راهبرد سه‌گانه ایران در سوریه

۰۱ شهریور ۱۳۹۱ | ۱۵:۱۲ کد : ۱۹۰۵۷۸۳ سرخط اخبار

نصرت الله تاجیک

اعتماد: قبل از اینکه وارد بحث اصلی شوم از خوانندگان عزیز اجازه می خواهم مقدمه یی عرض کنم. من معتقدم در یک نگاه کلان غرب به دنبال تبدیل تهدید خیزش مردم مسلمان منطقه خاورمیانه به فرصت بوده و از طریق عوض کردن رژیم در سوریه سعی در تغییر معادلات منطقه دارد. هدف اصلی نیز کاهش حضور و کند کردن ابزار تاثیرگذاری ایران در مسائل منطقه خاورمیانه است تا بعد به مساله مقاومت در سوریه و لبنان پرداخته و عنصر ایدئولوژیک و نیز حساسیت جهان اسلام را از قضیه فلسطین و قدس حذف و با قطع این پشتوانه سپس با خیالی آسوده به مساله فلسطین و رژیم صهیونیستی بپردازد و این مساله را از دغدغه مسلمانان خارج و تبدیل به یک مساله حقوقی بین دو واحد در صحنه روابط بین الملل کند. البته به موازات این امر ایران نیز از ترکش های این روندی که غرب و کشورهایی همچون عربستان و ترکیه در پیش گرفته اند در امان نخواهد بود و لذا جا دارد ایران نسبت به مسائلی که در سوریه می گذرد با حساسیت بیشتری فارغ ار مساله داخلی سوریه و انتظاراتی که مردم این کشور از حکومت و دولت خود دارند برخورد کند. البته اگرچه امریکا و دوستانش قائل به دخالت موثر و مسوولانه ایران در مساله سوریه نیستند ولی کتمان حقایق و نقشی که ایران می تواند در مصالحه در این کشور ایفا کند بر کسی پوشیده نیست.

