مسلمانان از تحقیرهای دیروز تا تبعیدهای امروز

پاکسازی مذهبی در برمه

۰۲ مرداد ۱۳۹۱ | ۱۷:۵۴ کد : ۱۹۰۴۵۴۸ نگاه ایرانی
یادداشتی از دکتر ماندانا تیشه یار استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل بین المللی برای دیپلماسی ایرانی.
پاکسازی مذهبی در برمه

دیپلماسی ایرانی : برمه غربی ترین کشور در میان کشورهای جنوب شرق آسیا و مرز میان شبه قاره هند و سرزمین های آسیای شرقی به شمار می آید. اگرچه این کشور بیش از یک دهه است که به عضویت مجمع کشورهای جنوب شرق آسیا (آسه آن) درآمده و به جرگه کشورهای این منطقه پیوسته، با اینهمه، تفاوت های چشمگیری با دیگر کشورهای این منطقه دارد. ساختار سیاسی بسته، اقتصاد رو به نابودی و توانمندی نظامی رو به کاهش این کشور به خاطر تحریم های بین المللی کمرشکن در سال های گذشته، برمه را از پیوستن به کاروان رشد و پیشرفت کشورهای جنوب شرق آسیا باز داشته است.

کشور برمه که از دیرباز به واسطه موقعیت استراتژیک خود، بر سر راه بازرگانی میان چین و هند جای داشته، مردمانی از نژادهای مون و برمن را در خود جای داده که پیوندهای فرهنگی بسیاری با مردمان سرزمین های پیرامون، به ویژه هندوستان داشته و از دیرباز یکی از شاخه های اصلی آیین بودا را به عنوان دین رسمی خود برگزیده اند. با اینهمه، در طول سده ها، بازرگانان و دریانوردان مسلمان نیز که از ایران و شبه جزیره عرب به سوی شرق آسیا روانه بودند، بر سر راه خود به داد و ستد با برمن های بودایی پرداخته، برخی از ایشان را با آیین اسلام آشنا ساختند و گاه خود در این سرزمین ماندگار شدند و به مقام های بالا مانند وزارت و مشاورت شاهان بودایی برگزیده شدند. هنوز هم می توان نشانی از خاندان های ایرانی با نام های شیرازی، کاشانی، بهبهانی، اصفهانی و یزدی را در میان مسلمانان برمه یافت. امروزه در گویش برمه ای، برخی از مسلمانان برمه را "پاتی" Pathy می نامند که گفته می شود برگرفته از نام "پارسی" است و اشاره به نژاد آنان دارد.

حضور مسلمانان در بخش های غربی برمه، به ویژه در منطقه آراکان که در همسایگی استان مسلمان نشین بنگال در هندوستان – بنگلادش امروزی – جای دارد، زمینه رفت و آمدهای میان مسلمانان هندی و برمه ای را رفته رفته فراهم آورد. این پیوندها چنان گسترش یافت که از سده هفدهم میلادی زبان پارسی که هم به وسیله بازرگانان و هم از راه دربار هند به برمه رسیده بود، به عنوان یکی از زبان های درباری در این کشور استفاده می شد. این زبان در مراکز و مدارس دینی مسلمان برمه نیز مورد توجه بود و برخی متون ادبی و اخلاقی مانند پندنامه عطار، کیمیای سعادت غزالی و گلستان و بوستان سعدی در این کانون ها آموزش داده می شدند.

