امریکا بخواهد هم نمی تواند به ایران حمله کند

۰۵ آبان ۱۳۹۰ | ۱۵:۱۳ کد : ۱۷۴۰۸ اخبار اصلی
دنیای عربی جدید یا دنیای اسلامی بعدا از ما مطالبات بسیاری خواهد خواست. آنها از ما خواهند خواست که رویکرد تندمان با ایران کمتر شود.
امریکا بخواهد هم نمی تواند به ایران حمله کند

دیپلماسی ایرانی: سرکیس نعوم، روزنامه‌نگار و متفکر مشهور لبنانی سلسله مقالاتی را در روزنامه لبنانی النهار منتشر کرد که با توجه به تحولات فعلی منطقه به ویژه انقلاب‌های عربی افقی تازه پیش‌روی بسیاری از تحلیل‌گران به‌خصوص ناظران مسائل خاورمیانه قرار می‌دهد.

این یادداشت‌ها در حقیقت ماحصل سفر نعوم به ایالات متحده و دیدارش با مقام‌های مختلف امریکایی و متفکران و استراتژیست‌های آن کشور است.

نعوم عمده این یادداشت‌ها را به صورت گفت‌وگو و موجز بدون ذکر نام مصاحبه‌شدگان و فقط با اشاره به پست و جایگاه آنها در ۶۳ قسمت تهیه و منتشر کرد. تعدادی از این یادداشت‌ها که عمدتا از شماره ۵۰ به بعد بود در نوبت‌های مختلف در دیپلماسی ایرانی منتشر شد.

دیپلماسی ایرانی در مکاتبه‌ای با سرکیس نعوم متن اصلی یادداشت‌ها را تهیه کرد. "دیپلماسی ایرانی" با توجه به اهمیت و جذابیت این مطالب هر پنج‌شنبه یک مورد را در اختیار مخاطبان قرار خواهد داد.

نعوم خود در مقدمه‌ای که برای دیپلماسی ایرانی نوشته، درباره این یادداشت‌ها می‌نویسد: «من ستون‌نویس ثابت النهار هستم. النهار را می‌شناسید، یکی از قدیمی‌ترین روزنامه‌های لبنانی و عربی است. این روزنامه را می‌توان به جرات یکی از پرتیراژترین و پرمخاطب‌ترین رسانه‌های کاغذی لبنان دانست. اگر چه با برخی افکار دوستانم در روزنامه النهار موافق نیستم ولی همگی تلاش می‌کنیم که دموکراسی را رعایت کرده و بدون تحمیل اندیشه‌هایمان به یکدیگر در کنار هم برای النهار یادداشت بنویسیم و تلاش کنیم روزنامه وزینی را تحویل خوانندگان دهیم.

بی‌شک در ایجاد چنین فضایی غسان التوینی، رئیس و مدیرمسئول روزنامه النهار که لطف و محبت بسیاری به تک‌تک روزنامه‌نگاران و خبرنگاران النهار دارد، نقشی مهم ایفا کرده است. من هر سال یک یا دو بار چند هفته‌ای را در لبنان نیستم. چندین سال است که به ایالات متحده می‌روم و در این کشور و سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف آن می‌گردم.

به واشنگتن می‌روم و در اداره‌های دولتی آن سرک می‌کشم و به نیویورک که مرکز بسیاری از اندیشکده‌ها و پژوهشکده‌های امریکایی است می‌روم و ضمن این که سری هم به سازمان ملل می‌زنم و با نمایندگان کشورهای جهان در این سازمان به گپ و گفت می‌نشینم، با بسیاری از مقامات سابق، مشاوران فعلی، بسیاری از استراتژیست‌ها، متفکران و صاحب‌نظران بحث و تبادل نظر می‌کنم. دیگر رویه‌ام شده، وقتی به لبنان باز می‌گردم نتیجه این گپ و گفت‌ها را در قالب یادداشت در روزنامه النهار منتشر می‌کنم. اهمیت این یادداشت‌ها در این است که تلاش کرده‌ام تمامی مناقشه‌ها و بحث‌‌هایی که با مقامات مختلف امریکایی و غیرامریکایی درباره تحولات مختلف دنیا داشته‌ام را به رشته تحریر در آورم.

به‌‌خصوص و به‌طور خالص مسائل مرتبط با خاورمیانه، جهان اسلام، جهان عرب و لبنان. البته امسال من سفر ۱۰ روزه‌ای هم به سیدنی استرالیا داشتم که طی آن جایزه جهانی "جبران خلیل جبران" که یکی از مهمترین جوایز حائز اهمیت برای لبنانی‌ها است و نزدیک ۳۰ ساله است به روزنامه‌نگاران و پژوهشگران برتر لبنانی استرالیایی، لبنانی امریکایی و عرب داده می‌شود، دریافت کردم. امید است این یادداشت‌ها مورد توجه خوانندگان محترم قرار بگیرد.»

بخش‌‌های اول تا پانزدهم این یادداشت‌ها هفته‌های گذشته منتشر شد که در آرشیو دیپلماسی ایرانی همگی آنها قابل دسترسی هستند و اکنون شانزدهمین بخش از این سلسله مقالات تقدیمتان می‌شود:

مقام عالی رتبه سابق که سال‌ها در فرایند صلح خاورمیانه فعال بوده است و اکنون پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه است، صحبت کردم، از او درباره منطقه پرسیدم، گفت: «منطقه آبستن حوادث است و به نظر می‌رسد که این دغدغه اصلی امریکا باشد.»

