برگ های برنده ای که سعید جلیلی در دست دارد
تاکید بر اقتدار و ابتکار در مذاکرات با 1+5 اکنون فضا را به جایی رسانده است که تیم مذاکره کننده ایران حتی از مکان برگزاری مذاکرات نیز به عنوان یک برگ برنده استفاده می کند و با گستراندن دامنه مذاکرات به موضوعات غیرهسته ای،قدرت مانور بی سابقه ای را کسب نموده است.
در پی چشمانداز مثبت مذاکرات استانبول 2 که ناشی از دیپلماسی مبتنی بر منطق تیم مذاکره کننده ایران به ریاست سعید جلیلی بود، طرفین مذاکره کننده، حرکت بر اساس چارچوب مورد توافق برای اجلاس بغداد را در دستور کار قرار دادند و تا آغاز مذاکرات بغداد در سوم خرداد، نشستهای کارشناسی مشروحی میان علی باقری معاون جلیلی و خانم هلگا اشمیت معاون کاترین اشتون رئیس تیم مذاکره کننده گروه 1+5 به منظور تعیین اولویتها و رئوس مذاکرات برگزار شد.
در این میان پایان مذاکرات استانبول 2 سرآغاز بروز تحولاتی شد که اجلاس بغداد را بیش از پیش از اهمیت برخوردار ساخت و اختلافات در میان اعضای 1+5 مشهودتر از گذشته نمایان شد و برخی تغییرات در ساختار سیاسی کشورهای عضو به همراه مشکلات داخلی برخی از اعضا، شرایط متفاوتی را برای اجلاس بغداد رقم زد به گونهای که فرانسه شاهد دگرگونی در بالاترین سطح سیاسی خود شده و نیکولا سارکوزی رئیس جمهور تندرو و دنباله روی سیاستهای غرب، کرسی ریاست را به فرانسوا اولاند سوسیالیست واگذار کرد و این در حالی است که سابقه نشان داده سوسیالیستهای فرانسه هیچگاه دنباله روی بی چون و چرای سیاستهای غرب به ویژه آمریکا نبوده اند.
نمایان شدن اختلافات
از سویی حزب محافظه کار دموکرات مسیحی آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان ضربه انتخاباتی سختی را پیش از اجلاس بغداد متحمل شد که بخشی از آن به سیاستهایی باز می گردد که وی در قبال مسائل اقتصادی حاکم بر اروپا به همراه برخی از دولتمردان اروپایی به ویژه سارکوزی به دنبال اعمال آنها بود اما نتایج انتخابات اخیر در فرانسه، یونان و ایتالیا نیز نشان داد که سیاست های ریاضت اقتصادی چندان مورد حمایت افکار عمومی نیست و در واقع بخشی از این شکست را می بایست سیاستهای مرکل در قبال جمهوری اسلامی ایران در حوزههای اقتصادی دانست که چنین شرایطی را برایش رقم زده است.
سیاستهای خارجی ناموفق فرانسه در دوران سارکوزی باعث شد که اولاند در نخستین گام نماینده تندروی کشورش در گروه 1+5 را از کار برکنار کرده و در گامی نشانگر فاصله گرفتن از سیاستهای آمریکا در خاورمیانه در سفری غیرمترقبه به کابل، از خروج نیروهای رزمی فرانسوی مستقر در افغانستان تا پایان سال جاری میلادی خبر داد و این ضربهای دیگر برای کاخ سفید محسوب می شود.
در عین حال ورود مجدد ولادیمیر پوتین به کرملین در ردای رئیس جمهوری روسیه از دیگر تحولاتی است که نمی توان از تاثیرات آن بر حرکت سیاست خارجی مسکو به ویژه در قبال چگونگی تعامل با آمریکا و نگرش به تحولات در عرصه جهانی به ویژه برنامه هستهای ایران به سادگی گذشت چرا که همگان می دانند که روسیه تحت هدایت پوتین یکی از پرتنش ترین دوران خود را در سیاست خارجی با آمریکا سپری کرده و وی یکی از جدی ترین منتقدان رفتارها و کردارهای آمریکا در جامعه بین الملل بوده است.
از این رو در رویکردها و سیاستهای مسکو که همواره به بهرهگیری از دیپلماسی در قبال برنامه هستهای ایران و احترام به حقوق و جایگاه جمهوری اسلامی –دستکم در مواضع اعلامی روسیه- تاکید داشته، تفاوتها در چگونگی موضعگیری دولتمردان روسیه در فاصله زمانی میان اجلاس استانبول 2 و بغداد کاملا مشهود بود و روسها آشکارا از سیاستها و تحریمهای اعمالی به ویژه از سوی آمریکا بر ایران انتقاد کردند.
