به مناسبت روز روسیه در دیپلماسی ایرانی
ايران و روسيه در عصر پوتين ؛ چه کسی می داند در کرملین چه گذشت؟
روسیه و ایران در این دوران که با تحویل کفالت ریاست جمهوری به پوتین آغاز شد روابط دو جانبه خوبی با یکدیگر داشتند که از پروژههای نظامی تا همکاریهایی نظیر پروژه یک میلیارد دلاری نیروگاه بوشهر را در بر میگرفت.
چهارشنبه 7 می رییسجمهوری از کرملین خداحافظی کرد که به عنوان اولین رهبر روسیه پس از استالین در تهران حاضر شده و حمایتهای او از تهران وی را به شناخته شدهترین رهبر روسیه معاصر برای مردم ایران تبدیل کرده بود. روابط تهران و مسکو در دوران ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین به عالیترین سطح خود در دهههای اخیر رسید هر چند که به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران هرگز به طور صد در صد از پتانسیلهای موجود استفاده نشد.
آن چه در این دوران در روابط ایران و روسیه بسیار برجستهتر از سایر جنبهها به نظر میرسید استفاده دو کشور از حمایت و پشتیبانی یکدیگر در سطح بینالمللی بود.
روسیه و ایران در این دوران که از آخرین روزهای سال 1999 با تحویل کفالت ریاست جمهوری به پوتین آغاز شد روابط دو جانبه خوبی با یکدیگر داشتند که از پروژههای نظامی گرفته (مانند فروش و تحویل موشکهای ضد هوایی تور ام-1) تا همکاریهایی نظیر ساخت پروژه یک میلیارد دلاری نیروگاه هستهای بوشهر را در بر میگرفت. همکاریهای دو جانبه دو کشور در زمینه انرژی نیز به عقیده تحلیلگران قابل تحسین بوده است هر چند که ایران و روسیه هر دو از جمله صادر کنندگان انرژی به شمار میروند و در نهایت موقعیتی شبیه به دو رقیب را در این زمینه دارند. با این حال حجم مبادلات تجاری مسکو و تهران در این مدت (به رغم توصیفهای مثبت و حساسیت برخی مبادلات استراتژیک) حتی در مقایسه با حجم مبادلات روسیه با برخی کشورهای همسایه ایران مانند ترکیه بسیار کمتر بوده است.
طی این مدت روابط تهران و مسکو را در سطح همکاریهای منطقهای میتوان در قالب مثلثهایی دید که استراتژیکترین و جنجالیترین نوع این روابط در مثلث ایران – روسیه – آسیای میانه و قفقاز و ایران – روسیه – عراق دیده میشود. البته آن چه به عنوان مثلث روابط تهران – مسکو – بغداد مطرح شده بیشتر زاییده نظریهپردازیهای منابع تحلیلی نزدیک به غرب است و برخی اطلاعات و ادعاهای مربوط به آن از سوی هیچ یک از طرفین تایید نشده است. همکاریهای تهران و مسکو در حوزه دریای خزر نیز از دیگر سر فصلهای برجسته همکاریهای منطقهای دو طرف بوده است.
روابط تهران – مسکو در سطح بینالمللی
به طور خلاصه میتوان روابط تهران – مسکو در سطح جهانی را طی هشت سال ریاست جمهوری پوتین به این صورت بیان کرد که تهران از قدرت مسکو بیشتر به مثابه وزنهای برای خنثی کردن بار تحریمهایی استفاده کرده است که به ویژه در سالهای اخیر بر سر فعالیتهای هستهای تهران متوجه کشور شده است و در مقابل مسکو نیز از تهران به مثابه سنگری در برابر نفوذ غرب در حوزه سنتی تحت نفوذ خود و نزدیکی آن به مرزهای روسیه استفاده کرده و در حقیقت از کارت تهران در معادلات و مناسبات مختلفی سود جسته است.
