیه در شرایطی قرار بگیرد که از جنگ ناگزیر باشد، اقتصاد و ارتش ترکیه تا چه حد می تواند چنین جنگی را حمایت کند؟
در بررسی قابلیتهای نظامی دو طرف این قضیه یعنی یک طرف ترکیه و یک طرف سوریه، ترکیه حتما دست بالاتر را دارد. اگر ترکیه وادار به جنگ ناخواسته شود، حتما طرف پیروز است. پشتوانه های اقتصادی ترکیه بسیار بالاتر از سوریه است. تحلیلگران نظامی می گویند بخش نظامی سوریه هم با توجه به فرار برخی و مردد بودن برخی دیگر از نیروهای نظامی دارای مشکل است. علاوه بر این ترکیه پشتیبانی مانند ناتو دارد که این پشتیبانی، پشتیبانی کمی نیست. اما جنگ، جنگ است و خرابی آن در همه ابعاد فراوان است. بپذیریم در هرگونه جنگ احتمالی، بالاخره ترکیه ناگزیر از پرداختن هزینه سنگینی است. این گفته که ترکیه دست بالاتر را دارد و اینکه ترکیه پیروز نظامی جنگ است به معنای آن نیست که هزینه ای را متحمل نخواهد شد. ترکیه مایل نیست که این هزینه را متحمل شود. این هزینه روند خوب توسعه اقتصادی ترکیه را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. بر همین اساس است که مجموعه نظر سنجی های صورت گرفته در ترکیه نشان می دهد افکار عمومی هم پذیرش این مسئله را ندارد. بیش از هفتاد درصد مردم ترکیه مخالف جنگ هستند. خوشبختانه چنین فضای سیاسی در ترکیه وجود دارد که مردم مخالف جنگ نیز می توانند تظاهرات کنند و این راهنمای حکومت ترکیه برای تصمیم گیری است. خویشتنداری عاقلانه فعلی ترکیه انعکاس خواسته های مردم است.
شما گفتید در جنگ احتمالی، ترکیه پیروز نبرد خواهد بود. اما به نظر می رسد اگر درگیری میان ترکیه و سوریه اتفاق افتد، در سطح ترکیه و سوریه متوقف نخواهد شد. به نظر شما احتمال دارد این جنگ ابعاد منطقه ای و بین المللی به خود بگیرد؟
این نکته درستی است. با توجه به پیچیدگی این تحولات و حضور طرف های دیگری غیر از ترکیه و سوریه چنین احتمالی وجود دارد. مواضع روسیه، چین و ایران از یک طرف و مواضع کشورهای عربی و غربی، به خصوص آمریکا از طرف دیگر، نشان دهنده تقابل سیاسی میان این دو گروه است. اما در مرحله درگیری نظامی و در عمل، ماجرا به این شکل نخواهد بود. در این که آیا روسیه به شکل نظامی به چنین ماجرایی وارد خواهد شد تردید های جدی وجود دارد. چون مسئله در این جا صرف حضور در یک جنگ نیست. مسئله ابعاد دیگری نیز دارد. ورود روسیه به این بازی قدمی به سمت میل دوباره به یک جهان دو قطبی با تعریف جدید است. آیا روسیه توانایی آن را دارد که ناتو را نادیده بگیرد؟ علاوه بر آن در کنار بحران سوریه و ترکیه، قضیه سرزمین فلسطین را داریم که طی هفتاد سال گذشته اگر اصلی ترین مشکل جهان نبوده باشد، یکی از اصلی ترین مسائل و مشکلات بعد از جنگ دوم جهانی بوده است که باعث اختلاف بین کشورها و بلوک های قدرت جهانی شده است. همچنین گسلهای قومی از یک طرف و گسلهای دینی و مذهبی از سوی دیگر در منطقه وجود دارد، اگر وضعیت لبنان و شکنندگی اوضاع سیاسی آن را اضافه کنید اوضاع بیش از پیش نگران کننده تر می شود. با توجه به ابعاد گسترده خطرات احتمالی، می توان گفت آنچه تاکنون رخ داده در مقایسه با آنچه که می تواند روی دهد فقط در حد یک ترقه بازی در کنار یک انبار باروت محسوب می شود. این مسولیت متوجه همه طرفهاست که به عمق فاجعه احتمالی بیشتر بیندیشند.
هر یک از این حوزه ها ظرفیت این را دارد که به حوزه دیگری نفوذ کند و آن را منفجر کند. مجموعه ای از مسائل در منطقه مطرح است که می تواند از این ماجرا تاثیر بپذیرد. نمی توان تضمین کرد که اگر همین حرکت های جزئی و ایذایی گسترده تر شود، آتش به کانون این مسائل سرایت نکند. اما آرزومندیم این اتفاق رعب آور در منطقه نیفتد. من تصور می کنم که حداقل برای روسیه در حال حاضر توسعه اقتصادی اولویت جدی دارد. هنوز مسکو می داند که برای بازگشت به دوران طلایی به زعم خود، باید بیشتر به توسعه اقتصادی فکر کند تا جهان گشایی سیاسی. همان طور که در مورد چین در چند دهه گذشته شاهد چنین سیاستی بودیم که ترجیح می دهد قوای اقتصادی خود را تقویت کند و بعدا وارد صحنه سیاسی شود.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 12
انتشار اولیه: سه شنبه 25 مهر 1391 / باز انتشار : شنبه 29 مهر 1391
نظر شما :