از او پرسیدم: «چرا همه این حوادث و انقلاب‌ها در کشورهای هم‌پیمان امریکا رخ می‌دهند؟، پاسخ داد: «مصالح ما با مصر حسنی مبارک و دیگر کشورهای عربی یا بهتر است بگویم اکثر آنها تامین شده بود. چرا باید وارد معرکه نظامی در منطقه شویم؟ قدرت ما برای تاثیرگذاری بر حوادث منطقه کاهش یافته است. دنیای عربی جدید یا دنیای اسلامی بعدا از ما مطالبات بسیاری خواهد خواست. اولا از ما می‌‌خواهد کمی از اسرائیل دور شویم و دیگر در آغوش آن نمانیم که دیگر در تمامی درگیری‌های بین عرب و غیر عرب در موضع برتری باشد. ثانیا از ما خواهند خواست که رویکرد تندمان با ایران کمتر شود. ایران برای امریکا مرکز دشمنی و کینه و انجام حرکت ایذایی علیه آن است.» حرفش را قطع کردم و گفتم: «من با نظر تو در بعضی از موارد مخالفم. قطعا موافقم که توانایی امریکا برای انجام تحرکات نظامی در منطقه کاهش یافته است. با این هم موافقم که دنیای عربی و اسلامی از امریکا خواهد خواست که کمتر مواضعش از روی تعهد در برابر اسرائیل باشد. اما با این موافق نیستیم و فکر می‌کنم تصور خطایی باشد که بگوییم جهان عرب به مواضع قبل از فرایند صلح 1991 باز می‌گردد. این را هم قبول ندارم که اعراب از امریکا خواهند خواست که از تندروی‌اش در برابر ایران بکاهد. بر عکس بیشتر آنها خواسته‌اند و همچنان می‌خواهند تصمیمی عملی علیه ایران که به ادعای آنها خطری برایشان و حکومت‌هایشان آن است، گرفته شود.» جواب داد: «اما رهبران کشورهای عربی یا ملت‌های عربی که درباره‌شان می‌گویی آن‌چه تو می‌گویی نمی‌گویند.» جواب داد: «آنها علنی نمی‌گویند اما همین که من گفتم را می‌گویند و بر آن هم اصرار دارند و در جلسه‌های بسته‌شان با امریکایی‌ها از آنها این کار را می‌خواهند.»

پرسید: «آیا گمان می‌کنی امریکا می‌خواهد نظام ایران را سرنگون کند؟ آیا می‌توانید این کار را بکند؟ چگونه؟» جواب دادم: «من چنین چیزی نمی‌گویم و اساسا از آن صحبت نمی‌کنم. علاوه بر آن من معتفدم که امریکا نمی‌نواند به نظام ایران ضربه بزند یا آن را تغییر دهد. به هر حال امریکا بیشتر "از منطقه" در منطقه درگیر است.» دوباره پرسید: «این کشورهایی که به آنها اشاره کردی کدام کشورها هستند؟» گفتم: «فراموش نکن حسنی مبارک رئیس جمهوری مخلوع مصر از کسانی بود که چنین اندیشه‌ای داشت و خواستار افزایش فشارها به ایران بود. همچنین عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین نیز همین گونه فکر می‌کنند. کشورهای دیگر هم هستند.» نظر داد: «مصر در دوران حسنی مبارک از مصالح امریکا و صلح با اسرائیل بسیار حفاظت کرد. اما آیا چنین چیزی برای مصر جدید هم صادق است؟» گفتم: «نمی‌توانم به تو بگویم بله یا خیر. اما می‌توانم بگویم که کشورهای عربی دموکراتیک یا کشورهایی که به سمت دموکراسی در حال انتقال هستند همچنام هم‌پیمان امریکا می‌مانند. اما از مصالح خود و مصالح ملتشان مراقبت می‌کنند که می‌تواند متناقض با مصالح امریکا باشد.» جواب داد: «در دوران دیکتاتوری جهان عرب از مصالح امریکا حفاظت می‌شد و ایمن بودند.» جواب دادم: «به دلیل همین دیکتاتوری‌ها و سیاست‌هایشان بود که مصالح امریکا به مخاطرات شدیدی افتاد.»

بعد از آن درباره لیبی صحبت شد و بعد از آن پرسید: «دیگر نظام‌های کدام کشورها به لرزه در خواهد آمد یا تغییر خواهد کرد؟» جواب دادم: «بحرین و یمن به اندازه‌ای اوضاعشان متشنج است که به سمت جنگ داخلی می‌روند. امارات ترسیده است. عربستان از ایران می‌ترسد و علیه تغییر ایستاده است. و این مساله می‌تواند ثبات آن در منطقه و آن مناطقی که درشان نفوذ دارد را متزلزل کند.» پرسید: «نظرت درباره اردن چیست؟» گفتم: «فعلا با مشکلات سختی دست و پنجه نرم می‌کند و تحرکات مردمی در آن بسیار بالا است. اما با مشکلات سختی در زمان مناسب آن برخورد خواهد کرد که آن زمان نزدیک نخواهد بود.» پرسید: «بر سر بحرین چه می‌آید؟» گفتم: «انتظار می‌رفت پادشاه همان ابتدا کوتاه می‌آمد. هر گونه کوتاه آمدنی تحت فشار مردم در خیابان‌ها به معنای ضعف است و این نتایج عکس در بر خواهد داشت. 70 درصد مردم بحرین علیه او هستند. یعنی این که نماینده تنها 30 درصد مردم کشورش است. شاید اگر نخست‌وزیر را بر کنار کند راه‌ حلی پیدا شود.»   


نظر شما :