در این رابطه تهران بیشتر در ارتباط با تحریمهایی که در سالهای 2006، 2007 و 2008 علیه ایران در سازمان ملل تصویب و به اجرا گذاشته از مسکو استفاده کرده تا جای ممکن از تاثیر و شدت این تحریمها بکاهد. با توجه به قراردادهای همکاری و منافع اقتصادی که روسیه در ایران دارد (به ویژه در زمینه همکاریهای هستهای و فروش تسلیحات) و از سوی دیگر به واسطه اختلافاتی که پس از حضور پوتین در کرملین بین مسکو و واشینگتن شدت بیشتری گرفته است، روسیه در سالهای زمامداری پوتین و در جریان وضع تحریمها و صدور قطعنامهها علیه ایران به یکی از مخالفان آمریکا (در این زمینه) تبدیل شد.
کارکرد روسیه به سود ایران در سه قطعنامه پیشین تقریباً مشابه بوده است. روسیه هر بار در مرحله نخست درخواستهای مکرر سایر کشورهای عضو گروه 1+5 و اغلب ایالات متحده را برای تصویب دور جدید تحریمها نادیده گرفته و پس از آن به مخالفت با آن پرداخته و در نهایت بر سر تلطیف برخی از بندها به چانهزنی پرداخته است. در نتیجه حضور روسیه در کنار چین که به واسطه حجم مبادلات 14 میلیارد دلاری استراتژی مشابهی دارد هر بار قبل تصویب هر قطعنامه یا وضع تحریم فرصتی قابل توجهی در اختیار تهران قرار داده که خود را برای تبعات تحریمها آماده کند و از سوی دیگر از اندکی از بار و شدت آنها نیز کاسته است.
کارکرد دیگر روسیه برای تهران در زمینه تخفیف بار قطعنامهها پس از تصویب و وضع آنها بوده است. بانکهای روسیه در این سالها در کنار نظام بانکی کشورهایی نظیر چین و امارات متحده عربی با استفاده از خلاهای قانونی بر خلاف نص برخی از تحریمها روابط بانکهای تحریم شده ایرانی را با شبکه جهانی بر قرار نگه داشتهاند.
فروش تجهیزات و تکنولوژی هستهای و تسلیحات از دیگر مفادی بوده که به طور مستقیم و غیر مستقیم تحت تاثیر تحریمها قرار گرفته اما به واسطه روابط قابل توجه تهران و مسکو آسیب چندانی به فعالیتهای مورد نظر دولت ایران نرسانده است. این بخش (همکاریهای هستهای و فروش تسلیحات) هر چند بیشتر جنبه روابط دو جانبه را دارد اما تاثیر آن بر تحریمها و واکنش کشورهایی مانند آمریکا به آن بعدی بینالمللی و بسیار برجستهتر داده است. آمریکا حتی علاوه بر روسیه و چین سایر کشورهای اروپایی را متهم میکند که به خاطر مناسبات تجاریشان با ایران تحریمهای وضع شده علیه ایران را به درستی اجرا نکرده و آنها را غیر موثر میکنند.
در این زمینه روسیه که پس از انقلاب ایران در کنار کشورهایی مانند چین و کره شمالی به یکی از فروشندگان اصلی اسلحه به ایران تبدیل شده طی سالهای ریاست جمهوری پوتین به رغم فشارهای آمریکا و غرب و موج تحریمها شاهد رشد بیشتر بازار تسلیحات روسی در ایران بوده است. ایران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در فاصله سالهای 1992 تا 1995 تسلیحات متعارف متنوعی از جمله تانکهای T-72، انواع موشکهای هوا به هوا، و چند فروند هواپیماهای میگ 29 از روسیه خیردار کرد. اما پس از سال 1995 کرملین که در آن زمان در اختیار بوریس یلتسین بود در برابر فشارهای آمریکا از خود نرمش نشان داده (چنان که سیاستهای مسکو در آن زمان ایجاب میکرد) و طی موافقتنامهای فروش اسلحه به ایران را تا جای ممکن محدود کرد.
