چرا دنیس راس رفت؟
دنیس راس چهره برجسته در سیاست گذاری امریکا در امور خاورمیانه وخصوصا موضوع ایران در حلقه اول کاخ سفید وتیم اوباما بود وی پایه گذار ایده کندن روسیه وسوریه از ایران برای تعمیق سیاست انزوا و تسلیم سازی ایران محسوب می شد . وی در مراسم پذایرای جامعه یهود امریکا اصرار همسرش برای کناره گیری از مسئولیت را مطرح ساخت ولی اگاهان سیاسی از اختلافات وی با وزارت امورخارجه امریکا و عدم موفقت وی در به ثمر رساندن اهداف اوباما در برابر معادلات ژئوپلیتیکی در خاورمیانه وخصوصا موضوع ایران می دانند.
دنیس راس متولد ۱۶ نوامبر ۱۹۴۸ و در سانفرانسیسکو متولد شدها و فارغالتحصیل رشته علوم سیاسی است.او از بنیانگذاران انستیتو پژوهشهای سیاسی خاورمیانه می باشد.با روی کار امدن اوباما به عنوان هماهنگکننده امور مناسبات آمریکا و ایران منصوب شد و اگر چه از وی به عنوان سیاستمداری معتدل و عملگرا یاد میشود لیکن همواره اهمیت منافع جریان اسرائیل در امریکا ولابی ایپک را مورد توجه قرار می داد . وی در اصل در حلقه اول سیاست گذاری تیم اوباما قرار داشت و همواره با نگاه انتقادی به وزارت امورخارجه امریکا داشت تا جای که برخی از دیپلمات های وزارت امورخارجه امریکا که نگاه تعاملی به ایران داشتند مجبور به به ترک صحنه شدند . دنیس راس واقعا دیپلمات های وزارت امورخارجه امریکا را فاقد بینش اینده نگری و درک پیوسته از تحولات می دانست.
بهنگام قبول مسئولیت ابتدا به وزارت امورخارجه رفت وتلاش کرد تا ارایش جدیدی از نظرات خود را به محیط داخلی وزارت امورخارجه امریکا همسو سازی کند که با بعد حرفه ای وزارت امورخارجه امریکا فاصله داشت متعاقبا به دبیر خانه شوراری امنیت امریکا نقل مکان کرد و مسئولیت دبیری ونظارت خاورمیانه را بعهده گرفت که الته این موضوع با نوعی از دلجویی شخص اوباما نسبت به وی همراه بود. دیپلمات های وزارت امور خارجه امریکا همواره نسبت به سرعت قضاوت و نحوه مذارکرات وی وعدم پختگی در تعالات بر اساس شیوه های دیپلماتیک انتقاد داشتند لیکن با توجه به منویات وروحیات حرفه ای از طرح انتقاد صریح خودداری ی کردند.
اکنون با کنارگیری وی وزارت امورخاجه امریکا نفس خود رحتی می کشد و نقش مهمتری در اتخاذ سیاست ها در خاورمیانه وهمچنین موضوع ایران بخود می گرد وبی دلیل نیست که خانم هیلاری کلینتون این روزها دائم در خصوص ایران موضعگیری می کند زیرا بخوبی می داند که در سناریو اتهام تروریستی به ایران چگونه با سناریوی ضعیف منجر به ریزش ابروی سیاست خارجی امریکا شد . از سوی دیگر با توجه انتقادات جامعه اطلاعاتی امریکا و خصوصا اقای کلاپر نسبت به موضعگیری سریع اوباما در بحث تهمت ترویسم به ایران که یکی از علت های اساسی انرا اقای دنیس راس تحلیل می کردند عملا شرایط برای دنیس راس سخت شده بود وی مجبور بود که هزینه برنامه جریانات موازی با کاخ سفید را بپردازد.
