تبعات شکاف های داخلی در سوریه

۲۰ شهریور ۱۳۹۱ | ۱۵:۳۷ کد : ۱۹۰۶۶۲۱ سرخط اخبار
مصاحبه با محمدعلی سبحانی، سفیر سابق ایران در لبنان و اردن و کارشناس مسائل خاورمیانه.
تبعات شکاف های داخلی در سوریه

 حسین نقاشی: مشکل سیاسی در سوریه به درازا کشیده شده است و هر روز اخباری از کشته و زخمی شدن افرادی از دو طرف و مردم عادی، در رسانه های جهان مخابره می شود.اگرچه مخالفت ها با دولت سوریه از ابتدا خشونت بار و مسلحانه نبود ولی رفته رفته، سمت و سویی غیر مدنی به خود گرفته است. گوناگونی و تشتت در میان اپوزیسیون دولت اسد و تنوع افکار در میان آنها،صورت بندی سیاسی این اپوزیسیون، مداخلات قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای در بحران سوریه و... اهم موضوعاتی است که روزنامه آرمان در گفت وگو با محمدعلی سبحانی، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در سوریه، بدان پرداخته است.

لطفا به عنوان مدخل بحث، یک توضیح اجمالی درباره ترکیب جمعیتی و مذهبی و قومی در سوریه امروز بفرمایید.

همسایگی کشور سوریه در کنار رژیم اسراییل باعث شده که تعداد زیادی از آواره های فلسطینی در این کشور حاضر باشند. آواره های فلسطینی که در سوریه هستند، بیشتر گرایش های مقاومتی داشتند و سوری ها با آن ها همراهی می کردند و در واقع سوریه را پایگاهی برای مقاومت در برابر اسراییل قرار داده بودند. آواره های عراقی نیز بخش دیگری از آوارگان پناهنده به کشور سوریه هستند که غالبا از زمره معاندان حکومت بعثی صدام حسین بودند. موضوع دیگری که بحث درباره تحولات سوریه را مهم می کند، همسایگی این کشور با لبنان است. در واقع مرز زمینی گسترده با لبنان باعث ایجاد ارتباطات گسترده قومی و خانوادگی و سیاسی بین دو کشور شده و پیوند بی بدیلی بین این دو کشور ایجاد کرده است. از این رو هر تحولی در سوریه می تواند در وضعیت سیاسی و حتی اجتماعی لبنان، تاثیر گذار باشد. نکته بعد وجود ادیان و طوایف گوناگون در چارچوب مرزهای جغرافیایی کشور سوریه است. این کشور از لحاظ جمعیتی و ترکیب مذهبی، چنانکه گفتیم دارای تنوع است و حدود 74درصد جمعیت سوریه را مسلمانان سنی، 13 درصد علوی، شیعه دوازده امامی و اسماعیلی، 10 درصد مسیحی و 3 درصد دروزی تشکیل می دهند. اعراب حدود 90 درصد جمعیت سوریه شامل یک میلیون آواره عراقی و پانصد هزار فلسطینی و کردها ۹٪ جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. ارمنی ها، ترک ها، چرکس ها و یهودیان اقلیت های دیگر ساکن این کشورند. بیشتر افسران عالی رتبه نظامی و امنیتی سوریه از هم کیشان خانواده اسد یعنی علویان هستند، اما سنی ها در کمیته مرکزی حزب بعث، حزب حاکم و تنها حزب قانونی کشور اکثریت دارند. این ترکیب جمعیتی از اهمیت اجتماعی و سیاسی برخوردار است. در حدود 43 سال است که حاکم اصلی به عنوان رئیس جمهور از میان علویان است. اگرچه چهره های اهل سنت هم در کنار حافظ و بشار اسد بوده اند، در هر حال اهمیت علویان و دامنه نفوذشان در اداره سیاسی کشور بسیار گسترده است. همین موضوع باعث شده است که تا حدودی مناقشات اخیر سوریه از حالات سیاسی به قومیتی بدل گردد. این در حالی است که این تنوع جمعیتی با یک مدیریت مدبرانه سیاسی و اجتماعی می توانست تبدیل به یک نقطه مثبت در جغرافیای سیاسی سوریه و مدیریت کلان آن شود. همین خصوصیاتی که عرض کردم فضایی برای دولت سوریه ایجاد کرد که در کنار گرایش به مبارزه با اسراییل به علت اشغال بخشی از سرزمین سوریه، نوعی رخوت و سستی در مقابل برخی مطالبات مردمی داشته باشد. مبارزه با اسراییل و یا بحث اشغال بخشی از سرزمین عاملی برای بی پاسخ گذاشتن این دسته از مطالبات مردمی بود.