مسلمانان برمه از فرقه های گوناگون درست شده اند و در میان آنها می توان پیروان مذاهب شافعی، حنفی، مالکی، حنبلی، شیعی، چولیا مسلم، بودا مسلم، اهل حدیث، قادیانی، صوفیه، طریقیه، گرانیه، بنگالی مسلم و وهابی را دید. آنان در طول سده ها زندگی در سرزمین برمه، سازمان ها و انجمن های گوناگونی را درست کرده اند که مهمترین آنها عبارت از شورای امور مذهبی مسلمانان، جامعه علمای برمه، سازمان مسلمانان برمه، اتحادیه جوانان مسلمان، سازمان اخوت مسلمانان و انجمن دانشجویان مسلمان هستند. این گروه که امروزه به گفته دولت برمه تنها چهار درصد و به گفته مسلمانان و منابع پژوهشی غربی 20 درصد جمعیت 48 میلیون نفری برمه را تشکیل می دهند، در بخش های گوناگون سرزمین برمه پراکنده اند. اما گروهی از ایشان که بیشتر آنان را مسلمانان هندی که از سده ها پیش به این سرزمین مهاجرت کرده و در آن زندگی نموده اند، همچنان در منطقه آرکان در نزدیکی مرز برمه و بنگلادش به سر می برند. این مردمان که به زبان "روهینگیا[1]" که مخلوطی از ترکی، بنگالی، پارسی و عربی است، سخن می گویند، غالبا به همین نام نیز خوانده می شوند.

بنا به اسناد موجود، از سده پانزدهم تا سده هجدهم میلادی قوانین اسلامی در منطقه آراکان به اجرا در می آمدند و مسلمانان آزاد بودند تا تنها از قوانین خود پیروی نمایند. اما با اشغال دوباره این سرزمین به دست شاهان بودایی در سده هجدهم، اجرای قوانین اسلامی کنار گذارده شد و قانون ملی جایگزین آن گردید. این روند تا پایان جنگ جهانی دوم و استقلال برمه در 1948 ادامه یافت. در آن سال ها که برمه به مستعمره انگلستان بدل شده بود، بسیاری از برمه ای های ملی گرای تندرو، با شعار "برمه برای برمه ای ها" به سرکوب مسلمانان، به ویژه هندی های مهاجر می پرداختند و به بازارهای اسلامی یورش می بردند و مسلمانان را از اجرای برنامه های دینی خود باز می داشتند.

در جنگ جهانی دوم نیز با آمدن سربازان بودایی ژاپن به برمه، بوداییان به محله های مسلمان نشین در آراکان یورش آورده، هزاران نفر از مسلمانان را کشتند. این امر به اختلافات دامنه دار میان بودایی ها و مسلمانان در آراکان بیشتر دامن زد. پس از استقرار ژاپنی ها در آراکان، مسلمانان آن منطقه علیه ژاپنی ها دست به مبارزه زدند و به عنوان عوامل اطلاعاتی و شناسایی و خرابکاری، با انگلیسی ها همکاری می کردند. انگلیس نیز در برابر این همکاری، وعده نوعی خودمختاری به مسلمانان آراکان را داد. این پیشینه سبب شد که دولت مستقل برمه پس از آن که در سال 1948 به قدرت رسید، به سرکوب مسلمانان به ویژه در ناحیه آراکان بپردازد.

با به قدرت رسیدن نظامیان در 1962 به رهبری ژنرال نه وین Ne Win که با کودتای نظامی قدرت را در این کشور به دست گرفتند، روند تازه ای از مبارزه با مسلمانان برمه ای آغاز شد. ژنرال نه وین نظام سوسیالیسم تک حزبی را در برمه برپا نمود و مسلمانان را به عنوان شهروند درجه دوم، از بسیاری از حقوق خود مانند پیوستن به ارتش و کار در ادارات دولتی و یا رفتن به زیارت حج، محروم ساخت. در این میان، مسلمانان منطقه آراکان بیش از دیگر مناطق زیر فشار بودند. دولت هرگز به آنان اجازه شهروندی این کشور را نداد و آنان را همواره "بنگالی" نامیده و خواهان بازگشت آنان به سرزمین نیاکان خود شده است. در جامعه بودایی برمه نیز این مردم، به خاطر رنگ تیره پوستشان، "کاکا سیاه" نامیده شده و مورد توهین و تحقیر قرار می گیرند. از این رو، از هنگام استقلال برمه تاکنون، صدها هزار مسلمان برمه ای، به بنگلادش، مالزی، هند، پاکستان، تایلند، سنگاپور، امارات متحده عربی و عربستان گریخته اند. آنان حتی در دورانی که هنوز بنگلادش جزئی از پاکستان بود، از محمدعلی جناح، رهبر استقلال پاکستان خواستند که منطقه آراکان نیز به این کشور بپیوندد.