اما پس از ریاست جمهور پوتین بازار خرید تسلیحات روسی در تهران رونق دوباره و کم سابقهای گرفت به گونهای که برای مثال حجم مبادلات تسلیحاتی 300 میلیون دلار دو طرف در فاصله سالهای 1998 تا 2001، طی دوره مشابهی در فاصله سالهای 2002 تا 2005 به 7/1 میلیارد دلار افزایش پیدا کرد که تقریباً معادل افزایشی 600 درصدی میشود.
علاوه بر افزایش حجم مبادلات مساله دیگری که در زمینه خرید تسلیحات از روسیه از سوی ایران در دوران ریاست جمهوری پوتین حائز اهمیت بوده کیفیت تسلیحات خریداری شده است. ایران و روسیه در اواخر سال 2005 قراردادی به ارزش 700 میلیون دلار امضا کردند که موضوع آن خرید موشکهای پیشرفته زمین به هوای SA-15 گونتلت، و تور ام 1 بود. محموله موشکهای تور اواخر سال 2007 به ایران تحویل داده شد. نشانههای همکاریهای روسیه در بخش فنآوریهای تسلیحاتی از جمله مسائلی است که به صراحت از سوی هیچ یک از طرفین تایید نشده است اما احتمال وجود آن به ویژه در بخش فنآوری موشکی کشورهای غربی را نگران کرده است.
مسالهای که در این بین اهمیت این همکاری را بیش از پیش نشان میدهد این حقیقت است که روسیه در این مدت به رغم فشارها فزاینده غرب در حالی فروش تسلیحات به ایران را ادامه داده است که تهران جزو خریداران بزرگ تسلیحات این کشور به شمار نمیرود. روسیه در حال حاضر حدود دو سوم تسلیحات صادراتی خود را به هند و چین میفروشد و در مقایسه با بازارهای این دو کشور خرید ایران بسیار ناچیز است اما در ظاهر اهمیت آن برای روسیه به حدی است که موسسه تحقیقاتی بروکینگ در گزارشی که سال 2007 در این زمینه منتشر کرده با اشاره به این مساله مینویسد: « به نظر میرسد آن چه برای روسیه بیشتر اهمیت دارد مقابله با دیپلماسی آمریکاست تا حفظ روابطاش با ایران.»
زمینه دیگر همکاریهای مسکو- تهران در دوران ریاست جمهوری پوتین همکاریهای هستهای دو کشور است. آغاز همکاریهای هستهای دو کشور به ویژه برای تکمیل نیروگاه بوشهر به سال 1995 و امضای قراردادی بین رضا عمرالهی رییس وقت سازمان انرژی هستهای ایران و ویکتور میخایلوف وزیر انرژی هستهای کابینه یلتسین باز میگردد و تکمیل آن نیز که در مقطع فعلی برای تابستان 2008 پیشبینی شده که از دوران ریاست جمهوری پوتین فراتر میرود. با این حال نمیتوان نقش دولت هشت ساله پوتین را در زمینه همکاریهای هستهای نادیده گرفت.
در واقع همکاری مسکو برای تکمیل نیروگاه بوشهر را در دوران پوتین میتوان کمابیش در تعویقهای مکرر انجام پروژه خلاصه کرد که در نظر اول شاید تفاوت چندانی با دوران یلتسین نداشته باشد. روسیه بر اساس قرارداد 1995 قرار بود نیروگاه بوشهر را ظرف مدت 5/4 سال تکمیل و آماده بهرهبرداری کند اما انعطاف دولت یلتسین در برابر فشارهای آمریکا و برخی مشکلات فنی موجب شد تا دو کشور در دسامبر سال 2002 قراردادی 1 میلیارد دلاری برای تسریع پروژه ساخت نیروگاه امضا کنند. بر اساس این قرارداد نیروگاه هستهای بوشهر باید تا مارس 2004 آماده بهرهبرداری میشد که البته چنین نشد. آخرین اختلافات مسکو و تهران برای راه اندازی این نیروگاه به ماههای پایانی سال 2007 بازمیگردد که اختلاف بر سر پرداختهای ایران بوده و در نهایت با سفر پوتین به تهران منتفی شد.
