واشنگتن از ژست مذاکره چه هدفی را دنبال می کند؟

به نام تعامل به کام ایجاد شکاف میان نخبگان سیاسی

۲۲ فروردین ۱۳۹۱ | ۱۳:۵۰ کد : ۱۸۹۹۷۳۷ اخبار اصلی
دکتر فوادایزدی، کارشناس مسایل امریکا، برای دیپلماسی ایرانی به بررسی پیام آقای اوباما برای ایران و تحول در رویکرد امریکا پرداخته است
به نام تعامل به کام ایجاد شکاف میان نخبگان سیاسی

پیام اردوغان و تغییر رویکرد امریکا

پس از گذشت چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت امریکا و ایران روش‌های متعددی را برای ارسال پیام و گفتگو داشتند و از این روش نیز در برخی موارد استفاده شده که از مقامات و مسولین کشورهای سومی پیام‌هایی رد و بدل شده است. این مساله که دلیل انتخاب آقای اردوغان چه بوده نیز کاملا روشن است، چراکه دولت ترکیه روابط بسیار خوبی با دولت امریکا دارد و از سوی دیگر رابطه نسبتا خوبی نیز با ایران دارد. بنابراین از آقای اردوغان برای ارسال این پیام استفاده شده است.

تحولی در رویکرد دولت آقای اوباما نسبت به ایران مشاهده نمی‌شود. تفاوتی که دولت اوباما با دولت بوش دارد این است که دولت اوباما در حوزه ادعای این موضوع که قصد تعامل با دولت ایران را دارد کمی با دولت بوش متفاوت است. زمانی‌که آقای اوباما در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده بود، این دیدگاه را مطرح کرد که قصد دارد با دولتمردان ایران گفتگو کند، البته این بحث را تنها یکبار مطرح کرد. پس از انتخاب وی به عنوان رییس جمهور نیز اشاره‌ای به این موضوع داشت، اما در عمل دولت اوباما به گونه دیگری عمل کرد و نه تنها سیاست‌های خصمانه دولت بوش را متوقف نکرد، بلکه به این سیاست‌ها افزود. همانطور که شاهد هستیم تحریم‌های دولت آقای اوباما نسبت به ایران در سطح بسیار بالایی است و بسیار بیشتر از تحریم‌هایی است که در زمان آقای بوش به ایران تحمیل شد.

در همان ابتدای  ریاست جمهوری آقای اوباما، بحث تعامل با ایران مطرح شد، اما شاهد بودیم که وزارت خارجه امریکا افرادی را به کشورهای اروپایی فرستاد و هدف از اعزام آنها این بود که به طرف‌های اروپایی نشان دهد که سیاست امریکا نسبت به ایران عوض نشده و نخواهد شد. به عبارت دیگر این نکته را مورد توجه قرار دادند که اگر آقای اوباما بحث تعامل با ایران را مطرح کرده است، این بحث را خیلی جدی نگیرید. اسناد این موضوع نیز در اسناد ویکی‌لیکس منتشر شده و از همان ابتدا مشخص بود که دولت آقای اوباما در تعامل خود با دولت ایران صادق نیست.

دلیل دیگری که این ادعا را ثابت می‌کند افرادی هستند که توسط آقای اوباما برای رسیدگی به پرونده ایران انتخاب شدند. آقای دنیس راس که اخیرا مسئول پرونده ایران بود که جزو تندروترین چهره‌ها نسبت به ایران و منتسب به لابی اسراییل بود. وی حتی نسبت به آقای بوش که در مقابل ایران به اندازه کافی شدت عمل نداشته است نیز منتقد بود. همچنین طرح ایجاد تعامل در ظاهر و تشدید فشار در عمل نیز بحث آقای دنیس راس است که در ستامبر سال 2008 دو سه ماه پیش از انتخاب آقای اوباما مطرح کرد. وی به این نکته اشاره کرد که دولت امریکا باید بحث تعامل با ایران را ارائه دهد، اما نه با این هدف که در واقع این تعامل را برقرار کند، بلکه تنها یک ابزار تبلیغاتی باشد و از این طریق امریکا به همپیمانان خود نشان دهد که قصد تعامل با ایران را داشته اما این دولت ایران است که از این تعامل استقبال نمی‌کند. در نتیجه این روشی است که آقای اوباما در پیش گرفته  و وضعیت فعلی که در حوزه روابط دو کشور شاهد هستیم نتیجه این سیاست است. در طول سه سالی که آقای اوباما رییس جمهور امریکاست، در کنار افزایش فشارها بر ایران گاهی ژست تبلیغاتی می‌گیرد، نامه‌ای به مقام معظم رهبری ارسال می‌کند و یا پیامی از طریق کشور ثالثی ارسال می‌کند. اما در روابط بین‌الملل زمانی که دو کشور قصد تعامل با یکدیگر دارند، همانند وضعیتی که در دهه 70 در رابطه با چین و امریکا وجود داشت، این دو کشور واقعا قصد برقراری ارتباط داشتند. در چنین شرایطی قدم‌هایی وجود دارد که باید برداشته شود و این قدم‌ها در روابط بین‌الملل شناخته شده است. این قدم‌ها را ایران پس از انقلاب و در طول این سی سال برداشته است، به عنوان مثال در دوران آقای خاتمی به صراحت بحث تعامل با طرف مقابل را مطرح کرد و به امریکا در حوزه مشکلاتش در افغانستان کمک کردند. این دو همراه با هم بود، در حالیکه ایران قربانی سیاست‌های افغانی و امریکایی بود، اما هم در عمل و هم در گفتار پیام‌هایی را به طرف مقابل فرستاد. آقای بوش هم در مقابل ایران را محور شرارت خواند و کوچکترین قدمی هم برای جبران عمل مثبت ایران انجام نداد. این روند در دولت آقای اوباما هم تکرار شد با این تفاوت که در ظاهر صحبت از تعامل و گفتگو می‌شد اما درعمل بسیار بیشتر از دوران آقای بوش به ایران حمله شده و فشار بر ایران نیز افزایش پیدا کرد.

صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران و موافقت امریکا

همین امر نمونه‌ای از تناقضی است که در سیاست امریکا نسبت به ایران وجود دارد. این مساله را مطرح می‌کنند که مخالف برنامه هسته‌ای ایران نیستیم، بلکه مخالف اینکه ایران سلاح هسته‌ای داشته باشد، هستیم. در عمل 16 نهاد امنیتی و اطلاعاتی امریکا در چند نوبت به صراحت اعلام کردند که هیچ‌گونه مدرک و نشانه‌ای دال بر اینکه ایران قصد دارد سلاح هسته‌ای داشته باشد و یا به سمت ساخت سلاح هسته‌ای گام بر‌دارد، پیدا نکرده‌اند. این موضوع توسط مقامات پنتاگون هم مطرح و تایید شده است. حتی در سخنان آقای اوباما در آیپک نیز شنیدیم که گفته شد امریکا به این نتیجه رسیده است که ایران به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست و نکته دیگر هم این بود که اسراییلی‌ها هم این نظر را داشتند. بنابراین اگر چنین واقعیتی وجود دارد که ایران سلاح هسته‌ای نمی‌سازد و حتی این مساله مورد تایید آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای هم می‌باشد، چرا به این اندازه هجمه علیه ایران وجود دارد و دایما شاهد افزایش تحریم‌ها علیه ایران هستیم. پاسخ این سوال کاملا روشن است که با توجه به این مساله امریکا می‌داند ایران به دنبال سلاح هسته‌ای نیست. به عبارت دیگر در عمل مسایل هسته‌ای بحث اصلی مقابله با ایران نیست، بلکه تنها بهانه‌ای در دست آنهاست تا فشار بر ایران افزایش را دهند. در گذشته بهانه‌های دیگری وجود داشت، امروزه هم مسایل هسته‌ای بهانه جدیدی است.

آقای اردوغان با رییس جمهور برزیل حدود یک سال و نیم پیش به تهران سفر کرد و طرحی را ارائه کردند که در حقیقت امریکایی بود و آن این بود که ایران کارهایی را در حوزه هسته‌ای انجام دهد و طرف امریکایی این تصور را نمی‌کرد که ایران این طرح را بپذیرد، اما اوباما همان طرحی که در حقیقت طرح خودش بود را رد کرد. این رویکرد نشان می‌دهد که امریکا به دنبال حل بحث هسته‌ای ایران نیست، چراکه این مساله را خوب می‌داند ایران به دنبال سلاح هسته‌ای نیست و از سوی دیگر اگر مساله هسته‌ای ایران حل شود، امریکا باید به دنبال بهانه دیگری بگردد تا فشار بر ایران را افزایش دهد. در نتیجه نباید خیلی به اظهارات مقامات امریکایی توجه کنیم، چراکه در طول این چند سال نشان داد‌ه‌اند که دروغگو و فریبکارند. بنابراین باید عمل آنها را نگاه کنیم، هرگاه در عمل آنها تعدیلی ایجاد شد، ایران هم با توجه به این رویکرد می‌تواند عکس‌العمل نشان دهد. اما اگر این تعامل تنها در حد رد و بدل کردن پیام‌ها و ژست‌های تبلیغاتی باشد، تنها حربه‌ دیگری برای فشار بر ایران است. از این طریق در ایران هم بحث تعامل و گفتگو مطرح خواهد شد و به نوعی درگیری میان نخبگان سیاسی ایرانی ایجاد می‌شود که این موضوع نیز در نهایت به نفع امریکا خواهد بود. /14  

نظر شما :