انگلیس و سیاست تهاجم در تدافع

۲۱ شهریور ۱۳۹۱ | ۱۴:۴۴ کد : ۱۹۰۶۶۷۲ سرخط اخبار

جعفر قناد باشی*

آرمان:دولت انگلیس سفارتخانه این کشور در تهران را رسما به سوئد، به عنوان حافظ منافع خود در تهران واگذار کرد. پرسش این است که این اقدام دولت انگلیس پس از تعلیق روابط کانادا با ایران و در این شرایط خاص چه معانی ای می تواند داشته باشد؟ روابط دیپلماتیک ایران و دولت انگلستان از سال گذشته و در پی تصویب طرحی توسط مجلس ایران، قطع شده بود و این اقدام در حالی صورت پذیرفت که بیش تر از هر چیزی تصور اراده به مانور روی ابعاد تبلیغاتی آن می رود. به طور کلی اقداماتی که دولت ها در حالت های غیر دوستانه با هم دارند را می توان به دو دسته تقسیم کرد: نخست اقداماتی است که حالت تهاجمی دارند و دوم حرکت هایی که با انگیزه دفاعی صورت می گیرند. درباره رفتار دولت انگلیس نظر من این است که اقدام دولت های انگلیس و کانادا هر دو از یک جنس و یک منبع است و هر دو حالت تدافعی دارند. انگلیس به روابط با ما خردمندانه نگاه نمی کند. آنچه مدنظر است یک پروسه طولانی است که حتی به قبل از انقلاب نیز قابل تعمیم است. مقامات انگلیس با توجه به گزارش هایی که از کل منطقه مشتمل بر عربستان، اردن، یمن و لیبی دریافت می کنند، به این نتیجه رسیده اند که ایران در مقطع کنونی در آستانه یک موفقیت تاریخی قرار دارد. این یعنی اگر آن ها به آن سیاست تهاجمی گذشته خود ادامه دهند، طبیعتا با شکستی بزرگ مواجه می شوند. این موضوع نه تنها درباره انگلیس، بلکه درباره غرب به طور کلی مطرح است. این تصمیم جدید مبنی بر واگذاری سفارتخانه این کشور به سوئد، به عنوان حافظ منافع خود در تهران، ظاهرا از جلسه ای که با مشورت ملکه صورت گرفته بیرون آمده است. این تصمیمات از قرار با اقدامات دیگری نیز پیگیری خواهد شد که ما باید منتظرش باشیم. اما هدف از این اقدامات این است که به گونه ای نگذارند اقدامات تهاجمی گذشته، کاهش یا توقف پیدا کند. سیر این اقدامات در دفاع از تهاجم گذشته است که معنای خودش را می یابد. یعنی سیاست تدافعی برای حفظ حالت تهاجمی. در این وضعیت است که افراد تازه نفسی را می آورد تا حالت تهاجم حفظ شود. انگلیسی ها اکنون در این حالت هستند. در سوریه احساس شکست می کنند. مشخصا در سوریه، وزیرخارجه انگلیس از یک سال و نیم پیش بحث لزوم سرنگونی بشار اسد را مطرح می کرد. با این جمله که «ما هر قدر توان داریم برای سرنگونی بشار اسد به کار می بندیم». این جمله مضمون کلی سیاست اصولی انگلیس بوده که در این مدت محقق نشده است. این نکته بسیار مهمی است که سیاست تهاجمی آنها علیه ایران شکست خورده است. یعنی در دید تحلیلگران این طور بیان می شود که انگلستان از اجرای مقاصدش ناتوان است. این ناتوانی انگلیس، به نوعی پیروزی ما تعبیر می شود. دقیقا در فضایی که انگلیسی ها خواهان ضعف ما بودند، اجلاس غیر متعهد ها توان مضاعفی به ما داد. اینجاست که انگلیسی ها در مقابل دو گزینه قرار گرفتند: یا سکوت کنند و شاهد فروپاشی امپراتوری انگلیس در منطقه باشند که البته این فروپاشی به معنای ناکارآمدی دیپلماسی انگلیس در منطقه است یا اینکه شکست تاریخی خود در خاورمیانه را به نظاره بنشینند. اقدام کانادایی ها نیز در تعلیق روابط با ایران، نوعی «خودزنی برای ارباب» بوده است. دو ضرر عمده ای که به عنوان نتایج این اقدام می توان از آن یاد کرد این است که اقدام فعلی، افشاگر چیزی است که در جلسه لندن اتفاق افتاد. این موضوع به نوعی اعتراف به شکست انگلیس در منطقه است. زیان دیگر در رابطه با اقدام انگلیس، رویاروی قرار گرفتن آن کشور تصمیم 120 کشور غیر متعهد است که در یک ماه گذشته ایران را به عنوان رئیس خود انتخاب کرده اند.

* کارشناس مسائل بین الملل


نظر شما :