از طرفی دیگر دنیس راس بیش از دوازده سال نقش اساسی در شکلگیری دخالتهای دولتهای آمریکا در امور مرتبط با طرح سازش خاورمیانه داشت و یکی از طراحان اصلی مذاکرات بود. او در دولتهای بوش پدرو پسر و کلینتون به این امور می پرداخت و مسایل مرتبط با مناقشه رژیم اسرائیل و فلسطین را بصورت مرتب رصد می کرد موضعگیری اوباما در فشار به تل اویو برای پذیرش طرح امریکا وسپس عقب نشینی دولت امریکا در برابر رژیم اسرائیل عملا در کارنامه دنیس راس ثبت شده است. اقای راس که از مبتکران تهدید ترکیبی و فشار حداکثری به ایران بود به همین منظور درگیر ساختن ایران در چند منطقه و چند صحنه را ابتکار سازی می کرد . وی در تلاش بود تا قدرت مانور ایران را کاهش وبا تغییر شیب استراتژیک منطقه در ایجاد واگرایی بین ایران وحیط اصلی وپیرامونی خود عملا توان ایران را تهی سازی کند و تسلیم کردن ایران را میسر سازد.
سیر تحولات و چگونگی بازدارندگی نرم ایران باعث گردید تا نقشه راه وی به موانع متعدد برخورد کند و از حصول نتیجه گیری ناامید شود . اکنون در کاخ سفید وی را یکی از مقصرین اصلی در هول دادن ایران به سمت روسیه محسوب می کنند و بعد از این همه هزینه در سیاست خارجی امریکا نه تنها روابط ایران وروسیه تغییر منفی مشهود نکرده است که امروزه طرفین وارد یک ازمون مرحله ای از تعاملات راهبردی شده اند واز سوی دیگر انتظارات سریع امریکا در سقوط دولت سوریه به وقوع نپیوسته و تحولات خاورمیانه کماکان در خلاف مسیر رودخانه سیاست خارجی امریکا حرکت می کند.
دولت امریکا که خیلی دیر به اهمیت باز ساماندهی سیاست خارجی خود در برابر ایران واقف شده است اکنون نیازمند طرح جدیدی خارج از مباحث تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری امریکا است و بایستی از ورود هرچه بیشتر به رویکرد تقابلی خوداری کند زیرا تجربه نشان داد که هرچه فشار بسوی ایران متمرکز گردید قدرت انقلاب اسلامی توامندی دفورماسیون تهدیدات را به اثبات رساند.
منبع: بررسی استراتژیک
دنیس راس متولد ۱۶ نوامبر ۱۹۴۸ و در سانفرانسیسکو متولد شدها و فارغالتحصیل رشته علوم سیاسی است.او از بنیانگذاران انستیتو پژوهشهای سیاسی خاورمیانه می باشد.با روی کار امدن اوباما به عنوان هماهنگکننده امور مناسبات آمریکا و ایران منصوب شد و اگر چه از وی به عنوان سیاستمداری معتدل و عملگرا یاد میشود لیکن همواره اهمیت منافع جریان اسرائیل در امریکا ولابی ایپک را مورد توجه قرار می داد . وی در اصل در حلقه اول سیاست گذاری تیم اوباما قرار داشت و همواره با نگاه انتقادی به وزارت امورخارجه امریکا داشت تا جای که برخی از دیپلمات های وزارت امورخارجه امریکا که نگاه تعاملی به ایران داشتند مجبور به به ترک صحنه شدند . دنیس راس واقعا دیپلمات های وزارت امورخارجه امریکا را فاقد بینش اینده نگری و درک پیوسته از تحولات می دانست.
بهنگام قبول مسئولیت ابتدا به وزارت امورخارجه رفت وتلاش کرد تا ارایش جدیدی از نظرات خود را به محیط داخلی وزارت امورخارجه امریکا همسو سازی کند که با بعد حرفه ای وزارت امورخارجه امریکا فاصله داشت متعاقبا به دبیر خانه شوراری امنیت امریکا نقل مکان کرد و مسئولیت دبیری ونظارت خاورمیانه را بعهده گرفت که الته این موضوع با نوعی از دلجویی شخص اوباما نسبت به وی همراه بود. دیپلمات های وزارت امور خارجه امریکا همواره نسبت به سرعت قضاوت و نحوه مذارکرات وی وعدم پختگی در تعالات بر اساس شیوه های دیپلماتیک انتقاد داشتند لیکن با توجه به منویات وروحیات حرفه ای از طرح انتقاد صریح خودداری ی کردند.