در دهه های 60 و 70 میلادی وقوع کودتاهای نظامی در کشورهای عربی بر دو پایه «پان عربیسم» و مقابله با ر‍‍ ژیم متجاوز اسراییل، امری رایج بوده است. این موضوع در سوریه به چه صورت ظهور و بروز داشت؟

کودتای حافظ اسد شبیه سایر کودتاها و انقلابات نظامی در دهه های 60 و 70 میلادی در سایر کشور های عربی منطقه بود. در واقع جریان هایی از نظامیان ارتش کشورهای عربی و اسلامی در برابر پدیده اشغالگری رژیم اسراییل، اعتقاد به یک تحول اساسی در مدیریت سیاسی کشور داشتند و با اعتقاد به اینکه برخی از این حکمرانان صلابت لازم برای مقابله با رژیم اسراییل را از خود نشان نمی دهند، علیه شان دست به کودتا می زدند. در کنار این موضوع قوم گرایی متاثر از اندیشه های جمال عبدالناصر نیز بر تمام کودتاهای منطقه و از جمله سوریه تاثیر به سزایی داشته است. بنابراین، گروه های قوم گرای نظامی که به دنبال غلبه بر رژیم اسراییل بودند و علیه رژیم های خود اقدام به کودتا و براندازی می کردند. در آن برهه افکار عمومی کشورهای عربی نیز تحت تاثیر مبارزات ضد اسراییلی، از اقدامات این جریانهای نظامی و کودتاهایشان حمایت می کرد. در واقع یک عامل خارجی به نام اسراییل و اشغالگری، تاثیر به سزایی بر سیاست های داخلی کشورهای عربی منطقه داشته است. این رویکرد و نگاه از دوران حافظ اسد به بشار اسد نیز منتقل شد. در دوران جنگ سرد دو گانه ای حاکم بود که یا باید در کنار همین ر ‍ ‍ ژیم های سیاسی ضد اسراییلی ولی بسته و غیر دموکرات و یا در دامن غرب و سیاست های سلطه جویانه آمریکا قرار می گرفتند. پس از جنگ سرد و فرو ریختن آن فرایندها و گسترش ارتباطات، گسترش شبکه های ماهواره ای و دسترسی بیشتر مردم این کشورها- و از جمله سوریه- به اطلاعات و آشنایی با شیوه های حکمرانی خوب باعث شد، در عین حال که اولویت مبارزه با اسراییل و اشغالگری بر سر جای خود بماند ولی مردم منطقه، مطالبات آزادی خواهانه و عدالت محورانه نیز داشته باشند و در صدد اصلاح ساختار های معیوب سیاسی و اقتصادی کشور برآیند.