البته مسائل داخلی و حقوق مردم سوریه برای داشتن حکومتی فراگیر که همه اقشار و گروه ها بتوانند آزادانه در انتخابات شرکت کرده و نمایندگان خود را به نهادهای قانونگذاری و اجرایی گسیل دارند و دولت یا به عبارت صحیح تر که به سیاق عربی آن هم نزدیک تر است حکومت (قوه مجریه) با خرد جمعی اداره شود خواسته یی مشروع است، چنانچه توسط خود مردم سوریه و بدون دخالت خارجی صورت پذیرد. زیرا یکی از مهم ترین کاربردهای ضرب المثل گربه به خاطر رضایت خدا موش نمی گیرد در علم سیاست است و مخصوصا از مهم ترین مشخصه های روابط بین الملل در دنیای کنونی. هر جا دولت های خارجی و مخصوصا دولت های استعمارگر به آنها پا بگذارند پاک ترین و اصیل ترین جنبش های اجتماعی را آلوده و از مسیر خود در دستیابی به اهداف پاک و حقه خویش منحرف می کنند. لذا حتی خواسته های مشروع مردم سوریه با آنچه در سوریه در جریان است تا حدی متفاوت بوده و برنده تداوم این وضع رژیم صهیونیستی، عربستان و ترکیه خواهند بود و نه مردم سوریه که حتی ممکن است تا مرز جنگ داخلی نیز پیش بروند. در حقیقت با این توضیح به پیچیدگی صحنه سوریه و آنچه در جریان است پی می بریم. در فروردین ماه 1386 که برای شرکت در سومین کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین برای آخرین بار به ایران سفر کردم بعضی از دوستان اخوان المسلمین اردن نیز حضور داشتند. از آنجا که در طول دوران سفارت در اردن با این افراد ارتباط نزدیک داشتم و آنها را افرادی خوشفکر و سلیم النفس می شناختم و این زمینه یی برای اعتماد شده بود آنها مرحوم حسن الهویدی، قائم مقام رهبر اخوان المسلمین سوریه را به من معرفی کردند و از من خواستند با هم ملاقاتی داشته باشیم. اگرچه من در آن زمان هیچ گونه مسوولیت دولتی ای نداشتم و حضورم در کنفرانس صرفا جهت همکاری و استفاده از تجربیاتم برای هرچه بهتر برگزار شدن آن کنفرانس بود ولی در عین حال با دو تن از دوستان که از سفرای سابق و آن زمان ایران در سوریه بودند، هم مشورت کردم. البته آنها هردو با توجه به حساسیت سوری ها نسبت به اخوانی ها با این ملاقات تحفظاتی داشتند ولی شنیدن حرف های یک پیرمرد 81ساله و در صورت امکان انتقال خواست شان به طرف مقابل نه تنها بی ضرر بود بلکه باعث تنوع و افزایش قدرت بازی و تاثیرگذاری ما می شد. در ملاقات با مرحوم حسن الهویدی، وی را که پیرمردی خوشرو، نورانی، مسلمان و بسیار نرم خو بود فردی مصلح یافتم که قصدش اصلاح امور بود و لذا صدق گفتارش باعث تاثیر کلامش در من شد. خوب است برای تجربه اندوزی نسل جوان اشاره یی به سوابق او بکنم.؛ وی متولد سال 1925 میلادی و دارای درجه دکترای طب داخلی بود و در سال 1947 نیز در زمانی که 22 ساله بود جذب اخوان المسلمین سوریه شده و در سال 1952 دکترایش را از دانشگاه دمشق گرفته بود. یک بار در سال 1967 و بار دیگر در سال 1973 میلادی به زندان افتاده بود و تا زمان حکومت بشار اسد در سال 2000 در زندان بود و سپس آزاد و تبعید شده بود. بعد از آزادی مقیم لندن شده و بین اردن و انگلیس در رفت و آمد بود و در سال 2009 میلادی نیز در اردن وفات کرد که خدا او را با اولیایش محشور گرداند. دو ساعتی صحبت کردیم و خواسته اش از ایران آن بود که جمهوری اسلامی قدم پیش بگذارد و مصالحه یی بین اخوان المسلمین و دولت سوریه به وجود آورد. وی در آن زمان خواهان همکاری با حکومت بود و نه به دنبال اسقاط دولت. در آن کنفرانس نیز هیات سوری به ریاست آقای زهیر مشارقه، معاون رییس جمهور شرکت کرده بود. البته آن مرحوم انتظار نداشت که با وی ملاقات کند ولی هم خواهان آن بود که با هر فردی که بتواند این روند را شروع کند جلسه داشته باشد و هم قصدش شروع آن روند بود نه صرفا ملاقات با یک مقام بالای دولتی. استدلالش هم این بود که بشار اسد فردی جوان و خوشفکر است و اگر در ابتدای کارش حاضر باشد این مصالحه را انجام دهد و تحولی در اداره حکومت و جامعه به وجود بیاورد. اهل سنت هم کینه یی را که از حافظ اسد در واقعه کشتار حما در سال 1982 دارند از دل به در می کنند. صادقانه بگویم بدون ورود به جزییات روابط و عملکردها و نیز به دور از حساسیت های دو طرف نسبت به یکدیگر و اینکه کدام محق هستند من با کلیت حرفش موافق بودم. اگرچه به مسائل سیاسی و جهت گیری های فرقه یی و طایفه یی در این کشور آگاهم ولی معتقد بودم که چتر حمایت هر حکومتی باید آنقدر گسترده باشد تا بتواند همه اقشار را دربربگیرد. ساعت ها بحث کارشناسی با بعضی دوستان حاضر در کنفرانس کردم تا آنها را متقاعد کنم حرف اینها ناحق نیست و این افراد الان نه شرطی تعیین کرده اند و نه خواسته بالایی دارند. خوشبختانه تحلیل و شناخت نسبتا خوبی از اخوان المسلمین در یک چارچوب کلی و نیز اخوان هر کشور و حتی گرایش های گوناگون داخلی هر یک از جناح های موجود در آن در بدنه کارشناسی وزارت امور خارجه وجود دارد ولی بعضی دوستان به عملکرد و سوابق آنها و بعضا مسائل فرقه یی و مذهبی اشاره داشتند و اینکه حرف شان با نیت شان ممکن است یکی نباشد. پاسخ آن بود که اولا ما باید در سطح بالاتری با این مسائل روبه رو شویم و دوما ما که دستگاه سنجش صداقت نداریم اینها هم مردم همان کشورند چرا نباید حق داشته باشند که در آن کشور زندگی کنند یا در تعیین سرنوشت خویش حاکم باشند. متاسفانه تلاش من ظاهرا نتیجه ملموسی نداد و من همواره در پیش خود نسبت به آن مرد احساس خجالت می کردم. البته می دانستم و می دانم در دنیای سیاست مجالی برای اخلاق نیست ولی من هیچ وقت علاقه یی به آن گونه سیاست نداشته ام و برعکس اخلاق را پایه مهمی برای یک سیاستمدار یا دیپلمات می دانم. این بحث ها منتج به این شد که یکی از دوستان که با هیات سوری آشنایی بیشتری داشت موضوع را با یکی از آنها مطرح کند ولی متاسفانه از آنجا که مسوولان دولتی تا زمانی که احساس قدرت می کنند حاضر به شنیدن نصایح خیرخواهان نیستند آنها نیز حاضر به ملاقات با وی نشدند. از آنجا که پیرمرد محترم و دلسوزی بود و عمری را در جهت روشنگری و کسب حقوق سیاسی اجتماعی مردمش در زندان به سر برده بود، من با کمال احترام و علاقه در ملاقات دوم گزارشی از ماوقع را به وی دادم و از اینکه نتوانسته بودم کمک چندانی به اهداف خیرخواهانه اش بکنم پوزش طلبیدم. ولی او آنقدر با خوشرویی با این پاسخ برخورد کرد که بر شرمندگی من افزود. لذا ایران باید یک راهبرد سه محوری را دنبال کند؛ کار با قدرت های موثر برای ایستادن مقابل یکه تازی امریکا و دوستانش در منطقه و قطع کمک تسلیحاتی آنها به مخالفان دولت سوریه تا دو طرف بتوانند در یک فضای سیاسی به گفت وگو و حل مسائل خود بپردازند، تماس و همکاری با مخالفان وطن پرست و دولت سوریه برای ایجاد زمینه گفت وگوی ملی و نیز فشار بر کشورهای حلقه غرب در منطقه از طریق فعال ساختن حرکت های مردمی جهت استیفای حقوق خود در این کشورها و از بین بردن برخورد دوگانه امریکا با مسائل منطقه. با اجرای این راهبرد ایران به دنیا نشان خواهد داد که برخلاف غرب و دوستانش در منطقه که با سیاست های غیرشفاف به دنبال جنگ افروزی هستند ایران به دنبال مصالحه ملی در این کشور از طریق گفت وگو است.


نظر شما :