اکنون با کنارگیری وی وزارت امورخاجه امریکا نفس خود رحتی می کشد و نقش مهمتری در اتخاذ سیاست ها در خاورمیانه وهمچنین موضوع ایران بخود می گرد وبی دلیل نیست که خانم هیلاری کلینتون این روزها دائم در خصوص ایران موضعگیری می کند زیرا بخوبی می داند که در سناریو اتهام تروریستی به ایران چگونه با سناریوی ضعیف منجر به ریزش ابروی سیاست خارجی امریکا شد . از سوی دیگر با توجه انتقادات جامعه اطلاعاتی امریکا و خصوصا اقای کلاپر نسبت به موضعگیری سریع اوباما در بحث تهمت ترویسم به ایران که یکی از علت های اساسی انرا اقای دنیس راس تحلیل می کردند عملا شرایط برای دنیس راس سخت شده بود وی مجبور بود که هزینه برنامه جریانات موازی با کاخ سفید را بپردازد.
از طرفی دیگر دنیس راس بیش از دوازده سال نقش اساسی در شکلگیری دخالتهای دولتهای آمریکا در امور مرتبط با طرح سازش خاورمیانه داشت و یکی از طراحان اصلی مذاکرات بود. او در دولتهای بوش پدرو پسر و کلینتون به این امور می پرداخت و مسایل مرتبط با مناقشه رژیم اسرائیل و فلسطین را بصورت مرتب رصد می کرد موضعگیری اوباما در فشار به تل اویو برای پذیرش طرح امریکا وسپس عقب نشینی دولت امریکا در برابر رژیم اسرائیل عملا در کارنامه دنیس راس ثبت شده است. اقای راس که از مبتکران تهدید ترکیبی و فشار حداکثری به ایران بود به همین منظور درگیر ساختن ایران در چند منطقه و چند صحنه را ابتکار سازی می کرد . وی در تلاش بود تا قدرت مانور ایران را کاهش وبا تغییر شیب استراتژیک منطقه در ایجاد واگرایی بین ایران وحیط اصلی وپیرامونی خود عملا توان ایران را تهی سازی کند و تسلیم کردن ایران را میسر سازد.
سیر تحولات و چگونگی بازدارندگی نرم ایران باعث گردید تا نقشه راه وی به موانع متعدد برخورد کند و از حصول نتیجه گیری ناامید شود . اکنون در کاخ سفید وی را یکی از مقصرین اصلی در هول دادن ایران به سمت روسیه محسوب می کنند و بعد از این همه هزینه در سیاست خارجی امریکا نه تنها روابط ایران وروسیه تغییر منفی مشهود نکرده است که امروزه طرفین وارد یک ازمون مرحله ای از تعاملات راهبردی شده اند واز سوی دیگر انتظارات سریع امریکا در سقوط دولت سوریه به وقوع نپیوسته و تحولات خاورمیانه کماکان در خلاف مسیر رودخانه سیاست خارجی امریکا حرکت می کند.
دولت امریکا که خیلی دیر به اهمیت باز ساماندهی سیاست خارجی خود در برابر ایران واقف شده است اکنون نیازمند طرح جدیدی خارج از مباحث تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری امریکا است و بایستی از ورود هرچه بیشتر به رویکرد تقابلی خوداری کند زیرا تجربه نشان داد که هرچه فشار بسوی ایران متمرکز گردید قدرت انقلاب اسلامی توامندی دفورماسیون تهدیدات را به اثبات رساند.
منبع: بررسی استراتژیک
نظر شما :