مسلمانان آراکان با دولت برمه همواره اختلاف داشته و معتقدند که دولت حقوق مسلمانان را نادیده می گیرد و به آداب و سنن آنها بی احترامی می نماید. این امر از سوی بسیاری از نهادها و سازمان های بین المللی نیز مورد انتقاد قرار گرفته است. در طول این سال ها، مردم مسلمان آراکان، چندین گروه آزادی بخش پارتیزانی و انجمن های غیرنظامی برای دفاع از حقوق خود تشکیل داده اند. مهمترین این سازمان ها عبارت از جبهه میهن پرستان روهینگ، سازمان آزادیبخش آراکان، سازمان رهایی بخش مسلمانان میانمار هستند.

با اینهمه، تشکیل این سازمان ها و گروه ها نتوانسته است مسلمانان را از گزند آسیب های اجتماعی و دولتی دور سازد. در زمستان 1997 با پخش شدن خبر تجاوز مردان مسلمان به یک زن بودایی، هزاران راهب بودایی با همراهی پیروان خود به محله ها و مناطق مسلمان نشین حمله برده و بسیاری را کشتند و مغازه های ایشان را غارت کردند. در سال 2001 نیز هنگامی که چند راهب بودایی از زنی مسلمان کیک خریدند اما پول آن را نپرداختند، چنان آتشی از خشم و شورش برپا شد که بسیاری از مردم درگیر آن شدند و بار دیگر خانه ها و مساجد مسلمانان در آتش سوخت و این در حالی بود که پلیس و مقامات دولتی کمترین تلاشی برای آرام کردن اوضاع انجام ندادند. طرفه آنکه مسلمانان برمه گاه هزینه گناهان ناکرده خود را نیز پرداخته اند. هنگامی که طالبان در افغانستان مجسمه بودا در بامیان را از میان بردند، بسیاری از راهبان بودایی برمه بر آن شدند تا به تلافی آن، مسجدها و امام باره های مسلمانان را نابود کنند. 

اما در شورشی که در تابستان 2012 و بار دیگر بر سر تجاوز گروهی از مردان مسلمان به زنی بودایی آغاز شده، دولت آشکارا به موضعگیری در این زمینه پرداخته و رئیس جمهور برمه گفته است که باید مسلمانان روهینگیا، که بخشی از مسلمانان این کشور هستند که در منطقه آراکان زندگی می کنند، را از برمه بیرون کرد و آنها را در اردوگاههای مرزی در بنگلادش جای داد. در هفته های گذشته، دولت برمه نه تنها همچون گذشته نقش ناظری بی طرف را در درگیری های مذهبی در این کشور بازی نکرده، بلکه به طور گسترده ای دست به خشونت زده و با سرکوب و کشتار مسلمانان و دستگیری رهبران ایشان و وادارسازی ده ها هزار خانواده مسلمان به پناه بردن به مرزهای بنگلادش، عملا سیاست پاک سازی مذهبی را در این کشور دنبال کرده است.

اگرچه اقدامات ضد حقوق بشر دولت برمه، با واکنش های نه چندان جدی کشورهای مدافع حقوق بشر و بیانیه های نه چندان محکم کشورهای مسلمان در رد این اقدامات روبرو شده، اما به نظر می رسد رویدادهای اخیر در این کشور، بیش از آنکه تهدید کننده منافع هر یک از طرفین در این ستیز تلخ باشد، ضربه ای کاری به بدنه نهال نازک جامعه مدنی در این کشور است که به تازگی و پس از سال ها خون دل خوردن آزادیخواهان برمه ای، در خاک این کشور نشانده شده بود./12

 

[1]. Rohingya

 

نظر شما :