روسیه و چین قطعنامه شورای امنیت را وتو کردند

شکاف میان قدرت های بزرگ؟

۱۶ بهمن ۱۳۹۰ | ۱۴:۰۴ کد : ۱۸۹۷۶۰۶ اخبار اصلی
محسن شریعتی نیا،‌ کارشناس مسائل چین در تحلیلی برای دیپلماسی ایرانی به همراهی چین با روسیه در وتوی قطعنامه شورای امنیت در مورد سوریه می پردازد و معتقد است در صورت تداوم شکاف کنونی در شورای امنیت اهمیت شورای امنیت در مدیریت بحران های بین المللی احتمالا کاهش خواهد یافت.
شکاف میان قدرت های بزرگ؟

دیپلماسی ایرانی: ناکام گذاشتن دومین قطعنامه شورای امنیت در مورد بحران سوریه از سوی روسیه انتظار می رفت اما همراهی کامل چین تا حدی  تعجب آور بود. اقدام این دو کشور برای دومین بار در ماههای اخیر در مورد یکی از مهمترین بحران های سیاست بین الملل نشانه های اولیه ای از بروز شکاف در میان قدرت های بزرگ در مدیریت بحران های بین المللی را پدیدار می سازد، شکافی که در صورت تداوم یا گسترش می تواند پیامدهای ساختاری در مدیریت بحران های بین المللی و نیز روند تحول در این بحران ها ایجاد کند. ایجاد این شکاف از ان رو اهمیت دارد که نشان دهنده تحولی در الگوی تعامل قدرت های بزرگ در دوران پس از جنگ سرد است.

در دوران پس از جنگ سرد قدرت های بزرگ به نوعی کنسرت شکل دادند و قطعنامه های شورای امنیت نماد این کنسرت بودند. چین و روسیه در این شورا یا با آمریکا و مجموعه غرب همراهی می کردند و یا واکنشی منفعلانه نشان می دادند. به همین دلیل اولا غرب در مدیریت بحران های بین المللی با دستی باز عمل می کرد و ثانیا مداخله گرایی به هنجاری در صحنه سیاست بین الملل تبدیل شده بود. از همین رو بود که مفهوم "جامعه بین المللی" پیوسته تکرار می شد و می شود و اقدامات شورای امنیت نماد اراده جامعه بین المللی تلقی و تصویر سازی شده است.

البته نمی توان از رفتار این دو کشور در بحران سوریه به فوریت نتایج کلان گرفت و قائل به تغییراتی بنیادین در صحنه بین المللی شد اما در صورتی که شکاف میان چین و روسیه با قدرت های غربی بر سر مدیریت بحران های بین المللی تداوم یابد می توان تغییرات ذیل را به عنوان "احتمالاتی" در مورد آینده امنیت بین الملل مطرح کرد:

1-اهمیت شورای امنیت در مدیریت بحران های بین المللی احتمالا کاهش خواهد یافت. اگر تعارض چین و روسیه با مجموعه غرب در مدیریت بحران های بین المللی ژرف تر شود شاید شورای امنیت مانند دوران جنگ سرد قفل شود و از متن به حاشیه امنیت بین الملل رود.

2-رقابت قدرت های بزرگ که به طور سنتی موتور تحول در سیاست بین الملل بود و در دهه های اولیه پس از جنگ سرد به نوعی خاموش شده بود، بار دیگر می تواند به مهمترین نیروی محرکه در تحولات این عرصه تبدیل شود. روشن شدن این موتور می تواند مسیر سیاست بین الملل را به گونه ای بنیادین تغییر دهد.

4-ژئوپولتیک و رقابت های ژئوپولتیکی اهمیت بیشتر و بیشتری در سیاست بین الملل خواهند یافت و جهان بار دیگر احتمالا به آوردگاهی ژئوپولتیک تبدیل خواهد شد.

5-کشاکش قدرت های بزرگ می تواند فرصت ها و تهدیدات توامانی برای کشورهایی که به نوعی به عنوان کانون بحران تصویر سازی شده اند به وجود آورد. از یکسو این کشاکش می تواند روزنه هایی برای این کشورها فراهم آورد. از دیگر سو این رقابت ها باعث خواهد شد تا تداوم آزادی عمل این گونه کشورها در صحنه بین المللی با محدودیت های بیشتری در قیاس با گذشته مواجه شود، زیرا قدرت های بزرگ احتمالا تلاش خواهند کرد تا این کشورها را به نوعی به اقمار خود در نبردهای استراتژیک پیش روی تبدیل کنند.

  

نظر شما :