این روزها درگیری هایی بین اپوزیسیون سوری با دولت مرکزی به اوج خود رسیده است. تحلیل شما از گرایشات سیاسی، عقیدتی و همچنین عملکرد اپوزیسیون در این مدت چیست؟

نوع مبارزات سیاسی و مخالفت های اپوزیسیون سوریه در چند ماه اول هیچ تفاوتی با سایر مخالفت ها نداشت. آنها از روال های موجود در کشورشان ناراضی بودند و نسبت به آنها اعتراض داشتند. از این رو، از نظر من تحولات سوریه در چارچوب همان تحولات قابل ارزیابی بود. روزهای اول خواست بخشی از مردم سوریه اصلاحات بود. در ماه های اول هیچ گونه برخورد نظامی از سوی معارضان سوری روی نداد. البته باید به این موضوع نیز توجه کرد که یکی از آسیب های این نوع حرکات اعتراضی گرفتار شدن به دو دام «خشونت» و «طایفه گرایی» است. در سوریه این دو امر محتمل بود که متاسفانه به سویش گرایش هم پیدا شد. مطلب دیگر که باید اشاره شود این است که دولت فعلی سوریه همچنان در میان مردم سوریه جایگاه و پایگاه دارد اگرچه جمعی از آنها اعتراض دارند و رفتارهای دولت سوریه این مخالفت ها را تشدید نیز کرده است. انباشت مطالبات سیاسی، مدنی و اقتصادی گروهی از مردم سوریه باعث فوران آنها به شکل حاضر شده است. به نظرم حاکمیت سوریه توان کنترل این مطالبات را داشت و می توانست با انجام اصلاحات اساسی در سیستم حکومت، کار را به اینجا نکشاند ولی اراده ای در این مسیر در دولت مردان سوری وجود نداشت. تصورشان بر این بود که اگر اصلاحات آغاز شود، منجر به فروپاشی سیستم خواهد شد. حالا می بینیم که چقدر تلفات انسانی و تخریب شهرها به وجود آمده است و این باعث عقب ماندگی سوریه خواهد بود.

این گروه های مخالف دولت سوریه تا چه حد تحت تاثیر خارج از کشور و جریان های بیرونی هستند؟

هم اکنون بخشی کوچکی از مردم سوریه مسلح شده اند و در این شرایط دیگر نمی توان گفت که همه گروه های مسلح موجود، از میان مردم سوریه هستند. ممکن است که گروه هایی از این نیروهای مسلح از خارج از کشور آمده باشند ولی آنچه مسلم است که ابتدای مبارزات مسالمت آمیز و مدنی بود.