شکستهای آمریکا از راه رسیدند
تحولاتی که پس از اجلاس استانبول 2 روی داد به ویژه سفر یوکیا آمانو مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به ایران در 2 روز قبل از اجلاس بغداد و دیدارهای سازندهای که با مقامات ایرانی داشت و رضایت طرفین بر همکاریها بر اساس چارچوب مورد توافق به همراه اختلافات میان اعضای 1+5 در قبال اتخاذ رویکرد مشترک در قبال جمهوری اسلامی ایران و مشکلات داخلی اعضا، رفتارهایی آشکار از سوی آمریکا را در پی داشت که از این واقعیت حکایت دارد که آمریکاییها برخلاف همتاهای اروپایی خود تمایلی برای پیشبرد مذکرات میان ایران و گروه 1+5 ندارد.
در واقع مشکلات آمریکا با اعضای اروپایی گروه مذاکره کننده با ایران مدتی است که علنی شده و همتاهای اروپایی واشنگتن دیگر تلاشی برای پنهان کردن اختلافات خود با دولتمردان آمریکایی نمی کنند و سیاستهای این کشور را به ویژه در مقاطعی بشدت در تضاد با منافع و مصالح خود دانسته اند.
تعامل با جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت سیاسی و اقتصادی غیر قابل کتمان که از ثبات لازم برای قرار گرفتن در راس اولویتهای سیاست خارجی کشورهای اروپایی به ویژه در مقطع کنونی که اروپا با مشکلات سیاسی و اقتصادی بی شماری دست به گریبان است، به امری جدی برای دولتمردان اروپایی بدل شده است.
روابط آمریکا با روسیه و چین به عنوان دو عضو تاثیرگذار 1+5 نیز چنان فراز و نشیبهایی به دنبال داشته است که دستیابی به این نتیجه که مسکو و پکن در مهندسی روابط خود با جمهوری اسلامی ایران-دستکم در اوضاعی کنونی جهانی- در اندیشه ارتقا و تحکیم مناسبات خود با تهران باشند، کار دشواری نیست.
از این رو آمریکا تمایلی به پیشبرد مذاکرات میان ایران و 1+5 نداشت و اقدام کنگره آمریکا دو روز پیش از برگزاری اجلاس بغداد مبنی بر اتخاذ مواضع جنگ طلبانه و رد تصویب تحریمهای جدید علیه ایران از اقدام برنامه ریزی شده واشنگتن برای تخریب مذاکرات حکایت دارد به این نحو که چنین انتظار داشت طرف ایرانی در واکنش به این رفتار آمریکا، سیاست تندی را در مذاکرات بغداد اتخاذ کرده و مذکرات مسیری غیر طبییعی را طی کند که این امر با درایت مثال زدنی تیم ایرانی نیز خنثی شد؛ سناریویی که با سفر نماینده آمریکا در گروه 1+5 به سرزمینهای اشغالی بلافاصله پس از پایان اجلاس بغداد به منظور آنچه که تبادل اطلاعات با مقامات صهیونیستی خوانده شده است، تکمیل شد و در واقع مهر تائیدی است بر این واقعیت که آمریکا صرفأ سیاستهایی را دنبال می کند که منافعش به رژیم صهیونیستی برسد و هر آنچه که از اهمیت برخوردار است خشنودی سران اسرائیل از اقدامات آمریکاست و طبیعی است که اسرائیل از دستاوردها و پیروزیهای جمهوری اسلامی ایران هیچگاه خشنود نخواهد شد. حال این اروپاییها هستند که باید از خواب بیدار شده و دریابند که واشنگتن به هیچ وجه به منافع و مصالح آنها اندکی توجه نمی کند.
دستاوردهای طلایی ایران
در واقع دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران و تیم مذاکره کننده از همین واکنشهای منفعلانه آمریکا در تخریب روند مذکرات کاملا نمایان است؛ امری که سعید جلیلی در کنفرانس خبری خود به آن اشاره داشت و گفت: مسیر گفتوگو برای همکاریها وقتی میتواند موفق و رو به جلو باشد که مسیرهای تخریبی به موازات آن نباشد و این یک مقوله جدی برای ماست.
در واقع دستاوردها و موفقیتهایی که جمهوری اسلامی ایران طی 3 سال اخیر در مذاکرات خود با گروه 1+5 به دست آورده است دقیقا مبتنی بر مفاد بسته پیشنهادی است که طی آن ایران به گروه 1+5 آمادگی خود را برای ورود به مذاکرات همه جانبه، فراگیر و سازنده با هدف دستیابی به چارچوب مشخص همکاریها اعلام کرد و پیشنهادهای خود را به عنوان چارچوب اصلی گفتگو درمحورهای سیاسی- امنیتی، بین المللی و اقتصادی برشمرد.