اما به اعتقاد تحلیلگران نزدیک به غرب در واقع تعللهای مکرر مسکو در تکمیل این نیروگاه در دوران پوتین بیش از آن که نتیجه فشارهای بینالمللی بوده باشد بخشی از دیپلماسی پوتین بوده است. ولادیمیر پوتین در حقیقت با به درازا کشاندن این پروژه موفق شده در دوره طولانیتری از مساله همکاریهای هستهای تهران – مسکو به عنوان عاملی برای چانهزنی در دیگر مناسبات بینالمللی استفاده کند (برای مثال گفته میشود در مساله استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در شرق اروپا و گسترش ناتو به سمت مرزهای روسیه یکی از فاکتورهای حاضر روی میز مذاکره مساله تداوم همکاریهای ایران و روسیه در این زمینه بوده است).
در حالی که از پیش از ریاست جمهوری پوتین صحبت از پروژههای بیشتر هستهای ایران و روسیه رایج بوده، رییسجمهور سابق روسیه (پوتین) در آخرین روزهای ریاست جمهوریاش نه تنها بر اساس قراردادهای موجود بین دو کشور 82 تن سوخت هستهای مورد نیاز راکتور بوشهر را در هشت محموله به ایران تحویل داده است (که از 17 دسامبر سال گذشته میلادی آغاز شده) بلکه در حالی که تنها هفتهای از اقامتاش در کرملین باقی مانده بود موفق شد جمهوری آذربایجان را وادارد تجهیزات غیر رادیواکتیو این نیروگاه را که در این کشور متوقف شده بود، به ایران تحویل دهد. آذربایجان بر اساس قراردادهای همکاری چند جانبه موظف است اجازه عبور محمولههای غیر رادیواکتیو روسیه به ایران را از طریق خاک خود بدهد.
حمایتهای روسیه از تهران در زمینه فعالیتهای هستهای و تاکیدهای مکرر و مکرر مسکو بر غیر نظامی بودن فعالیتهای هستهای ایران همچنین در شکستن فضای تبلیغاتی ضد ایرانی نیز موثر بوده است. نشریه کریسشن ساینس مانیتور درباره دلیل اهمیت تکذیب فعالیتهای هستهای نظامی تهران از سوی مسکو معتقد است که کرملین به خوبی از خطرات ایران هستهای آگاه است و به ادعای این نشریه میداند که ایران هستهای بیش از واشینگتن یا هر یک دیگر از متحدان آمریکا برای مسکو خطرناک است و به این ترتیب نتیجه میگیرد که اصرار مسکو بر غیر نظامی بودن فعالیتهای هستهای ایران بیش از آن که تصور میشود قابل اطمینان است.
اکنون در کل به نظر میرسد موضع روسیه در قبال ایران پس از خروج پوتین از کرملین نیز شاهد تغییر چندانی نباشد. والنتین سوبولف، نماینده دولت روسیه که 5 مه یعنی دو روز پیش از خروج پوتین از کرملین به تهران سفر کرده بود حامل پیامی از سوی پوتین برای رییسجمهور ایران بود به این مضمون که سیاستهای مسکو در حمایت از تهران تغییر نخواهد کرد. این مساله چیزی نبود که پیشبینیاش قبل از پیام سوبولف چندان دشوار باشد.
پوتین هر چند دیگر رییسجمهور نیست اما به نخستوزیری تبدیل شده که به زعم بسیاری از تحلیلگران قدرتاش به مراتب از رییسجمهور فعلی روسیه بیشتر است. از سوی دیگر دیمیتری مدودف رییسجمهور کنونی روسیه نیز از جمله افراد مطیع پوتین است و این شرایط به معنای عدم تغییر محسوس سیاستهای داخلی و خارجی مسکو است.
نظر شما :