صورت بندی این اپوزیسیون دقیقاً به چه شکلی است و چه گروههایی را شامل می شود؟

سوریه به خاطر خصوصیات و پیچیدگی های پیش گفته، دارای تنوع و پیچیدگی های خاصی است. در مورد اپوزیسیون نیز من قائل به تفکیک هستم. اپوزیسیون داخل و اپوزیسیون خارج. خارجی ها همان تبعیدی هایی هستند مانند اخوانی ها، برخی گروه های قوم گرا و لاییک. اینها اولین مجموعه هایی بودند که در دوران حافظ اسد مجبور به ترک اجباری سوریه شدند. این گروه ها از اپوزیسیون داخلی از حق کمتری برخوردارند. اپوزیسیون خارجی از نظر مواضع و رویکردها، رادیکال تر و تند و تیز تر هم هستند. عمده دلیلش هم تبعید ناخواسته و سال ها دوری از وطن است. اپوزیسیون داخلی ابتدا دنبال اصلاح طلبی بود ولی رفته رفته اینها هم تند شدند. «شورای ملی سوریه» در واقع بین اپوزیسیون داخل و خارج از سوریه را جمع می کند. در حال حاضر تلاش می شود که این دو گروه به هم نزدیک تر شوند. نگاه دیگر به اپوزیسیون از زمان شکل گیری «ارتش آزاد سوریه» شکل گرفت. این افراد در واقع گروه های کوچکی از ارتش سوریه بودند که در داخل و خارج سازماندهی شده اند. این ارتش آزاد مولود جدیدی است که باید درباره نقش آن در آینده سیاسی سوریه تحلیل شود. در کنار این ارتش آزاد، گروه های دیگری هم هستند که مسلح شده اند و این خود بر آشفتگی اوضاع افزوده است. در مورد ارتش آزاد هم بیم ها و امید هایی وجود دارد. بیم از اینکه در آینده همین گروه موجد خشونت و تروریسم بیشتر نشود و امید به اینکه آینده سوریه را برای تامین امنیت مردم این کشور تضمین کند. اینها اکنون در چشم انداز روشنی قرار ندارد. نکته بعد در مورد ارتش آزاد این است که گروهی یک دست به نظر نمی رسد و هم اکنون گوی و میدان را از گروه های سیاسی سوری ربوده است و اکثر مخالفت ها علیه دولت سوریه از سوی این مجموعه هدایت و رهبری می شود. مورد بعد اینکه در میان گروه های سیاسی مخالف دولت فعلی سوریه نیز یکدستی وجود ندارد. گرایشات قوم گرا و لاییک و مذهبی وجود دار ند. اقلیت کرد نیز در اینجا یک نیروی جداگانه محسوب می شوند. در حال حاضر نیز بخش کرد نشین سوریه تا حدودی خودمختار و توسط شورای احزاب کرد اداره می شود و حاکمیت دولت مرکزی تضعیف شده است. در اینجا باید اذعان داشت که از گروه مخالف مذهبی، اخوان المسلمین است. در کنار آنها سلفی ها هم هستند. نیروهای روشنفکری هم حضوری جدی دارند و همه اینها باعث پیچیده تر شدن اوضاع می شود. مجموعه دیگری هم به نام «گروه های هماهنگی انقلاب» در سوریه فعال هستند که چندان برای ما شناخته شده نیستند. در سوریه کم و بیش این موضوع قابل رویت است که درگیری ها به سمت قوم گرایی رفته است. دعوای علوی- سنی و مباحثی از این دست باعث ایجاد برخی تصفیه حساب های طایفه گری و قومی شده است. این نوع مجادلات تنها به آینده دموکراسی و وحدت ملی در این کشور ضربه خواهد زد.

ارزیابی شما از دخالت های خارجی منطقه ای و فرا منطقه ای در مورد بحران کنونی سوریه چیست؟

دخالت های کشور های مختلف از جهت منافع مردم سوریه نیست و همه این کشورهای مداخله کننده از جهت نفع خودشان در موضوع سوریه مداخله می کنند. قدرت های بین المللی سوریه را نقطه پرگاری می دانند برای تحولات آینده منطقه خاورمیانه. قدرت ها و کشور های منطقه یا مدافع وضع موجود در سوریه هستند و یا هم داستان با اپوزیسیون سوریه، یعنی تقریبا هیچ کشور در منطقه نیست که در زمینه موضوع سوریه، به طرفداری از یک سوی این بحران نپرداخته باشد. البته باز باید اینجا تاکید کنم که این شکاف دولت و بخشی از مردم در سوریه وجود داشته که امروز باعث مداخله نیروهای خارجی منطقه ای و فرا منطقه ای در این درگیری داخلی شده است. نکته دیگر از نظر من جایگاه و دیدگاه رژیم صهیونیستی درباره بحران سوریه است. از نظر من اسراییلی ها چندان به تحولات خوش بین نیستند و با نگرانی ماجرا را دنبال می کنند. یکی از دلایل عمده این موضوع، تنوع و تکثر فزاینده ای است که در داخل اپوزیسیون سوریه وجود دارد و نمی توان تحلیلی دقیق از مواضع آینده آنها ارائه نمود. این غیر قابل پیش بینی بودن، برای موجودیت حاکمان فعلی سرزمین های اشغالی، نگران کننده است. در واقع وضعیت نیروهای اپوزیسیون سوریه مانند هندوانه در بسته ای است که بسیاری از زوایا و جهات آن قابل بررسی و پیش بینی نیست.


نظر شما :