در این بسته پیشنهادی تاکید شده بود: ملت ایران با تاکید بر ظرفیت های ذاتی ملی و نیز توانمندیهای منطقهای و بینالمللی خود و با التزام اصولی، اعتقادی و تاریخی به بهره گیری از این ظرفیت ها و توانمندیها در جهان به منظور برقراری صلح، آرامش، ثبات پیشرفت و رفاه ملتهای منطقه و جهان آمادگی دارد تا بر اساس اصول و ارزشهای الهی و انسانی از جمله به رسمیت شناختن حقوق ملتها، احترام به حاکمیت کشورها، رعایت مردم سالاری و حق آزاد انتخاب برای ملتها و نیز پرهیز از فشار و تهدید و بر اساس بنیانهای محکم عدالت و قانون و از طریق گفتگو و مذاکره، مسیر مناسب برای دستیابی به صلح پایدار و ثبات برای منطقه و جهان و نیز پیشرفت مستمر و رفاه فراگیر ملت های منطقه و جهان را فراهم آورد.
در واقع جمهوری اسلامی ایران و تیم مذاکره کننده با حرکت در چارچوب بسته ارائه شده، با هوشمندی و درایت توانست به تدریج و بر اساس دیدگاه حرکت پروسهای و نه پروژه ای، مسئله هستهای را به یکی از محورهای فرعی مذاکرات و نه محور اصلی مذاکرات تبدیل کند که این امر دستاورد طلایی برای جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود.
به طور خلاصه دستاوردها و موفقیتهای جمهوری اسلامی ایران را میتوان به شرح ذیل ارائه داد:
1-تبدیل مذاکرات هستهای به مذاکرات فراگیر: دیپلماسی منطقی جمهوری اسلامی ایران در مسیر مذاکرات اکنون مذاکرات را به دو بخش هستهای و غیر هستهای بدل ساخته است و طرفهای خارجی در حال مذاکره با ایران، با آگاهی از توانایی و جایگاه جمهوری اسلامی در حل مشکلات منطقهای و جهانی خواستار ایفای نقش ایران در این امور هستند که حل و فصل مسئله بحرین، مواد مخدر، دزدان دریایی و امنیت آبهای دریایی از جمله این امور است.
2- تغییر موازنه فشار-مذاکره به راهبرد مذاکره-همکاری: "من قبل از آغاز گفتوگوها در تهران به صراحت بیان کردم که آنچه که امروز به پایان رسیده مسیر فشار علیه ملت ایران است و این مسیر، مسیری بنبست و بینتیجه است و آنچه که میتواند موفقیت را تضمین کند بحث گفتوگو و همکاری است و ما توصیه میکنیم برای اینکه گفتوگوها موفق رو به جلو باشد در راهبرد گفتوگو و همکاری عمل شود". این اظهارات جلیلی در کنفرانس خبری خود در بغداد به خوبی از این امر حکایت دارد که جمهوری اسلامی ایران با به کارگیری سیاستی منطقی، تداوم مذاکرات را به نیاز جدی طرفهای خارجی بدل کرده است و ادامه مذاکرات در روسیه دقیقا در راستای همین سیاست اتخاذی ایران است که بارها در قبال برگزاری مذاکرات مبتنی بر چارچوب مورد توافق و همکاریهای مناسب در هر زمان و مکانی اعلام آمادگی کرده است.
3-استفاده از برگه ای به نام تعیین مکان برگزاری اجلاس: طی 10 سالی که از مطرح شدن برنامه هستهای ایران می گذرد همواره مکان برگزاری مذاکرات بر عهده طرفهای مدعی خارجی بوده که جمهوری اسلامی ایران را وادار می کرد در شهرهای اروپایی و مکانهایی غیر از آنچه که خود تمایل داشت، بر سر میز مذاکره بنشیند. اما شرایط به نحوی رقم خورده است که اکنون این جمهوری اسلامی ایران است که در تعیین مکان برگزاری مذاکره نقش اصلی را ایفا کرده و برگزاری دو نشست در استانبول و یک نشست در بغداد و نشست آتی در مسکو از موفقیتهای جمهوری اسلامی ایران برای برگزاری مذاکرات در همسایگی خود حکایت دارد.اکنون تراز دیپلماسی ایران به گونه ای بالا رفته است که حتی از محل برگزاری مذاکرات نیز به عنوان یک برگ برنده استفاده می کند.
