تغیر مسیر مذاکرات یک ضرورت است

۰۳ تیر ۱۳۹۱ | ۱۳:۴۱ کد : ۱۹۰۳۱۲۷ سرخط اخبار
اعتماد: پرونده هسته‌یی از پیچ مسکو نیز گذر کرد. یک وجه دیگر بر خاطرات تاریخی این پرونده اضافه شد. مسافر خوش‌سفر ما هوای استانبول در سر دارد. چه سخت است همسفر بودن با مسافرانی که نه همدلند، نه همزبان، نه همراه، نه همدم و نه خوش‌مشرب. همه چیز غریب است در این غربت غریب که چندین جهان در یک لحظه فشرده شده است. رودررو باید نشست و فاصله را کوتاه کرد. اما فاصله زمان در قامت مکان نمی‌گنجد. وقتی فاصله مکانی در مسافت زمانی قرار می‌گیرد همه چیز به دوردست خود می‌رود و هیچ وقت زمان و مکان اینقدر دور از هم نبودند. در مکان همه چیز به ظاهر مرتب و روان است. سلامی هست، علیکی هست، نگاه هست، کلام هست، لبخند هست، عکس و تصویر هم هست. امید هست، قرار هست و وعده وعید هم هست. از دریچه مکان که به تصویرها بنگرید، همه اشیا و انسان‌ها در جای خود قرار دارند. این همه انسان آ‌راسته که به شوق دیدار یکدیگر در آغوش مکان دور هم حلقه زده‌اند و در یک بازی مشترک اخبار تیتر اول جهان را تولید می‌کنند در بعد زمانی چنان از یکدیگر دور هستند که گویی اصلا همدیگر را نمی‌شناسند. روایت 1+5 از بعد زمان و مکان حیرت‌انگیز است. سوررئالیسم چندوجهی. بیش از 10 سال مذاکره، ساعت‌ها نشست، ده‌ها بیانیه، قطعنامه، اطلاعیه، تهدیدها و تشویق‌ها، اشک‌ها و لبخندها، قهرها و آشتی‌ها و تاریخی که با اخبار ساخته می‌شود. زمان از این همه حضور خسته است. هیاهو برای هیچ دلگیر و درمانده است. یک موضوع ساده و یک موضوع به ظاهر ساده در پیچ و خم زمانه به یک معمای هزارهفته بدل شده است. پرسش بزرگ این است با این همه تجربه و ادعا چرا مدیران جهان در مدیریت یک پرونده چنین از نفس افتاده‌اند. اگر این پرونده شاخصی برای سنجش قابلیت‌ها و توانایی‌های مدیران جهان باشد، آیا جهانیان نباید از سوی مدیریت مدیران خود دلسرد شده و نسبت به آینده خود نگران باشند؟ سال‌ها است که به عنوان یک ناظر کنجکاو در حد امکانات علمی خود روند مذاکرات را رصد می‌کنم و با این وجود پاسخ روشنی به این پرسش خود ندارم.

