چرا روس ها عاشق این مرد هستند؟

۱۱ تیر ۱۳۹۱ | ۰۴:۲۷ کد : ۱۹۰۳۴۸۳ سرخط اخبار
خبرآنلاین: پس از چندین ماه رایزنی های دیپلماتیک ، ارجاع پرونده به شورای امنیت و حتی گفتگوی رودرروی باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا با ولادیمیر پوتین همتای روسی اش در حاشیه نشست گروه بیست در مکزیک، باز هم واشنگتن موفق به جلب رضایت روس ها در مساله سوریه نشد. درک دلایل حمایت سخت و محکم روس ها از دولت بشار اسد در سوریه می تواند در تحلیل تاثیر این ماجرا بر روابط دو جانیه روسیه – آمریکا موثر واقع شود.
هم مسکو و هم واشنگتن هر دو در خیزش های اخیر در منطقه شاهد به بازی گرفته شدن منافع خود بودند. سکوت معنادار کاخ سفید در قبال برخی حرکت های ارتش مصر که از انحلال پارلمان منتخب آغاز و به محدود کردن اختیارات رئیس جمهوری تازه منصوب محمد مرسی منتهی شده است، بیانگر همین منافعی است که واشنگتن در پس مانورهای ارتش به دنبال حفظ آن است. حفظ رابطه امنیتی با مصر و پایبندی قاهره به پیمان کمپ دیوید در شرایطی در دستان امریکایی ها باقی خواهد ماند که ارتش به نوعی قدرت در اختیار اخوان المسلمین را محدود کند. به زبان دیگر آنچه در مصر رخ می دهد نمایی از معامله ای است که در بسیاری از کشورهای عربی دارای حاکمیت سلطنتی و نزدیک به واشنگتن رخ می دهد. در این کشورها نیز پادشاهان یا امیرهای خودخوانده و سنتی بخشی از اختیارات خاص را در مشت نگاه می دارند تا مانع از عبور نهادهای دموکراتیک و مدرن از برخی خطوط قرمز شوند.


به شهادت بسیاری از تحلیل گران ، روسیه منافع بسیاری در سوریه نهفته دارد. یکی از اصلی ترین این منافع وجود پایگاه نظامی در خارج از حوزه کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق برای روز مبادا است. روس ها به خوبی بر این حقیقت واقف هستند که اگر بشار اسد سقوط کند هر دولتی که روی کار بیاید بی شک اختیار پایگاه ترتوس را از روس ها خواهد گرفت. روس ها نیز دلیلی برای مهیا کردن بستر این خروج نمی بینند. بی شک اگر اپوزیسیون در سوریه موضعی نظیر موضع دولت رسمی کوبا در قبال گوآنتانامو اتخاذ کنند، فرصتی برای فکر کردن مجدد به روس ها بخشیده اند. در کوبا نیز فیدل کاسترو با وجود تمام موضع گیری های ضدامریکایی اش با گوآنتانامو مخالفتی نداشت. شاید این موضع گیری از سوی اپوزیسیون سوریه که دولت پس از بشار اسد به تمامی توافقنامه های بین المللی با تمامی کشورها پایبند خواهد بود، بتواند روس ها را به بازبینی در تصمیم شان تشویق کند. به عنوان مثال ، کاندیدا متعلق به اپوزیسیون در ونزوئلا تاکید کرده است که در صورت انتخاب و تکیه زدن بر کرسی که در حال حاضر در اختیار هوگو چاوز است بلافاصله تمام قراردادها با روس ها و چینی ها را که مهر چاوز را بر پیشانی دارند، ملغی اعلام نخواهد کرد.


در خصوص بحران در لیبی هم روس ها دغدغه ای مشابه داشتند. با وجود آنکه مسکو در نشست شورای امنیت برای اخذ مجوز جهت دخالت نظامی در لیبی غیبت داشت اما اصلی ترین پرسشی که کرملین نشین ها در آن زمان داشتند این بود که آیا دولت انتقالی پس از قذافی به قراردادهای رژیم سابق با دیگر اعضای جامعه بین المللی پایبند خواهد بود؟
در خصوص سوریه نیز شاید اتخاذ رویکردهایی مشابه از سوی اپوزیسیون ، روس ها را در دو دو تا چهارتای دیپلماتیک و استراتژیک به این باور برساند که منفعت پشت بشار اسد ایستادن از رها کردن جانب او بیشتر نخواهد بود.
اگر این تضمین ها زودتر در اختیار روسیه قرار گرفته بود شاید مسکونشین ها نیز از تجویز نسخه یمن برای سوریه حمایت می کردند. با اینهمه اکنون مهلت اتخاذ چنین رویکردی از میان رفته است. اکنون استراتژی روس ها در قبال سوریه تحت تاثیر مجموعه حوادثی است که کمتر ارتباطی به تحولات خاورمیانه دارد.


اصلی ترین پرسشی که ذهن امریکایی ها را به خود اختصاص داده دلیل وفاداری روسیه به بشار اسد است. چرا مسکو نمی تواند به راحتی با اپوزیسیون در سوریه به توافق رسیده و دست از جانبداری از دولت دمشق بردارد؟ اگر تنش در سوریه در خلا رخ داده بود شاید اتخاذ چنین رویکردی از سوی روس ها نیز محتمل بود. حمایت سخت و محکمی که کرملین از بشار اسد می کند در حقیقت نوعی اطمینان بخشی به روسای جمهور پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی سابق است که نگران جانشین های خود هستند. در نگاهی مختصر و مفید باید تاکید کرد که روسیه با هرگونه طرحی که حامی از قدرت بیرون راندن بشار اسد باشد، مخالف است. موافقت ابتدایی روس ها با طرح کوفی عنان دبیر کل سابق سازمان ملل و نماینده فعلی جامعه جهانی در خصوص سوریه نیز بر این اساس بود که روس ها گمان می کردند در این طرح ضرورتی بر خروج اسد از قدرت احساس نخواهد شد.


نوع برخورد روسیه با سوریه در حقیقت معیاری برای محک زدن توان رهبری این کشور در منطقه آسیای مرکزی است. منطقه ای که روس ها از مدت ها پیش به دنبال یارکشی های استراتژیک در آن هستند و میلی به ترک کردن جانب دوستان خود حتی در شرایط سخت ندارند. این مساله بخصوص در کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق که تلاش می کنند قدرت اجرایی را در دست رهبران سنتی خود نگاه دارند از اهمیت بسزایی برخوردار است. روسای جمهور ازبکستان و قزاقستان هر دو بیش از دو دهه است که در راس قدرت ایستاده اند و نگران انتقال قدرت در روندی آرام و بدون خونریزی هستند به گونه ای که منافع اعضای خانواده و وابستگان آنها مخدوش نشود. در این کشورها نیز اصلی ترین دغدغه حاکمان این است که مبادا جانشین های جدید برای تصاحب سهم بیشتری از قدرت ، پیشینیان را قربانی کنند.


بر همین اساس است که یک گلوله نقره ای برای تغییر موضع مسکو در قبال سوریه وجود ندارد که با شلیک آن بتوان بر تمام مخالفت های کرملین مهر پایان کوبید. بر همین اساس هر پیشنهادی از سوی کاخ سفید برای متقاعد کردن کرملین در راستای رها کردن جانب بشار اسد ناکافی خواهد بود. بر همین اساس انتظار گشایشی در موضع روسیه در قبال سوریه و همراهی کرملین با کاخ سفید را نداشته باشید.
منبع:  نشنال اینترست

نظر شما :