4-با اهمیت ساختن دستور کار اجلاس بر اساس پیشنهادهای ایران: در مذاکرات پیشین میان ایران و گروه 1+5 ، اصرار دو طرف بر مواضع پیشین به ویژه تاکیدات غربیها بر مواضع غیر منطقی خود در قبال غنیسازی و موضوعات مرتبط با آن، شرایطی را رقم می زد که دو طرف صرفأ به ایراد سخنرانی برای یکدیگر پرداخته و بدون دستیابی به توافقی برای تداوم مذکرات به خانههای خود باز می گشتند اما اکنون شاهد هستیم که طرفین مذاکره با تهران، دستور کار اجلاس را جدی تلقی کرده و خواستار مشارکت ایران در حل شماری از مشکلات منطقهای و جهانی می شوند.
5- تغییر جایگاه ایران از متهم به مدعی: اکنون اعضای گروه 1+5 به این نتیجه رسیده اند که با ارائه برخی امتیازهای ناچیز نظیر ارائه قطعات یدکی هواپیما، تامین امنیت نیروگاه بوشهر و مواردی از این دست نمی توان ایران را به کوتاه آمدن از حقوق خود مجبور سازند به طوریکه جلیلی در برابر دیدگاه جهانیان پس از پایان مذاکرات اعلام می کند که باید در بحث هستهای، اعتماد ملت ایران جلب شود و اعضای انپیتی باید به همان میزان که به تکالیفشان عمل میکنند از حقوق لازم هستهای برخوردار باشند. در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران در جایگاهی است که طرفهای دیگر را به دلیل اتخاذ مواضع غیر اصولی و عدم پایبندی به تعهدات خود که در معاهدات و کنوانسیونهای بین المللی تصریح شده، به زیر سوال برده و تاکید می کند که در پایبندی به حقوق حقه خود اندکی عقب نشینی نمی کند.
6-افزایش قدرت چانه زنی و اعتبار منطقهای: جمهوری اسلامی ایران بر اساس مفاد بسته پیشنهادی خود افزایش اعتبار و قدرت چانه زنی کشورهای منطقه به منظور ایفای نقش موثر در حل مسائل منطقهای و جهانی را از جمله اولویتهای خود می داند و شاهد بودیم که برگزاری 2 دور از مذاکرات در ترکیه و یک دور در بغداد که به بهترین نحو ممکن و امنیت کامل برگزار شد این پیام را برای کشورهای منطقه و جامعه بین الملل به دنبال داشت که کشورهای منطقه از جایگاه و اعتبار مناسبی برخوردارند که خود مشکلات خود را حل کرده و نیازمند نسخههای غربی و منفعت طلبانه قدرتهای بزرگ نباشند.
7-تقویت آمادگی افکار عمومی ایران درباره مذاکرات: دستاوردهای اخیر تیم مذاکره کننده ایران در صیانت از حقوق ملت ایران شامل موفقیت بزرگی می شود که همانا تقویت آمادگی افکار ملت ایران در قبال مذاکرات مهم و حساسی است که فرزندان توانمند این آب و خاک با در نظر گرفتن 3 اصل عزت، حکمت و مصلحت با بیگانگان دنبال می کنند. اکنون ملت ایران به خوبی واقفند مذاکرات امری "پروسه ای است و نه پروژهای" که در کوتاه مدت، نتیجهای بلند مدت داشته باشد. مردم ایران به یاد دارند که در گذشتهای نچندان دور ایران مجبور شده بود از حق غنی سازی خود به طور مقطعی نیز دست بردارد و آن را تعلیق نماید و حتی برای امضای پروتکل الحاقی در فشار بود اما اکنون شاهدیم که صیانت از حقوق اساسی ملت ایران به ویژه حق هستهای آن که امری انکار ناپذیر در میان حقوق شناخته شده ملت ایران است، به ابزار اعمال فشار ایران بر بیگانگان بدل شده و تیم مذاکره کننده مبتنی بر ظرافتهای دیپلماتیک به بهترین نحو ممکن نه تنها از حقوق ملت ایران دفاع می کنند بلکه طرف مقابل را در نقطه ضعف قرار داده اند و با دست برتر، مطالبات ملت ایران را پیگیری می کنند.
اکنون جمهوری اسلامی ایران مذاکرات مسکو را پیش رو دارد و قطعا تیم مذاکره کننده ایران با پیشنهادها و گزینههای نتیجهبخشی در این اجلاس حضور خواهد یافت و ضروری است که اعضای 1+5 با بهرهگیری از فرصت طلایی پیش آمده، از تواناییها و پتانسیل جمهوری اسلامی ایران برای حل مشکلات فراوان خود نهایت استفاده را ببرند و به جای خصومت و دشمنی با ملت ایران، راه تعامل و همکاری را به منظور برقراری صلح و ثبات در جهان در پیش بگیرند.
نظر شما :