اما بر این باور هستم که شکاف 1+5 و ایران بسیار عمیق‌تر از آن است که ظاهر قضیه نشان می‌دهد. این اختلافات ریشه در تفاوت‌های تمدنی، تاریخی، معرفت‌شناسی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دارد. دیوار بی‌اعتمادی بین 1+5 و ایران (حداقل بخش غربی آن) آنچنان بلند است که طرفین دو سوی دیوار همدیگر را به راستی نمی‌شناسند و کلام همدیگر را درست دریافت نمی‌کنند. در اینجا تنها به بخش‌ کوچکی از این وضعیت اشاره می‌کنم.مفهوم حق در دو سوی دیوار: از نظر ایران همه کشورها دارای حاکمیت برابر هستند و داشتن حقوق مساوی در مناسبات بین‌المللی از تجلیات بارز این حاکمیت قلمداد می‌شود. ایران به عنوان یک کشور مسلمان، با تمدن کهن بر پایه نظام ارزشی، فرهنگی و سیاسی خود حق را تعریف می‌کند و نمی‌تواند مفهوم آن را که به صورت تاریخی در مناسبات قدرت و بر پایه ارزش تمدنی غرب شکل گرفته است، بپذیرد. از این رو تصمیمات شورای امنیت را که تبعیض‌آمیز و ناعادلانه است نمی‌تواند مبنای داوری و قضاوت در تعریف حق و باطل قلمداد کند. در سوی دیگر دیوار اعضای دائم شورای امنیت این نهاد را بالاترین مرجع ایجادکننده حق در موضوعات امنیتی و صلح جهانی معرفی می‌کنند و تصمیمات غیرعادلانه و غیرمشروع شورای امنیت را نه‌تنها قانون بلکه قانون برتر می‌دانند. از این رو شورای امنیت یکی از پایه‌ها و شاید فونداسیون دیوار بی‌اعتمادی را تشکیل می‌دهد. متاسفانه هیچ مرجع بی‌طرفی وجود ندارد که بین ایران و شورای امنیت داوری کند. نتیجه اینکه یکی از اصحاب دعوی در قامت قاضی و مجری ظاهر شده و موازنه منطقی‌ بین طرفین را کلا به هم می‌زند. تصمیمات شورای امنیت هرچند که ناعادلانه و تبعیض‌آمیز است، در نظام بین‌الملل معتبر و لازم‌الاجراست و ایران فقط می‌تواند مشروعیت آن را زیر سوال ببرد. این ایراد با اندکی تردید به قطعنامه‌های شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی وارد است. از طرف دیگر مجموعه حقوق بین‌الملل نیز برآیند توازن نیروها در مناسبات متکی به قدرت بوده و تصمیمات ایجادکننده حق نه از منطق عدالت و برابری که از منطق قدرت پیروی می‌کند. دریافت ایران از مفهوم حق بیشتر بر مبانی حقوق طبیعی و فطری استوار است و دریافت طرف‌های غربی از حق متکی است بر منابع حقوق بین‌الملل موضوعه. چالش بین این دو دیدگاه یک چالش تاریخی است و بعید است در مذاکرات هسته‌یی بتواند حل و فصل شود.این اختلاف نظرات در تفسیر معاهده ان‌پی‌تی و ارزیابی‌های طرفین از قدرت یکدیگر نیز وجود دارد. به نظر می‌رسد که پرونده هسته‌یی ایران در سایه اختلافات عمیق ایران و ایالات متحده امریکا قرار دارد و ابعاد فنی- حقوقی پرونده به حوزه سیاسی، امنیتی و حاکمیتی سرریز شده است. چین و فدراسیون روسیه می‌توانند در هدایت پرونده هسته‌یی در مسیر حقوقی و فنی آن نقش موثر و سازنده‌یی ایفا کنند. متاسفانه این دو کشور در جست‌وجوی منافع ملی خود، تداوم وضعیت کجدار و مریز را به راه‌حل‌های دیگر ترجیح می‌دهند و حضور آنها در گروه 1+5 یکی از عوامل اصلی طولانی شدن مذاکرات است. آنها قادر یا حتی علاقه‌مند نیستند که امریکا و متحدانش را متقاعد کنند که در مسیر سازنده‌یی مذاکرات را ادامه داده و ملاحظات سیاسی را در مذاکرات دخالت ندهند. تک‌تک اعضای 1+5 به دنبال کسب امتیاز و حفظ منافع ملی خود در پرونده هسته‌یی نقش‌آفرینی می‌کنند. دستاورد مذاکرات در حال حاضر در حدی نیست که بتواند خطر توسل به زور برای حل اختلافات را به کلی از بین ببرد. ایران فقط می‌تواند به توان ملی خود در بحران هسته‌یی متکی باشد. نمی‌توان مذاکرات را به مدت نامحدود ادامه داد. طولانی شدن مذاکرات ممکن است مدیریت و کنترل زمان مناسب برای حصول نتیجه عادلانه و مفید را تضعیف کند. فرسایشی شدن روند مذاکرات ممکن است در مسیر تولید فضای روانی مناسب برای توسل به زور حرکت کند. باید این مسیر را تغییر داد.
 

نظر شما :